دنیای بدون لابراتوار  و نگاتیو یعنی مرگ سینما !
فرزاد موتمن کارگردان‌«خداحافظی طولانی» تمام جادوی سینما نگاتیو بود گرچه به نظرم نگاتیو هنوز نمرده و سینمای واقعی یعنی نگاتیو. معتقدم که راه اشتباهی را می‌رویم. هر چند ورود و استفاده از نگاتیو و پزیتیو به صفر رسیده، اما به قطع و یقین می‌گویم که کلیت این مسیر اشتباه است و دنیا به زودی خواهد فهمید سرش چه کلاهی رفته است! من دو فیلم آخرم را با دوربین الکسا و رد فیلمبرداری کرده‌ام اما می‌گویم لعنت به هر دو! می‌گویم تمام جادوی سینما نگاتیو بود که برای به دست آوردن رنگ و نور در لابراتوارها، معجزه و شگفتی‌های دیدنی، به مرور شکل می‌گرفت. دیجیتال تکنولوژی قرن بیستمی است و مثل خود قرن بیست، هیچ فلسفه و ظرافتی ندارد. فیلم‌های دیجیتال تماما یا پررنگ یا کمرنگ هستند و گاه اصلا کنتراستی در آنها دیده نمی‌شود! در حال حاضر هم در ایران به نظرم می‌رسد کسانی که از سیستم دیجیتال منفعت مادی می‌بینند هیزم این آتش را زیاد می‌کنند تا هر‌چه سریع‌تر به دوره دیجیتالی شدن سینماها برسیم. برای همین «خداحافظی طولانی» ناچار شدیم چند بار اصلاح کنیم و دوباره اصلاح کنیم. رنگ فیلم را درست می‌کردیم و خروجی می‌گرفتیم، می‌دیدیم یک بخش دیگر ایراد پیدا کرده است. همین الان که فیلم در برج میلاد به نمایش در آمده حجم موسیقی روی فیلم بالاتر از آمبیانس صحنه است. باید چک کنیم ببینیم این اتفاق فقط در برج میلاد رخ داده یا در جاهای دیگری هم هست. روز اول جشنواره در سینما فرهنگ اصلا این ایراد وجود نداشت، اما در برج این اشکال دیده می‌شد. متاسفانه معایبی که در دیجیتال شدن فیلم‌ها و سینما هست به منافعش بسیار چربش دارد. متاسفانه باید بگویم در دنیای دیجیتال، علاوه بر اینکه صداها خوب شنیده نمی‌شوند، مشکلات بسیار دیگری نیز وجود دارد. در فیلم‌های آن طرف دنیا هم نورپردازی، قاب‌بندی و اتمسفرهای خیره‌کننده‌ای ساخته نمی‌شوند. من می‌گویم اگر تکنولوژی دیجیتال همینطور ادامه پیدا کند، مرگ سینما از راه می‌رسد! فکر می‌کنم اعتراض فیلمسازان آمریکایی به این مساله، بجا بود و به همین دلیل، کمپانی آریفلکس کوتاه آمد و دوربین‌های جدیدش شرایط فیلمبرداری با نگاتیو را فراهم کرد. متاسفانه سینما به‌شدت - حتی در سطح فیلم دیدن- غیرجذاب شده است. من خواهان بازگشت دنیای لابراتوارها و نگاتیوها به سینما هستم.