ترجیح کوتاه‌مدت به بلندمدت

دکتر علی مزیکی
هیات علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی

افزایش یارانه نقدی و پرداخت رقم‌های 200 یا 300 هزار تومانی امکان پذیر است. اما سوال اینجاست که این اتفاق چگونه رخ می‌دهد و چه تبعاتی برای اقتصاد ما به دنبال دارد. دولت می‌تواند با افزایش نقدینگی و چاپ پول، بودجه لازم را برای این کار فراهم کند اما نکته اینجاست که اجرای چنین سیاستی تا چه اندازه کارآ بوده و به بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد کشور کمک می‌کند. مساله‌ای که ما با آن روبه‌رو هستیم این است که در سال‌های گذشته باور عمومی وجود داشت مبنی‌بر اینکه هزینه‌های دولت و به‌طور کلی اقداماتی که دولت برای بهبود وضعیت اقتصادی انجام می‌دهد چندان کارآ و بهینه نیست و کمکی به بالا رفتن سطح رفاه خانوار نمی‌کند، در نتیجه بهتر است مستقیما هر ماهه پول را به مردم بپردازیم.

به‌طور کلی زمانی که دولت سرمایه‌گذاری را در یک بخش عمومی زیربنایی یا توسعه‌ای مانند ایجاد راه یا ساخت مدرسه انجام می‌دهد این هزینه و سرمایه‌گذاری از یک صرفه جویی به مقیاس نسبت به هزینه‌هایی که توسط بخش خصوصی یا مردم یک منطقه انجام می‌شود، برخوردار است؛ بنابراین سرمایه‌گذاری مذکور از بازده بسیار بالاتری برخوردار خواهد بود. اما فرض کنید در این سرمایه‌گذاری یک فساد وجود دارد یا این سرمایه‌گذاری ناکارآمد بوده و بدون مطالعه انجام شده است به‌طور مثال در منطقه‌ای که اصلا نیازی به مدرسه یا استادیوم ورزشی ندارد، مدرسه یا ورزشگاهی مدرن و پرهزینه ساخته شود و از سوی دیگر در جایی که به‌دلیل تعداد زیاد دانش آموزان یا علاقه‌مندان به یک رشته ورزشی شدیدا نیاز به این امکانات وجود دارد، اقدامی صورت نگیرد. این به معنای اتلاف و استفاده ناکارآ از منابع عمومی است که در اختیار دولت قرارگرفته است.

اگر چنین اتفاقی در یک دولت شایع باشد ممکن است عده‌ای پرداخت نقدی پول به مردم را گزینه بهتری بدانند. شاید بنا به مشکلات و نواقص آشکاری که در عملکرد دولت قبل وجود داشت برخی پرداخت یارانه را امری منطقی ارزیابی کنند. اما به‌نظر می‌رسد که در سال‌های اخیر دولت سعی کرده بهتر و منطقی‌تر و با فساد کمتر هزینه کند. به‌طور مثال به‌نظر می‌رسد طرح‌هایی که برای کمک به محرومین در نظر گرفته شد به کل جامعه تسری پیدا نکرده و در مسیر درست‌تری قرار گرفت. به همین جهت پرداخت یارانه نقدی به این شکل اقدام صحیحی به‌نظر نمی‌رسد. از سوی دیگر تصوری برای مردم ایجاد شده بود که این پول در واقع درآمدی برای آنها است و فرد حق خود را از امکانات و منابع کشور دریافت می‌کند و در نتیجه کسی به این فکر نمی‌کرد که یارانه تنها برای نیازمندان و اقشار ضعیف جامعه است. وعده‌هایی که اخیرا برای ارائه مبالغ بالاتر نیز داده می‌شود بیشتر بر این موضوع دامن می‌زند.

نکته دیگر این است که حتی با فرض اینکه یارانه به نیازمندان واقعی می‌رسد با توجه به اینکه بخش بزرگی از آنها با مشکلاتی نظیر آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد یا بیماری صعب‌العلاج و پرهزینه روبه‌رو هستند، پرداخت یارانه نقدی در بسیاری از موارد از هدف و مسیر خود منحرف شده یا به اندازه‌ای کم و ناچیز است که دردی از مشکلات دوا نمی‌کند؛ بنابراین مشخصا هدف از این وعده‌ها مباحث سیاسی و جلب آرای مردم است و نیازها و مشکلات مردم چندان دنبال نمی‌شود. تراژدی این است که ممکن است هر فردی تنها منافع شخصی و کوتاه‌مدت خود را ببیند. چه شخصی که وعده پرداخت یارانه‌های آنچنانی می‌دهد و چه فردی که بابت دریافت این مبلغ، به آن کاندیدا رای می‌دهد تنها منافع شخصی و بسیار کوتاه‌مدت خود را دنبال می‌کنند و این می‌تواند برای کشور بسیار خطرناک باشد؛ چراکه منجر به هدررفت و عدم‌تخصیص بهینه منابع کشور می‌شود. اما نقطه امیدواری این است که خوشبختانه به‌نظر می‌رسد مردم به مضرات دریافت چنین یارانه‌ای از دولت تا حدودی پی برده‌اند. مردم درک کرده‌اند در کنار دریافت یارانه، تورم، ناکارآمدی دولت، کمبود سرمایه‌گذاری عمرانی و توسعه‌ای را خواهند داشت.

ترجیح کوتاه‌مدت به بلندمدت