ونیز کوچک من

مهدی غبرایی
مترجم

لنگرود، زادگاه من، یکی از شهرهای باران‌خیز شمالی در استان گیلان است، با طبیعتی سبز و خرم. این شهر زیبا که در فاصله سه کیلومتری از کوهی با نام لیلا کوه قرار گرفته، با وجود ساخت و سازهای سال‌های اخیر که به دامنه و حتی ارتفاعات کوه نیز سرایت کرده‌اند، همچنان خرم و استوار، میزبان میهمانان نوروزی است. در اطراف این شهر از سمت لیلا کوه، چندین آبادی با میوه‌های محلی معروف وجود دارد که از میان آنها می‌توان به ملات و پرشکوه با درختان نارنج و نوعی گلابی جنگلی اشاره کرد. همچنین اگر بخواهید در سمت شمالی شهر تفرج کنید، به ساحل زیبای چمخاله می‌رسید که بخش زیادی از خاطرات کودکی من در آنجا شکل گرفته است. اما اگر مایل باشید در فضای داخلی شهر هم سیاحت کنید، حتما به پارک بزرگ لنگرود سر بزنید؛ پارک جنگلی زیبایی که به‌دلیل وجود یک مرداب در آن، زیستگاه فصلی پرندگان مهاجر است.

شهر من همچنین می‌توانست محلی زیبا برای دوستداران میراث تاریخی باشد، اگر توجه بیشتری به بناهای تاریخی آن می‌شد و اینچنین، بسیاری از آنها در گذر زمان تخریب نمی‌شدند؛ بناهایی همچون خانه منجم باشی و دیگر خانه‌های اعیانی که هرکدام به نام صاحب آن خانه‌ها نامگذاری شده بودند. علاوه‌بر اینها، باراندازی در شهر وجود داشته که محل پهلو گرفتن کشتی‌های کوچکی بوده‌ که از باکو می‌آمدند و از طریق دریای خزر و پس از آن رودخانه‌ای که از میان لنگرود می‌گذرد، به این شهر می‌رسیده‌اند. با این همه، هنوز پلی در شهر هست که از گزند تخریب‌ها و بی‌مهری‌ها مصون مانده است. این پل که به پل ختی معروف است، در زمان صفویه ساخته شده و آنگونه که روایت می‌کنند، در ساخت آن از سفیده تخم مرغ استفاده شده است و من به‌ یاد می‌آورم که این پل مرتفع، در سال‌های کودکی من که رودخانه به‌دلیل بارش فراوان باران طغیان می‌کرد و ما مجبور بودیم همچون ونیزی‌ها با قایق به مدرسه برویم،‌ همچنان بیرون از آب می‌ماند و مورد استفاده قرار می‌گرفت. پلی که همچنان بار تاریخی شهر را به دوش می‌کشد و راوی خاموش داستان مردمان این دیار است.