از «همگرایی» تا «واگرایی»
اوج اختلافات عربستان سعودی و ایالات متحده به ماجرای کمپ دیوید بازمی‌گردد. جایی که ایالات متحده قصد داشت با متحدان عرب خود در مورد مسائل مهم منطقه‌ای از جمله سوریه و موضوع هسته‌ای ایران صحبت کند. باراک اوباما برای این منظور روسای عرب را به استراحتگاه روسای جمهوری آمریکا، یعنی کمپ دیوید دعوت کرد. اما این دعوت با یک مشکل مواجه شد. ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی به بهانه نظارت بر کمک‌های مردمی به یمن از انجام این سفر سر باز زد. البته عربستانی‌ها برای این موضوع بهانه‌های متفاوتی آوردند. از جمله اینکه وی مریض احوال است و نمی‌تواند به آمریکا سفر کند. با این حال گفته شد سفر نکردن ملک سلمان به آمریکا تنها یک دلیل واقعی داشته است. عربستان در واقع از توافق کشورهای 5+ 1 با ایران بر سر برنامه هسته‌ای دلخور بوده است. همچنین اختلاف 5 ساله این کشور بر سر بحران سوریه مزید بر علت شده بود تا ملک سلمان دعوت رسمی باراک اوباما را نپذیرد. با این حال این سفر با تاخیری چند ماهه و به‌طور جداگانه انجام شد.
به نوشته مجله نشنال اینترست، ملک سلمان در بحبوحه اختلاف نظرها با آمریکا از واشنگتن دیدار کرد. ریشه این اختلاف نظرها در ویژگی‌های خاص رژیم کهنه عربستان سعودی است. نظام سیاسی بسیاری از کشورهای دنیا تفاوت قابل توجهی با ساختار سیاسی ایالات متحده دارند اما رژیم عربستان سعودی یکی از متفاوت‌ترین‌هاست. رژیم مخدوش عربستان سعودی از دو جهت برای سیاست خارجی آمریکا دردسرساز است؛ تاثیری که عربستان بر خاورمیانه دارد و وابستگی ایالات متحده به عربستان.علی رغم چیزی که به نظر می‌رسد، بخش کوچکی از این اختلاف نظرها به توافق هسته‌ای ایران ربط پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد که ریاض توافق هسته‌ای ایران را بهتر از مخالفان توافق در ایالات متحده و اسرائیل پذیرفته باشد. عربستان به دنبال راهی می‌گردد که دیگران به‌ویژه ایالات متحده را از برقراری رابطه‌ای صمیمی با رقیب خود در خلیج‌فارس برحذر دارد. اما این باعث نمی‌شود که عربستان و دیگر کشورهای عربی خلیج‌فارس برای روابط حسنه با تهران تلاش نکنند.ایالات متحده و عربستان سعودی اگرچه در بعضی موارد مواضع یکسانی دارند، اما اهداف و اولویت‌های آنها در منطقه پر تنش خاورمیانه در حال واگرایی است. در سوریه جنگ زده٬ آمریکا و عربستان هیچگاه بر سر اینکه برکناری اسد هدف اصلی است و یا مهار داعش، با هم تفاهم نداشته‌اند.اختلاف نظر بر سر حمایت از شورشیان سوری و یا بررسی صلاح و مصلحت در این باره اختلاف در اولویت‌ها و اهداف آمریکا و عربستان را به‌خوبی منعکس می‌کند.اولویت‌های عربستان در عراق به انگیزه‌های فرقه‌ای که سیاست عربستان در قبال سوریه را شکل می‌دهد بستگی دارد که با انگیزه‌های ایالات متحده بسیار تفاوت دارد. رویکرد عربستان در عراق همانند سوریه تلاش برای سقوط رژیم نیست بلکه از عدم اعتماد به دولتی شیعه محور در بغداد نشات می‌گیرد. در یمن، ایالات متحده به لشکرکشی مخرب و گمراه عربستان پیوسته که حاصل این عملیات تنها یک تراژدی انسانی بوده است. هدف اصلی عربستان از این عمل این بوده که نشان دهد چه کسی در شبه جزیره عربستان «رئیس» است که این هم اشتراکی با اهداف ایالات متحده در منطقه ندارد. عربستان با تحمیل خود به کشورهای همسایه، بسیار بیشتر از دیگر کشورها باعث بی ثباتی در منطقه بوده است. پیامد‌های اعمال تروریستی عربستان سعودی، یک نگرانی جدی برای سیاست‌گذاران ایالات متحده ایجاد کرده است.

معامله‌ای که آل سعود سال‌ها پیش با وهابیون انجام دادند در تغییر عربستان سعودی به آنچه که امروز هست نقش اساسی داشته و آن را تبدیل به یک مشکل کرده است. اینکه فرزندان آل سعود چگونه برای کسب مشروعیت و رسیدن به قدرت تلاش می‌کنند، مشکل اصلی و از مشخصه‌های دردسرساز حکومت پادشاهی عربستان است. از دیگر مشخصه‌های پادشاهی عربستان می‌توان به این نکات اشاره کرد: قدرت در خاندان آل سعود دست به دست می‌چرخد و کشور همچون حکومت‌های قرون وسطایی مانند پلانتاژنت‌ها (در انگلیس) اداره می‌شود. هیچ آزادی مذهبی وجود ندارد و حقوق بشر به طرق مختلف نقض می‌شود. زنان از حقوق اجتماعی بسیاری محروم‌اند و کمترین حد استقلال عمل را در زندگی روزانه خود دارند. حیرت‌آور است که کشوری با این فاصله از ارزش‌های لیبرال و دموکراتیک چنین رابطه خوب و نزدیکی با ایالات متحده آمریکا دارد و متحد و شریک او محسوب می‌شود، حتی با وجود اختلاف نظری که در اهداف و اولویت هایشان در منطقه خاورمیانه دارند. هنگامی که کشوری شریک و متحد خوانده می‌شود٬ خط کشی‌های منطقه‌ای تا زمانی که تغییر سیاسی بزرگی در حد تغییر رژیم رخ ندهد ثابت می‌ماند.تغییر رژیم پرزحمت‌ترین بخش از کل داستان سعودی است. برخی از رهبران سعودی از جمله ملک عبدالله به نظر می‌رسد که نیاز به حرکت به سمت مدرنیزاسیون و لیبرالیزاسیون را تشخیص داده بودند حتی با قدم‌های کندی که با وجود تعهد به وهابیت امکان آن وجود دارد. این سوال اما همچنان باقی است که آیا رژیم سعودی خواهد توانست به این نوع تغییرات بیشتر و اساسی‌تر ادامه دهد؟ اگر شکست بخورد آنگاه پیوستگی و مشارکت آمریکا با یک رژیم قدیمی برای سیاست‌گذاران آمریکا مشکلی بزرگ‌تر از آنچه که امروز در برابر خود پیش رو دارند ایجاد خواهند کرد.