کمکهای بیبرنامه و تنبلی اجتماعی کارتن خوابها
عمده دلیل بروز پدیده کارتنخوابی را میتوان مسائل اقتصادی و آسیبهایی دانست که این افراد از آن رنج میبرند؛ عمدتا فرد یا دچار اعتیاد است یا از آسیبهایی رنج میبرد که مشکلات مادی در بروز آن اهمیت بسیاری دارد و از طرف دیگر نیز نبود پوششهای حمایتی از این افراد باعث میشود آنها درجامعه رها شوند و در نتیجه پدیدهای به نام «کارتنخوابی» در جامعه شکل بگیرد.
کارتنخوابی به عنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود که عمدتا افرادی که درگیر این پدیده هستند، از برخی مسائل اجتماعی و به تبع آن مسائل اقتصادی نیز رنج میبرند و توان داشتن یک زندگی معمولی را ندارند بنابراین در جامعه رها میشوند و به دلیل اینکه سیستم خاصی برای حمایت از آنها وجود ندارد، این افراد به کارتنخوابی روی میآورند.
کارتنخوابی به عنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود که عمدتا افرادی که درگیر این پدیده هستند، از برخی مسائل اجتماعی و به تبع آن مسائل اقتصادی نیز رنج میبرند و توان داشتن یک زندگی معمولی را ندارند بنابراین در جامعه رها میشوند و به دلیل اینکه سیستم خاصی برای حمایت از آنها وجود ندارد، این افراد به کارتنخوابی روی میآورند.
عمده دلیل بروز پدیده کارتنخوابی را میتوان مسائل اقتصادی و آسیبهایی دانست که این افراد از آن رنج میبرند؛ عمدتا فرد یا دچار اعتیاد است یا از آسیبهایی رنج میبرد که مشکلات مادی در بروز آن اهمیت بسیاری دارد و از طرف دیگر نیز نبود پوششهای حمایتی از این افراد باعث میشود آنها درجامعه رها شوند و در نتیجه پدیدهای به نام «کارتنخوابی» در جامعه شکل بگیرد.
کارتنخوابی به عنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود که عمدتا افرادی که درگیر این پدیده هستند، از برخی مسائل اجتماعی و به تبع آن مسائل اقتصادی نیز رنج میبرند و توان داشتن یک زندگی معمولی را ندارند بنابراین در جامعه رها میشوند و به دلیل اینکه سیستم خاصی برای حمایت از آنها وجود ندارد، این افراد به کارتنخوابی روی میآورند.یکی از راههای اصلی خروج از چنین وضعیتی این است که آسیبی که به آن دچار هستند، برطرف شود تا بتوانند به تدریج وارد یک زندگی معمولی شوند؛ در خصوص کمک به این افراد تنها بحث مسائل اقتصادی و کمکهای مادی مطرح نیست زیرا گاهی به دلیل این آسیب هر چقدر هم به این افراد کمک شود، باز به همان حالت قبلی برمیگردند. بنابراین کمکها اگر بدون رفع آسیبهای مرتبط با این افراد باشد، مؤثر نخواهد بود.
مهمترین مسأله این است که کمکها به چه شکلی انجام شود؛ در گام اول خود فرد باید بخواهد از وضعیت فعلی خارج شود و هیچ کس غیر از خودش نمیتواند را از این حالت خارج کند؛ این مسأله یک اصل در مباحث بازتوانی است که افراد برای خروج از وضعیت نابسامان، باید خودشان توانمند شوند به عبارت دیگر این افراد باید بخواهند در مسیر بهبهود گام بردارند و از طرف دیگر شرایط نیز باید به گونهای باشد که به آنها کمک کند. سایر کمکها اگر بدون خواست و مشارکت خود این افراد باشد، قطعا موقتی است و در درازمدت مؤثر نخواهد بود.کمک مستقیم به این افراد ممکن است آنها را دچار تنبلی اجتماعی کند زیرا ممکن است برخی از آنها از وضعیت فعلی خود راضی باشند؛ اعطای کمکهای بدون برنامه به کارتنخوابها باعث تشویق بیشتر آنها برای استمرار وضعیت فعلی میشود یا حتی ممکن است باعث تشویق سایر افرادی شود که در وضعیتهای مشابه هستند برای اینکه چنین شیوه زندگی را در پیش بگیرند.
داشتن رویکرد علمی در حل معضل کارتنخوابی اهمیت بسیاری دارد؛ به عبارت دیگر باید بدانیم افراد به چه دلایلی و با چه انگیزههایی کارتنخواب شدهاند و تا چه اندازه تمایل دارند این شیوه زندگی را ادامه دهند؛ شاید جامعه کارتنخوابی را نامناسب بداند اما برای برخی از این افراد این سبک زندگی مناسب است و تا زمانی که این وضعیت برای یک نفر مناسب است، نمیتوان وی را از چنین وضعیتی خارج کرد؛ شناخت این عوامل، انگیزهها، زمینهها و ... میتواند کمک شایانی کند به اینکه بدانیم چه نوع برنامهریزی برای بهبود وضعیت آنها مؤثر است؛ آیا باید به این افراد به صورت مستقیم کمک کرد یا باید سختگیریهایی صورت گیرد.
سختگیری اجتماعی همراه با نوعی از حمایتها در جهت توانمندسازی این کارتنخوابها به همراه اقدامات مشاورهای برای از بین بردن آسیبهای مرتبط با این افراد میتواند نسخه خوبی برای خروج آنها از این وضعیت باشد.در خصوص اینکه چه سازمان یا نهادی این برنامه را باید اجرا کند باید گفت که برنامههای مرتبط با آسیبهای اجتماعی ناظر به یک سازمان یا یک کنشگر اجتماعی خاص نیست؛ این ها برنامه جامعی هستند که ممکن است سازمانهای مختلف هر یک به میزانی در اجرای آن نقش داشته باشند برای مثال نیروی انتظامی اقدامات مربوط به سختگیری را انجام دهد و برخی دیگر از نهادهای غیردولتی بتوانند اقدامات مربوط به توانمندسازی و سازمانهای نیمه دولتی اقدامات مشاورهای و آسیبزدایی را دنبال کنند؛ زمانی که برنامه مشخص شد، میتوان جایگاه سازمانها و نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی را در اجرای آن تعیین کرد؛ این سازمانها باید به صورت یک حلقه مکمل برنامه را پیش ببرند؛ در حال حاضر این سازمانها به صورت حلقه مکمل عمل نمیکنند بلکه به صورت حلقههای موازی عمل میکنند که هر یک برنامهه خاصی دارند و به دلیل اینکه برنامهها کامل نیست و نقش سایر سازمانها در آن لحاظ نشده، طبیعتا به نتیجه درستی منجر نمیشود و شاهد هستیم که این پدیده روزبهروز در حال گسترش است.
کارتنخوابی نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر است؛ جامعه ما به دلیل اینکه با توجه به شرایط موجود با نوعی بحران اجتماعی مواجه است؛ حوزه اقتصادی و فرهنگی نیز دچار آسیبهای مختلفی است، نتیجه این مسائل باعث شده سطح آسیبهای اجتماعی در کشور بالا باشد؛ کارتنخوابی نیز به تبع سایر آسیبها در کشور در حال افزایش است؛ طراحی و اجرای برنامه جامعی که بتواند تمام عوامل یا حداقل متغیرهای اصلی را کنترل کند، میتواند نتیجه بهتری داشته باشد؛ تا زمانی که اعتیاد در جامعه کنترل نشود، تا زمانی که مشکلات اقتصادی مرتفع نشود، پدیده کارتنخوابی وجود خواهد داشت؛ بنابراین رفع معضلات و پدیدههای این چنینی نیازمند پکیج بسیار کلی برای جامعه است؛ اقدامات مقطعی، بخشی، جزئی، کوتاهمدت و جزیرهای در حل مسائل اجتماعی پاسخگو نیست و تنها میتواند مسکن مقطعی برای این پدیدهها باشد اما درمان محسوب نمیشود.
کارتنخوابی به عنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود که عمدتا افرادی که درگیر این پدیده هستند، از برخی مسائل اجتماعی و به تبع آن مسائل اقتصادی نیز رنج میبرند و توان داشتن یک زندگی معمولی را ندارند بنابراین در جامعه رها میشوند و به دلیل اینکه سیستم خاصی برای حمایت از آنها وجود ندارد، این افراد به کارتنخوابی روی میآورند.یکی از راههای اصلی خروج از چنین وضعیتی این است که آسیبی که به آن دچار هستند، برطرف شود تا بتوانند به تدریج وارد یک زندگی معمولی شوند؛ در خصوص کمک به این افراد تنها بحث مسائل اقتصادی و کمکهای مادی مطرح نیست زیرا گاهی به دلیل این آسیب هر چقدر هم به این افراد کمک شود، باز به همان حالت قبلی برمیگردند. بنابراین کمکها اگر بدون رفع آسیبهای مرتبط با این افراد باشد، مؤثر نخواهد بود.
مهمترین مسأله این است که کمکها به چه شکلی انجام شود؛ در گام اول خود فرد باید بخواهد از وضعیت فعلی خارج شود و هیچ کس غیر از خودش نمیتواند را از این حالت خارج کند؛ این مسأله یک اصل در مباحث بازتوانی است که افراد برای خروج از وضعیت نابسامان، باید خودشان توانمند شوند به عبارت دیگر این افراد باید بخواهند در مسیر بهبهود گام بردارند و از طرف دیگر شرایط نیز باید به گونهای باشد که به آنها کمک کند. سایر کمکها اگر بدون خواست و مشارکت خود این افراد باشد، قطعا موقتی است و در درازمدت مؤثر نخواهد بود.کمک مستقیم به این افراد ممکن است آنها را دچار تنبلی اجتماعی کند زیرا ممکن است برخی از آنها از وضعیت فعلی خود راضی باشند؛ اعطای کمکهای بدون برنامه به کارتنخوابها باعث تشویق بیشتر آنها برای استمرار وضعیت فعلی میشود یا حتی ممکن است باعث تشویق سایر افرادی شود که در وضعیتهای مشابه هستند برای اینکه چنین شیوه زندگی را در پیش بگیرند.
داشتن رویکرد علمی در حل معضل کارتنخوابی اهمیت بسیاری دارد؛ به عبارت دیگر باید بدانیم افراد به چه دلایلی و با چه انگیزههایی کارتنخواب شدهاند و تا چه اندازه تمایل دارند این شیوه زندگی را ادامه دهند؛ شاید جامعه کارتنخوابی را نامناسب بداند اما برای برخی از این افراد این سبک زندگی مناسب است و تا زمانی که این وضعیت برای یک نفر مناسب است، نمیتوان وی را از چنین وضعیتی خارج کرد؛ شناخت این عوامل، انگیزهها، زمینهها و ... میتواند کمک شایانی کند به اینکه بدانیم چه نوع برنامهریزی برای بهبود وضعیت آنها مؤثر است؛ آیا باید به این افراد به صورت مستقیم کمک کرد یا باید سختگیریهایی صورت گیرد.
سختگیری اجتماعی همراه با نوعی از حمایتها در جهت توانمندسازی این کارتنخوابها به همراه اقدامات مشاورهای برای از بین بردن آسیبهای مرتبط با این افراد میتواند نسخه خوبی برای خروج آنها از این وضعیت باشد.در خصوص اینکه چه سازمان یا نهادی این برنامه را باید اجرا کند باید گفت که برنامههای مرتبط با آسیبهای اجتماعی ناظر به یک سازمان یا یک کنشگر اجتماعی خاص نیست؛ این ها برنامه جامعی هستند که ممکن است سازمانهای مختلف هر یک به میزانی در اجرای آن نقش داشته باشند برای مثال نیروی انتظامی اقدامات مربوط به سختگیری را انجام دهد و برخی دیگر از نهادهای غیردولتی بتوانند اقدامات مربوط به توانمندسازی و سازمانهای نیمه دولتی اقدامات مشاورهای و آسیبزدایی را دنبال کنند؛ زمانی که برنامه مشخص شد، میتوان جایگاه سازمانها و نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی را در اجرای آن تعیین کرد؛ این سازمانها باید به صورت یک حلقه مکمل برنامه را پیش ببرند؛ در حال حاضر این سازمانها به صورت حلقه مکمل عمل نمیکنند بلکه به صورت حلقههای موازی عمل میکنند که هر یک برنامهه خاصی دارند و به دلیل اینکه برنامهها کامل نیست و نقش سایر سازمانها در آن لحاظ نشده، طبیعتا به نتیجه درستی منجر نمیشود و شاهد هستیم که این پدیده روزبهروز در حال گسترش است.
کارتنخوابی نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر است؛ جامعه ما به دلیل اینکه با توجه به شرایط موجود با نوعی بحران اجتماعی مواجه است؛ حوزه اقتصادی و فرهنگی نیز دچار آسیبهای مختلفی است، نتیجه این مسائل باعث شده سطح آسیبهای اجتماعی در کشور بالا باشد؛ کارتنخوابی نیز به تبع سایر آسیبها در کشور در حال افزایش است؛ طراحی و اجرای برنامه جامعی که بتواند تمام عوامل یا حداقل متغیرهای اصلی را کنترل کند، میتواند نتیجه بهتری داشته باشد؛ تا زمانی که اعتیاد در جامعه کنترل نشود، تا زمانی که مشکلات اقتصادی مرتفع نشود، پدیده کارتنخوابی وجود خواهد داشت؛ بنابراین رفع معضلات و پدیدههای این چنینی نیازمند پکیج بسیار کلی برای جامعه است؛ اقدامات مقطعی، بخشی، جزئی، کوتاهمدت و جزیرهای در حل مسائل اجتماعی پاسخگو نیست و تنها میتواند مسکن مقطعی برای این پدیدهها باشد اما درمان محسوب نمیشود.
حسین اکبری
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دبیر انجمن جامعهشناسی ایران- دفتر خراسان
ارسال نظر