ساعت حدود 18:30 شامگاه عاشوراست مردم آرام آرام از اتوبوس‌ها پیاده می‌شوند و در گروه راهپیمایان قرار می‌گیرند. اعضای جمعیت امام علی(ع) که نمادشان شال‌های آبی رنگ است، شرکت‌کنندگان را راهنمایی می‌کنند. اینجا نوده است...
محلی فراموش شده، در عمق بی‌توجهی و فراموشی وجدان‌های بیدار. دسته راهپیمایی با قرائت سوره ناس، کوثر و آیه الکرسی حرکتش را آغاز می‌کند . حرکتی برای زنده کردن راه امام حسین(ع) که راه آزادگی، حقیقت‌گویی و عدالت‌خواهی است.
دسته حرکت می‌کند؛ از انتهای خیابان نجف 39 به طرف کوچه‌ای می‌رود که به«کوچه غربت‌ها» معروف است؛ اما عیارانِ زمانه آمده‌اند تا غربت را از اهالی افیون زده‌اش خارج کنند و جانی دوباره بخشند به کالبدِ سرد و یخ زده این کوی و محله. شعار هایی که از ابتدای برنامه سر داده می‌شد، ادامه دارد:
هرکی میخواد که پاک بشه بلند شه همرامون بیاد
مثل حسین قیام کنه یه یا علی فقط میخواد
مردم با ذکر یا حسین و یا علی وارد کوچه غربت‌ها می‌شوند، جمعی حدودا هشت نفره از کارتن خواب‌ها، اما بی‌توجه به حضور ۱۵۰ نفره مردم، پایپ به دست و زرورق به دست مشغول مصرف‌اند. در توقف‌گاه اول، آقا مصطفی شروع به صحبت می‌کند؛ آقا مصطفی خودش سال‌ها پیش در همین کوچه‌ها کارتن خوابی می‌کرده و پس از ترک کردن، به کارتن خواب‌های دیگر هم کمک می‌کرد تا اعتیاد شان را ترک کنند؛ آقا مصطفی در برنامه سال گذشته شام عیاران جمعیت امام علی(ع) تحت تاثیر این برنامه قرار گرفته و حالا بیش از یک سال است که به شکلی گسترده‌تر به امر بهبود اعتیاد بیماران مشغول است؛ او از روزهای سخت اعتیاد و کارتن خوابی خودش برای مردم حاضر در مراسم و اهالی محل می‌گوید.
چراغ اول روشن می‌شود؛ اولین صید عیاران «علی بابا» است؛ مردی ظاهرا 50 ساله که ندای حق این جوانان را شنیده و داوطلب رهایی از اعتیاد شده است؛ همان که می‌گفتند روزی شعبده‌باز پارک ملت مشهد بوده؛ اما دست بی‌رحم زمانه او را کارتن خواب کرده است. دسته دوباره به راه می‌افتد. کودکان معصوم و زیبای محله که یا خود درگیر اعتیادند و یا در آتش اعتیاد پدر و مادرشان می‌سوزند، کم کم به گروه می‌پیوندند و پیشاپیش دسته، شمع به دست می‌گیرند و حرکت می‌کنند.
دومین نفر برای ترک می‌آید، صدای صلوات بلند می‎شود و دسته جانی تازه می‎گیرد. نفر سوم، چهارم و پنجم می‎آیند. عده‎ای قریب به ۵۰ نفر از افراد در حال بهبودی که به کمک آقا مصطفی در یک مرکز در حال ترک هستند با بازوبندهای سفید رنگ، جمع را همراهی می‎کنند. از معتادان و کارتن خواب‎های محل خواسته شده برای اعلام تمایل به ترک کردن، به آن‎ها مراجعه کنند.
شعارها محکم‎تر سرداده می‎شود:
ما خسته‎ایم از اعتیاد
درد معتادی دوا کن ای رفیق/ رسم عیاری به پا کن ای رفیق
تا محل اقامه نماز، جمع حُرهای زمان به ۱۰ نفر می‎رسد. آری، آنان که ندای آزادگی را در شب شام غریبان حسین(ع)، این بار از حنجره پردرد دانشجویان و مردم آگاه شنیدند و لبیک گفتند.
باران نم نم می‎بارد، دماسنج‎ها روی عدد دو درجه بالای صفر متوقف شده‎اند، مردم برای اقامه نماز آماده می‎شوند.
دو رکعت نماز مستحبی برای استغاثه به درگاه خداوند؛ که نور را به این محله بازگرداند؛ که قلب‎ها را بیدار کند و روح‎ها را برای پذیرش حق نرم گرداند.
امام جماعت جمع، علی است؛ جوانی 18 ساله که کودکی‎اش را مواد مخدر با خود برد و سوزاند و او را روانه کانون اصلاح و تربیت کرد؛ اما در یک سالی که با جمعیت آشنا شد به انتخاب خودش دیگر مسیر قبلی زندگی را ادامه نداد و از سم اعتیاد پاک شد.
مردم در وسط محله غربت‎ها نماز جماعت می‎خوانند و اهالی محل متعجب‎اند و هنوز ماجرا را هضم نکرده‎اند.
کارتن خواب‎هایی که اعلام آمادگی کرده بودند، همراه گروه بهبودی آقا مصطفی از محله غربت‎ها مستقیما به خانه بهبودی رفتند.