درباره مفاهیم و مشخصههای سینمایی آثار عباس کیارستمی؛
کارنامه آقای لانگ شات
مینا انصاری
عباس کیارستمی به گفته قریب به اتفاق منتقدان بزرگ سینمایی جهان، یک صدای تازه در سینما بوده است. او روایتی منحصربهفرد را با امضای خودش به سینما معرفی کرد و توانست مرزهای سینما را در سطح وسیعی گسترش دهد. بزرگان سینمای جهان او را با عنوان «شاعر سینما» میشناسند. کارگردانی که مفاهیم «زندگی»، «امید»، «مرگ»، «طبیعت» و. . . را در فیلمهایش مصور کرد و سینمای شاعرانه را در جهان مدرن شده، پرورش داد. این موضوع شاید ریشه در چگونگی ورود عباس کیارستمی به سینما داشته باشد.
مینا انصاری
عباس کیارستمی به گفته قریب به اتفاق منتقدان بزرگ سینمایی جهان، یک صدای تازه در سینما بوده است. او روایتی منحصربهفرد را با امضای خودش به سینما معرفی کرد و توانست مرزهای سینما را در سطح وسیعی گسترش دهد. بزرگان سینمای جهان او را با عنوان «شاعر سینما» میشناسند. کارگردانی که مفاهیم «زندگی»، «امید»، «مرگ»، «طبیعت» و... را در فیلمهایش مصور کرد و سینمای شاعرانه را در جهان مدرن شده، پرورش داد.این موضوع شاید ریشه در چگونگی ورود عباس کیارستمی به سینما داشته باشد. آنجا که او خود را یک نقاش می داند که چون نمی توانسته نقاش بزرگی شود به سینما روی آورده است. او در گفت وگویی با نشریه نشنال امارات گفته بود: «فکر می کنم چون نمی توانستم نقاشی کنم به ساخت فیلم روی آوردم، در دانشگاه نقاشی می خواندم اما چون نقاشی ام بد بود یک دوره چهار ساله را در سیزده سال تمام کردم.»
او اضافه کرده که : «بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه شروع به ساخت فیلم های تجاری کردم و این کار مرا با مکانیسم فیلمسازی و دوربین آشنا کرد. از همانجا بود که ساخت فیلم برای کودکان را شروع کردم و به مطالعه عکاسی پرداختم»شاید علاقه همزمان کیارستمی عکاسی از طبیعت و سینما، باعث شد تا توجه به رئالیسم در سینمایش هم نمود بیشتری داشته باشد.با فیلمهای کیارستمی کاوش و نمایش واقعیت به بالاترین مرتبه رسید؛ اما هنر بنیادین او در این بود که واقعیت را به دستمایه شعر بدل کرد و به سینمادوستان نشان داد که تصویر چه ساده و روان به زبان شعر سخن میگوید.هنر عباس کیارستمی در مرز واقعیت و روایت، در گرانیگاه حقیقت و خیال نطفه میبندد، یا به زبان احمد شاملو «در مفصل خاک و پوک.»این بینش شاعرانه از همان اولین پلانی که گرفت یعنی فیلم کوتاه «نان و کوچه» با او بود. آنجا در آن کوچه خاکآلود و فقیر که پسربچه از سگ میترسد، اما بعد با بخشیدن تکه نانی به او، سگ را «شاد» میکند و مهر او را بر میانگیزد.عباس کیارستمی پیش از انقلاب به عنوان چهره برجسته سینمای کودکان شناخته میشد و تنها یک فیلم بلند سینمایی به نام «گزارش» (۱۳۵۶) ساخته بود. «گزارش» تاملی بر یک زندگی زناشویی بحرانزده است. دو شناسه برجسته سینمای آینده کیارستمی در این فیلم نمایان است: دقت موشکافانه در واقعیت و توجه دلسوزانه به سرنوشت کودکان.
رمزآلودگی حقیقت و دروغ
فیلم کلوزآپ (نمای نزدیک) (۱۳۶۸) بازسازی یک رویداد واقعی است: مرد جوانی به نام سبزیان که زندگی ناموفقی دارد، در برخورد تصادفی با زنی خانهدار خود را به جای کارگردان سرشناس محسن مخملباف جا میزند، به بهانه ساختن فیلمی تازه به خانه او میرود و چند روزی با عزت و حرمت از میهماننوازی او برخوردار میشود. گردونه فریب و دروغ پیوسته تندتر میچرخد و دو طرف را چهار روز گرفتار میکند، تا سرانجام سبزیان به جرم کلاهبرداری دستگیر میشود.
کلوزآپ «بازیگران» ماجرا را در همان اماکن و شرایط اصلی جلوی دوربین میبرد، اما اینجا نیز فیلم از بازسازی یک رویداد واقعی فراتر میرود. فیلمساز میداند که چگونه با واقعیت روزمره درگیر شود، شالوده ساختاری آن را بشکند و اجزای آن را چنان برهنه کند تا بهطور کامل قابل مشاهده و تحلیل باشند.
«کلوزآپ» پیش از آنکه مستندی درباره یک جریان واقعی باشد، درباره رمز و راز حقیقت، وجوه گوناگون و متضاد آن است. فیلم نه از واقعیت، بلکه از «واقعیت»ها سخن میگوید.«کلوزآپ» را میتوان گواهی گرفت بر انحطاط معنوی، که در آن حیثیت و هویت انسانی زیر فشارهای اجتماعی له شده است.
سادگی و طبیعی بودن جهان
«خانه دوست کجاست؟» (۱۳۶۵) نخستین فیلم داستانی بلندی که کیارستمی بعد از انقلاب ساخت، روایتی ساده از دوستی دو پسربچه است. یک دانشآموز روزی پس از بازگشت از مدرسه متوجه میشود که دفتر مشق همشاگردیاش را به اشتباه با خود به خانه آورده. این پیشآمد ساده میتواند برای دوستش پیامدهای ناگواری داشته باشد. راهپیمایی طولانی او در جادههای پرپیچ و خم روستایی در جستوجوی خانه دوست به جایی نمیرسد. سرانجام چارهای جز این نمیبیند که تکالیف مدرسه دوستش را به جای او انجام بدهد. کار او در واقع سرپیچی از مقررات نظام آموزشی است، اما نشان میدهد که کودکان به عنصر همبستگی که از زندگی بزرگسالان حذف شده، همچنان پایبندند.
بیشتر عناصر سبک کیارستمی را میتوان در همین فیلم بازیافت: تصاویر گویا و فشرده در یک کادربندی سنجیده و در عینحال ساده و طبیعی. ریتمی آرام و شکیبانه که با نبض زندگی تنظیم شده است. اجزای هر تصویر جان دارند و با پیوندی درونی با سایر نماها جوش میخورند. شعری روان که نه از عناصر روایتی، بلکه مثل سبزه از زمینه بصری فیلم جوانه میزند.پسزمینه فیلم «زندگی و دیگر هیچ» (۱۳۷۰) زلزله مهیبی است که شمال ایران را به ویرانی کشید و تلفات سنگینی به جا گذاشت. کیارستمی به محل فاجعه رفته بود تا از سرنوشت دو بازیگر فیلم «خانه دوست کجاست؟» خبر بگیرد.
به بیان او: «سال گذشته زلزله شدیدی منطقه گیلان را لرزاند، منطقهای که چهار سال پیش فیلم «خانه دوست» در آن فیلمبرداری شده بود. چهار روز پس از زلزله موفق شدم خودم را به نزدیکی روستای کوکر (محل سکونت بازیگران فیلم) برسانم. همه تلاشی که برای یافتن بازیگران خردسال فیلم کردیم بینتیجه ماند؛ اما دیدنی بسیار بود... این فیلم بهرغم آنچه تاکنون مطرح شده تنها در جستوجوی دو کودک بازیگر «خانه دوست کجاست» نیست، بلکه شاهدی است بر شور زندگی کسانی که در حادثه زلزله زنده ماندند و برای بازسازی مجدد زندگی تلاش میکنند...»در این فیلم عناصر داستانی و مستند به نحوی هماهنگ درهم تنیدهاند.
درونمایه اصلی داستان فیلم یعنی جستوجوی دو بازیگر خردسال تنها درآمدی است برای موضوعی اساسیتر، یعنی بازجستن زندگی در دل مرگ و ویرانی. جستوجوی بچهها، که در فیلم تنها خبر زنده بودن آنها را میگیریم، به مکاشفهای درباره نفس زندگی ختم میشود.در ایران تماشاگرانی که هنوز از هیبت فاجعه زلزله رها نشده بودند، از لحن خونسرد و تا حدی شوخ فیلم به حیرت افتادند و برخی منتقدان فیلمساز را به سنگدلی متهم کردند. دوربین او با احتیاط به منطقه نزدیک میشود و لختی بر آثار ویرانی و مصیبت درنگ میکند، اما ناگاه از همراهی با غلیان ماتم و اندوه سرباز میزند. روی میگرداند، به پشت و پسله آوارها سر میکشد، به نهانجای درزها و شکافها خیره میشود تا بر زندگی نوینی گواهی دهد که از دل ویرانی جوانه میزند.شعر را باید حس کرد و نمیتوان از آن تعریفی کامل به دست داد، اما دست کم یکی از مولفههای اصلی آن رویکرد باز آن به سراسر هستی است. در فیلمهای کیارستمی فضا به گونهای است که تصویری پهناور و فراگیر از کل هستی را فرا روی تماشاگر قرار میدهد. این «وسعت نظر» لازم نیست که هستی بیکران را به تصویر بکشد. فیلم او یک پسربچه، یک درخت تنها، یا یک «چشمه نور» را در مرکز کائنات قرار میدهد.
مثل یک رباعی در جهان مدرن
کیارستمی در ادامه بیان شاعرانه خود به ساختاری پیچیده رسید، که درست مثل یک رباعی استادانه، ظاهری ظریف و ساده دارد.
«زیر درختان زیتون» که در سال ۱۳۷۲ ساخته شد، از درون با دو فیلم پیشین پیوند دارد: کارگردانی که با اکیپ خود برای ساختن فیلم «زندگی و دیگر هیچ» به گیلان رفته، از ماجرای زوج جوانی باخبر میشود که یکی دو روز پس از زلزله با هم ازدواج کردهاند. این ماجرا توجه فیلمساز را جلب میکند و او تصمیم میگیرد در فیلم بعدی خود به آن بپردازد.
فیلم با وجود داستان ساده و بیان هموارش، ساختاری پیچیده دارد؛ عناصر گوناگون مستند و داستانی و سینمایی را نرم و روان به هم پیوند میدهد. زن و مرد جوانی که قرار است نقش زوج فیلم «زندگی و دیگر هیچ» را ایفا کنند، خود رابطهای پرتنش با هم دارند. مرد خواهان ازدواج با زن است، اما زن به او جواب رد داده است و عاقبت کار هم هنوز روشن نیست.در یک پرداخت «فیلم در فیلم» اشخاص و فضاها و رویدادها در ترکیبی تازه کنار هم قرار میگیرند و معانی تازهای کسب میکنند. در پیوند تودرتوی صحنههای فیلم، میتوان اجزای سه «متن» را از یکدیگر تشخیص داد که تار و پود آنها در هم تنیده است: یکی فیلم «زندگی و دیگر هیچ»، سپس پشت صحنه آن فیلم که نقش کارگردان را محمدعلی کشاورز ایفا میکند، و دست آخر خود کیارستمی که در حال کارگردانی این فیلم دوم است.
در فیلم «زیر درختان زیتون» کیارستمی را به هدفش بسیار نزدیک میبینیم: «وقتی یک فیلم میسازیم در واقع آن را دو بار تصویر میکنیم: یک بار در ذهنمان و یک بار وقتی که روی پرده آن را در معرض ذهن بیننده قرار میدهیم. بعضی از فیلمها هست که تماشاچی هر قدر هم خلاق و ذهنگرا باشد نمیتواند چیزی غیر از آنکه شما به او دادهاید از آن استنباط کند. اما یک مواقعی هست که فیلم نیمهخام است یعنی توانایی این را دارد که شما بهعنوان تماشاگر، بین آدمها و بین اجزایش را خودتان پر بکنید و هرکسی قصه خودش را بر اساس یک قصه ناتمام و یک نیمهساختهشده بسازد. من با این نوع دوم موافقم.»
فیلمساز زندگی
مولفههای دستخط سینمایی کیارستمی در فیلمهای بعدی او مانند «باد ما را با خود خواهد برد» (۱۳۷۸) و فیلم «ده» (۱۳۸۰) باز هم کاملتر شد. دریغ که این دو فیلم روی پرده نرفتند.در فیلم «طعم گیلاس» که بیش از هر اثر دیگر کیارستمی ستوده شده است، نگاه دوربین او، خیاموار، اعماق خاک و غبار را میکاود، تا از کالبدهایی نشان گیرد که به فرمان «کوزهگر دهر» در دل خاک خفتهاند.
کیارستمی گفته بود که «طعم گیلاس» تنها فیلم اوست که دوباره آن را ندیده، زیرا برخلاف فیلمهای دیگرش به مرگ و نیستی میپردازد، یعنی چیزی که او مایل نیست ذهن خود را به آن مشغول کند.هنر کیارستمی از عشق به زندگی اشباع شده است. هنر او سرشتی ضدایدئولوژیک و به زبان امروزی ساختارشکنانه دارد.دستاورد بزرگ هنر کیارستمی آن بود که بهرغم مرگ و ستایندگان تیرهاندیش آن، زندگی را برای ما زیباتر و پرشکوهتر و دلکشتر از آنچه بود به جا گذاشت.
جایزههایی که به نام کیارستمی در تاریخ سینما ثبت شد
مرحوم کیارستمی با ۵ بار نامزدی دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن، ۲ دکترای افتخاری و بیش از ۸۰ جایزه بینالمللی یکی از فیلمسازان سرشناس جهان محسوب میشود. در ادامه فهرستی از جوایزی که این کارگردان محبوب و مطرح سینمای جهان به دست آورده را میبینید.
جایزه روبرتو روسلینی ۱۹۹۰
جایزه سینمایی دکوورتس ۱۹۹۲
جایزه فرانسوا تروفو جشنواره فیلم جیفونی به خاطر مجموعه آثار ۱۹۹۳
جایزه پیر پائولو پازولینی ۱۹۹۵
مدال طلا فدریکو فلینی یونسکو ۱۹۹۵
دریافت نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه ( لژیون دونور) ۱۹۹۶
برنده نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷
جایزه یادبود ویتوریو دسیکا ۱۹۹۷
برنده مدال طلای فلینی ۱۹۹۷
جایزه اسکندر طلایی، جشنواره بینالمللی فیلم تسالونیکی ۱۹۹۹
شیر نقرهای جشنواره فیلم ونیز ۱۹۹۹
لوح طلایی پانوراما سینمای اروپا ۱۹۹۹
جایزه ویژه جشنواره فیلمهای مدیترانهای مونپلیه ۱۹۹۹
جایزه آکیرا کوروساوا جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری ۲۰۰۰
جایزه ویژه از وزارت فرهنگ و هنر لبنان ۲۰۰۰
دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور ۲۰۰۳
جایزه سینمایی کنراد ولف ۲۰۰۳
نامزد عضویت موسسه فیلم بریتانیا ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره فیلم ایسلند ۲۰۰۵
نشان افتخار پلنگ طلایی، جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد جشنواره بینالمللی فیلم ایروان ۲۰۰۵
برنده جایزه هانری لانگلوا ۲۰۰۶
دکترای افتخاری دانشگاه تولوز ۲۰۰۷
نشان استاد بزرگ جهان، جشنواره فیلم کلکته ۲۰۰۷
جایزه افتخاری فیلمساز جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۸
دریافت جام جم ۲۰۰۸
جایزه شایستگی سینمایی برای یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره فیلم مونیخ ۲۰۱۰
دکترای افتخاری دانشگاه پاریس ۲۰۱۰
خوشه طلایی جشنواره بینالمللی فیلم وایادولید ۲۰۱۰
نشان افتخار دولت ژاپن ۲۰۱۳
نشان دکوراسیون علوم و هنر اتریش ۲۰۱۴
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره بینالمللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا ۲۰۱۴
ارسال نظر