جدال کهنه و نو در اروپا

وحید خاتمی
دانشجوی سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه سیراکیوز

نتیجه رفراندوم اخیر بریتانیا را شاید بتوان این گونه برداشت کرد که انگلیس پیر خسته تر از آن است که تاب تحمل مهاجرهای جوان را داشته باشد. چنین برداشتی بر مبنای این فرضیه است که ترس از تبعات ورود سیل جدید مهاجران به بریتانیا بیشترین کمک را به جنبش جدایی در رفراندوم کرده است. چندی پیش پاپ فرانسیس، اروپا را به مادربزرگی تشبیه کرده بود که نتواسته است ایمان به زندگی را به بچه هایش یاد دهد. پاپ در گفته‌هایش ایمان را مساوی فرصت‌های کاری و نرخ بالای بیکاری جوانان اروپا را موید حرف‌هایش فرض کرده بود. چندی بعد آرتور بروکز تئوری‌پرداز آمریکایی در کتاب قلب محافظه‌کاری، وضعیت بیمار گونه اقتصاد اروپا را در کنار ترس از ورود جمعیت جوان مهاجر گذاشت تا تعبیر مادر بزرگ کامواباف کنج خانه را به پدربزرگ غرولند کنی تبدیل کند که با عصایش برای بچه‌های پرسرو صدای کوچه خط و نشان می‌کشد.انگلیس این روزها صحنه نبرد دو قطب اثرگذار جوان و پیری شده است که نمونه‌های تضاد آن در گوشه و کنار اروپا نمایان است. نیروی کار جوان اروپا اگرچه با داشتن بهترین
فن آوری‌های حاصل جمع دانش بشری به فکر ساخت آینده است اما از طرفی باید خرج تامین مزایای بازنشستگی نسلی را بدهد که روزبه‌روز به آمارشان اضافه می‌شود و به همان اندازه وزن بیشتری در تصمیم‌گیری‌های کلان دارند.

برمبنای پایگاه داده‌های بین‌الملل مرکز آمار آمریکا، قشر بالای ۶۵ سال اروپای غربی که امروز یک ششم جمعیت منطقه را تشکیل می‌دهد، پیش‌بینی می‌شود سهم خود را تا سال ۲۰۳۰ به یک چهارم برساند. وضعیتی که کمتر اقتصاددانی تصور پایداری آن را دارد. این واقعیت در کنار رکود نسبی اقتصادهای اروپایی نیازمند نیروی محرکی است که جمعیت جوان مهاجر می‌توانست نقش آن را بازی کند. اما گویا ترس از آینده‌ای نامعلوم در عصر جهانی‌سازی رای توده مردم را علیه روند جهانی‌سازی برگردانده است.شعارهای جنبش جدایی در رفراندوم برگزیت بی شباهت به اظهارات تبعیض‌آمیز کاندیدای جمهوری‌خواه آمریکا نیست. گویا جنبش‌های پوپولیستی، زمین محافظه‌کاری را عرصه بهتری برای جولان دیده‌اند. شعارهای مساوات طلبی رهبران افراطی چپ‌‌گرا، جای خود را امروز به شعار بازگشت به اصالت مبهمی داده است که رهبران افراطی محافظه‌کار می‌دهند. درخواست مشابه رهبران تند راست‌گرای اروپایی، فردای رفراندوم بریتانیا، نشان از مسری بودن تب جدید جدایی طلبی دارد. به نظر می‌رسد دنیای پیرمردها توان هم‌پایی با دور تند مهاجرهای جوان را ندارد یا به زبان دیگر، اروپای پیر به دنبال ساخت آینده‌ای‌ با یاد تصویری مبهم از گذشته است، هر چند به بهای قطع نردبانی که خود روزگاری از پله‌های آن بالا رفته است.