طرفداری در هنر معنی نمی‌دهد

لی‌لا رضایی

مصباح قمصری آهنگساز و نوازنده جوان در سال‌های اخیر حضور فعالی در عرصه موسیقی سنتی ایران داشته و با هنرمندان نام آشنایی همکاری کرده است. این آهنگساز متولد سال ۱۳۶۵ و فارغ‌التحصیل هنرستان عالی و دانشکده موسیقی است. او برادر کوچکتر علی قمصری نوازنده تار و آهنگساز است و تاکنون با گروه‌های متعدد موسیقی همچون سرمد، اشتیاق، شمس، کامه راتا، ارکستر بادی تهران و کوارتت زهی ایرانی همکاری و اجراهایی به همراه آنها در داخل و خارج از کشور داشته و برای سریال‌های مختلفی هم آهنگسازی کرده است. «بازگشت به آتش»، «لمس» و... آلبوم‌های این هنرمند است که با او گفت‌وگو کرده‌ایم:

در جلد یکی از آلبوم‌های شما خواندم که نخستین آلبوم‌های Hi-Fi ایران را منتشر کرده‌اید، ممکن است کمی در این مورد توضیح دهید؟

های-فای نام حرفه‌ای‌ترین سیستم‌های ضبط و پخش موسیقی است. در مرحله ضبط و میکس این آثار از ابزار فوق حرفه‌ای از قبیل کابل‌های طلا و اکولایزر‌های بسیار خاص و دست‌ساز استفاده می‌شود. باقی توضیحات بنده در این باره جنبه تکنیکال خواهد گرفت که گمان نمی‌کنم بیانشان مناسبتی با این گفت‌وگو داشته باشد. به‌طور خلاصه و کاربردی می‌توان گفت صدایی که شما از این‌گونه آلبوم‌ها در سیستم خانگی یا استودیویی‌تان می‌شنوید؛ موسیقی‌ای با کیفیت بسیار بالاست اما برای شنیدن این آثار آن‌گونه که هستند، نیاز به سیستم پخش های-فای خواهیم داشت.

چرا در ایران شما تنها کسی هستید که این کار را می‌کند؟

علت اینکه در ایران تنها کارهای تولید شده توسط بنده دارای این خصوصیت هستند این است که فعلا تنها متخصص اینگونه دیزاین صوتی و میکس بنده هستم. البته حتما در آینده متخصصانی بهتر از بنده به این کار در ایران خواهند پرداخت.

با توجه به کارهایی که از شما به انتشار رسیده است، به نظر می‌رسد علاقه‌مند به تجربه انواع مختلف موسیقی هستید، به خصوص سبک‌هایی که آمیخته با موسیقی الکترونیک هستند، کما اینکه موسیقی سنتی را نیز در تجربه کاری خود دارید، دلیل این میزان از تنوع در کارهای شما چیست؟ و دلیل این همه تنوع و تفاوت در چه چیزی است؟

هنرمند برون‌گرا به تکثر می‌رسد و هنرمند درون‌گرا به تنوع. یک آهنگساز برون‌گرا ممکن است در یک سبک چندین آلبوم تالیف کند، اما یک هنرمند درون‌گرا ژانر یا حتی تخصص خاصی برای خود قائل نیست، روزی آهنگساز است و روزی نوازنده یا حتی نقاش. چراکه هنرمند برون‌گرا به کسب تجربه می‌پردازد و هنرمند درونی به اکتشاف در درون خود. به‌طور کلی باید عرض کنم من کاری را انجام می‌دهم که دلم می‌خواهد و فکر می‌کنم این بهترین روش زندگی است. اما اگر بخواهم علتی عقلانی برای تنوع و تعدد آثار تولید شده‌ام بیاورم، خواهم گفت توانایی و قابلیت. و این عطایی است که خداوند به امانت به من داده و هر وقت بخواهد به چشم بر هم زدنی خواهد ستاند.

اگر واقع بین باشیم، بسیاری از مخاطبان امروز موسیقی ایران، به مارکت موسیقی پاپ علاقه‌مندند، با این وجود شما با تمام وجود راهتان را ادامه داده‌اید، به چه میزان در جذب مخاطب موفق بوده‌اید ؟

مردم آزادند هرچه دوست دارند بشنوند، و هنرمند هم آزاد است هرچه دوست دارد تالیف کند. حال اگر هنرمندی در بند تایید مردم باشد، مشکل از اوست، نه مردم. اما درباره جذب مخاطب باید عرض کنم اولویت من ساخت موسیقی‌هایی بود که خودم دوست داشتم بشنوم و در دل می‌شنیدم و دوم انتخاب کردن مخاطب و نه جذب او بود و واقعا استقبال از سطح توقع من بسیار بالاتر بود. به‌طوری که هر سه آلبوم بعد از گذشت حدود دو ماه از فروش به تجدید چاپ رسیدند.

شما در موسیقی خود بسیار پیشرو هستید و این پیشرو بودن جسارت می‌خواهد، بازخورد مخاطبان نسبت به آثار متفاوت شما چگونه بوده است؟

موضوع جسارت نیست، بلکه ایمان و آزادی است. ایمان به کاری که می‌کنی و آزادی از نفسی که در بند کسب تایید خلق است. بازتاب این سه آلبوم در میان اهل فن همانطور بود که پیش بینی می‌کردم. چراکه اهل فن دنبال فهمیدن هستند و موسیقی من چیزی نیست که اهل موسیقی حداقل در ایران درکش کنند. مثل پزشکانی که طب سوزنی را نمی‌فهمند، با اینکه موضوع هر دو طب درمان است. اما جنس دانش متفاوت است. دانش موسیقی هم جنس‌های مختلف دارد. اما همانطور که عرض کردم بازتاب آن در میان مردم بسیار بهتر و وسیع‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم و به‌واقع مردم مخاطب من هستند، چرا که به‌دنبال فهمیدن نیستند و صادقانه گوش می‌دهند.

به نظر می‌رسد پشت هریک از کارهایی که شما منتشر کردید، فلسفه‌ای وجود دارد، یا حداقل سعی کردید موضوعی را در فرم و قالب موسیقی بیان کنید، ممکن است در این مورد توضیح دهید؟

بله، واقعیت این است که هر آهنگ و هر آلبومی، حاصل حالی در من است. من به هدف آهنگسازی، آهنگ نمی‌سازم. آهنگ می‌سازم چون گاهی حالی در من است که باید بیرون ریخته شود تا آرام شوم. هر یک از این آلبوم‌ها هم حاصل یک دوره است که حال و احوال خاصی داشته‌ام. به‌قول بزرگی «قیل و قال» نیست، «شور و حال» است. پروژه لمس حاصل پژوهش‌های چند ساله من در زمینه تاثیر شناسایی ذهن از طریق موسیقی بود که در جلد آلبوم توضیحاتی در این باره آورده‌ام که علاقه‌مندان می‌توانند مطالعه کنند. یا «نیستی در هست» حاصل شعرخوانی‌های صبحگاهی من است. صبح معمولا ساعت چهار به‌طور خودکار بیدار می‌شوم و تا طلوع کمی شعر می‌خوانم. گاهی ذوق این اشعار تبدیل به موسیقی می‌شوند و ثبت‌شان می‌کنم.

امروز، جوانان کشور ما بیش از هر زمان دیگری به سبک‌های مدرن موسیقی همچون «الکترونیک» علاقه‌مند شده‌اند، آیا این موضوع باعث شده تا آخرین آلبوم شما بیش از هر اثر دیگری به این سبک گرایش داشته باشد؟

موسیقی الکترونیک چندان مدرن محسوب نمی‌شود و آلبوم آخر من هم چندان الکترونیک نیست و جوانان ما هم کلا علاقه ای به موسیقی ندارند، چیزی که به نام موسیقی به خوردشان می‌رود اصلا موسیقی نیست. در چنین دوره ای بود که فردوسی گفت:

هنر خوارشد جادویی ارجمند

جوان امروزی از استاد شجریان برخی مصاحبه‌های خاص را می‌شناسد و از موسیقی‌های به اصطلاح پاپ طرفداری کردن از خواننده‌ها را می‌شناسد. در هنر طرفداری معنی ندارد. شما اگر موسیقی کسی را دوست داشته باشی، موسیقی را گوش خواهی داد. طرفداری از هنرمند ارتباطی به هنر ندارد. اگر می‌خواهی بدانی جوان امروزی چرا از یک خواننده طرفداری می‌کند و به کنسرت‌های میهمانی وارش می‌رود، می‌توانی ببینی چرا فردوسی از واژه جادو در مقابل هنر استفاده می‌کند یا چرا نیچه از نیاز مردم به قهرمان سازی سخن می‌راند.

در آخرین آلبوم منتشر شده از شما، علاوه بر آهنگسازی و نوازندگی، سراغ خوانندگی هم آمده‌اید، دلیل آن چه بوده و اینکه آیا به نظر خودتان در عرصه خوانندگی هم موفق عمل کرده‌اید؟

واژه موفقیت برای هر کس یک تعریف مشخص و مجزا از دیگران دارد، و رمزموفقیت افراد موفق این است که به دنبال موفقیت خود بودند، نه تقلید از موفقیت دیگران. من موفق‌ترین مصباح قمصری هستم و دلیل خواندنم صرفا این بود که دلم خواسته بود بخوانم. به اشتباه با یکی دو خواننده بسیار معروف پاپ دیگر تمرین‌هایی کردم اما متاسفانه فرم قطعات اصلا در نیامد، و علت اساسی این بود که خوانندگان امروز ما، اصلا اهل شعر نیستند. خواننده حتما باید شعر شناس باشد و در خلوت خود بسیار شعر بخواند، اما متاسفانه امروز اینطور نیست. پس از تمرین با این دوستان متوجه شدم که کار من را کسی بهتر از من نخواهد خواند، پس به تصمیم اول بازگشتم و نتیجه کار بسیار منحصر به فرد شد.

در ارتباط با اشعار، در آلبوم «نیستی در هست»، از اشعار شاعران کلاسیک بهره جسته‌اید، معیارتان برای انتخاب این اشعار چه بوده و چرا از ترانه‌های امروزی استفاده نکردید؟

من با شعر شعرایی که فقط شاعر هستند به ندرت ارتباط برقرار می‌کنم، همینطور آهنگ آهنگسازی که فقط آهنگساز است. مولانا، سعدی، ابوسعید، شاه نعمت الله و... بسیار فراتر از یک شاعرند و این در آثارشان به‌وضوح مشهود است. هر بیت سعدی یک کتاب است. مسلما تو وقتی سالها با این اشعار زندگی کنی، با شعر معاصر چندان ارتباطی نمی‌توانی بگیری.

شما در همکاری با آقای اورکی آهنگساز فیلم «فروشنده» سرپرستی ارکستری را برعهده داشتید که براساس سکانس‌های مختلف فیلم به اجرای موسیقی به‌صورت زنده می‌پرداختند، کمی در مورد این تجربه و همکاری توضیح می‌دهید؟

تجربه با آقایان فرهادی و اورکی مثل همیشه خوب بود. بنده مولف نبودم بلکه نظارت برکار ارکستر و تولید موسیقی را عهده دار بودم. صرف‌نظر از کار، هردوی این عزیزان را دوست ‌دارم و برای همین این کار برایم لذت بخش و شیرین بود.

شما یکی از پرکارترین Producer‌های موسیقی در ایران هستید، کمی در مورد آثار جدیدی که قرار است منتشر کنید توضیح دهید...

حتما. البته غیر از بنده تولیدکننده‌ای در موسیقی ایران نداریم فعلا، و این حرفه نزد اهل موسیقی هنوز تعریف مشخصی ندارد. اما به یاری خداوند کم‌کم دارم معرفی‌اش می‌کنم. اثر بسیار است، سه سال گذشته حدودا درهر سال ۲۰ تا ۳۰ آلبوم را تولید کرده‌ایم و امسال هم آلبوم‌های بسیار خوبی در دست تولید داریم. از این آثار آلبوم «افق عمودی است» به آهنگسازی برادرم و «چنین مست» اثر پویا سرایی و... هستند که ان‌شاءالله به‌زودی منتشر خواهند شد.