شرکت‌ با مسوولیت محدود (LCC)

یکی از عوامل مهم در رشد سریع سطح رفاه، امید به زندگی و پیشرفت تکنولوژی در اوخر قرن هجدهم نه ابداعات بشری، بلکه در حقیقت وضع قوانینی بود که به این ابداعات فرصت شکوفایی داد. هر ابداعی نیاز به سرمایه‌ای دارد تا خود را به‌دنیا معرفی کند. ایجاد نظام‌های کاهش ریسک، کمک شایانی به جذب سرمایه موردنیاز در این زمینه در آن بازه زمانی کرد. شرکت‌هایی با مسوولیت محدود (The limited liability corporation) ساختاری در کسب‌وکار ایجاد کرد که موجب کاهش ریسک سرمایه‌گذاری و افزایش انگیزه سرمایه‌گذاران شد. در این سیستم سرمایه‌گذاران تنها به اندازه‌ای که در یک پروژه یا فعالیت اقتصادی سرمایه‌گذاری کرده‌اند نسبت به بدهی‌های آن مسوول خواهند بود. تحت این شرایط به‌نوعی ریسک سرمایه‌گذاری سرشکن شده و بین سرمایه‌گذاران متناسب با سهمی که دارند توزیع می‌شود. این شرایط امکان ورود سرمایه‌گذاران در طرح‌های بزرگ اقتصادی را فراهم می‌کند. در شرایط بدهی‌های شرکت مثل قسط دستگاه‌ها، اجاره، پول کارگران و کارمندان، هزینه مواد اولیه و... شما به اندازه‌ای که در راه‌اندازی شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اید پاسخگو خواهید بود حتی اگر دارایی‌های شما توان پرداخت کل دیون را داشته باشد اما همگی آنها در امان خواهند بود و مقداری که بتواند بدهی شما را پوشش دهد از حساب شما کسر می‌شود.

دور از انتظار نیست که وقتی به‌دنبال ریشه تاریخی این اصل اقتصادی بگردیم وارد کشور انگلیس شویم. کشوری که سیستم حقوقی آن پایه‌گذار نقطه عطف تاریخ اقتصاد بشر یعنی انقلاب صنعتی بوده است. اگرچه این قانون در قرن ۱۷ با کاربرد بسیار کم در انگلیس ابداع شد اما برای نخستین بار در فرم امروزی آن در سال ۱۸۱۱ در نیویورک ایالات‌متحده آمریکا به‌کار برده شد و در سال ۱۸۴۴ در زادگاه خود (انگلستان) پا به عرصه ظهور گذاشت. توسعه نظام «مسوولیت محدود» راه ایجاد صنایع بزرگ توسط گروه کارآفرینان را با از میان بردن خطراتی که کل ثروت آنها را تهدید می‌کرد یا از بین بردن عواقبی چون رفتن به زندان در صورت ورشکستگی تسهیل کرد. در ۲۵ سال منتهی به قرن بیستم بیشتر کشورهای اروپایی با به‌کار بردن این اصل حجم زیادی از سرمایه لازم برای رشد اقتصادی خود را فراهم کردند.

افزایش شرکت‌های با مسوولیت محدود این پیام را دارد که بستری که این سیستم در جذب سرمایه فراهم کرده مزایای زیادی داشته است. شکل‌گیری سرمایه و افزایش تولید نهایتا سطح کلی تولید در یک کشور را بالا برده و موجبات رشد اقتصادی را فراهم می‌کند. در ابتدا می‌دانیم که فاکتورهای اصلی در تصمیمات سرمایه‌گذاری هریک از ما ریسک موجود در آن، و بازده حاصل خواهد بود. این رویه ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش و تصمیم‌سازی گروهی را تقویت می‌کند. به‌طور خلاصه در بیان میزان برداشت از سود عبارت «هر چقدر پول بدهی آش خواهی خورد» را بیان می‌کند و در مواجهه با مسوولیت‌های شما در یک بنگاه اقتصادی عبارت «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» در مفهوم خود گنجانده است.دومین دلیلی که می‌توان در این رابطه برشمرد، خرید و فروش سهم‌های شرکت‌هایی با مسوولیت محدود (جذب سرمایه) در بازار سهام راحت‌تر خواهد بود. وقتی اعضای یک شرکت و میزان سهم آنها مشخص شود سهام‌داران می‌دانند که در شرایط بد اقتصادی و رکود، چنین شرکت‌هایی نسبت به سایر شرکت‌ها توانایی بهتری در بازپرداخت بدهی‌های خود به مردم خواهند داشت.

در علم اقتصاد همواره از «اقتصاد در مقیاس» (که در آن بیان می‌شود وقتی حجم تولید کالا و خدمات بالا می‌رود به‌واسطه تخصصی که نیروی کار پیدا می‌کنند، به‌کارگیری روش‌های جدیدی که در تولید انبوه هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و... تولید به‌سرعت رشد می‌کند) به‌عنوان عامل اصلی در توسعه اقتصاد یاد می‌شود. شاید همان‌گونه که بوتلر رئیس دانشگاه کلمبیا (۱۹۱۱) در وصف تاثیر شرکت‌های LLC بر اقتصاد دنیا بیان کرد: «LLC یک کشف بزرگ در عصر مدرن بود که اهمیت آن برای بشر در حد کشف موتور بخار و الکتریسیته بوده است» این شرکت‌ها نقش کلیدی در توسعه اقتصاد در دنیا داشته‌اند. LLC امکان ایجاد صنایع بسیار بزرگ برای پاسخگویی به نیاز جوامع مختلف را فراهم کرد. صنایع بزرگ امکان به‌کارگیری تجهیزات و تکنولوژی‌های پیشرفته برای کاهش هزینه‌ها و تولید محصولات با کیفیت بالاتر و قیمت پایین‌تر را میسر می‌کند که نتیجه آن افزایش بهره‌وری منابع اقتصادی و منتفع شدن مصرف‌کنندگان در سراسر دنیا خواهد بود.

چهارمین دلیل اصلی در نقش مهم LLC در اقتصاد، کمک‌رسانی این سیستم به بهبود توزیع درآمد در جامعه است. فرض کنید یک تصمیم‌ساز اقتصادی کشور برای کاهش ریسک در یک صنعت به‌خصوص ثبت شرکت، اینچنین زمینه‌هایی را منوط به تاسیس شرکت به‌صورت LLC کند. مثلا صنعت پرریسک بیمه را در نظر بگیرید. فرض کنید دولت قانونی تصویب کند که ورود به بازار بیمه کشور فقط با ساختار LLC و حداقل با شش نفر عضو امکان‌پذیر است. تحت این شرایط هر شرکت بیمه نماینده شش سرمایه‌گذار، شش انگیزه و شش دانش خرد بیمه‌ای خواهد بود. از یک طرف عواید ناشی از فعالیت شرکت به‌جای یک نفر بین شش نفر تقسیم می‌شود که همان مفهوم توزیع مناسب درآمد بین اقشار جامعه است، از طرفی در صورت ورشکستگی شرکت، شش نفر یا شش نماینده دارایی، پاسخگوی بدهی‌های احتمالی خواهند بود.

ساختار LLC در کشورهای مختلف متفاوت است، برای مثال در آلمان بین مسوولیت سرمایه‌گذاران براساس میزان سهمی که آورده‌اند، همچنین تصمیمات مدیران که نقش کلیدی در سرنوشت شرکت و مسوولیت‌های ایجاد شده برای آن خواهد داشت توازنی برقرار می‌کنند. به این مفهوم که هرکس به اندازه سرمایه‌ای که برای شرکت آورده یا عملی که انجام داده در مقابل تعهدات شرکت پاسخگو خواهند بود. شاید در مواقعی ممکن است تصمیم اشتباه مدیری که سرمایه کمی در شرکت دارد بدهی بسیار بیشتری نسبت به کسی که سرمایه بزرگ‌تری در شرکت دارد نصیب او کند. زیرا این تصمیم اشتباه او بوده که موجب به‌وجود آمدن شرایط خاصی در شرکت شده و اکنون او به تناسب مسوولیتش باید پاسخگو باشد.