گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با یک آسیبشناس:
ازدواجی که به نفع زنان نیست
ریحانه حسینی ازدواج سفید مدتی است نقل رسانهها شده، برخی از جامعهشناسان آن را پیامد تغییر نگاه جامعه به خانواده میدانند و گروهی نیز آن را نتیجه خودخواهی و فردگرایی افراد بر میشمارند. اکبر محسنی، آسیبشناس و مدرس دانشگاه با بیان اینکه این سبک زندگی در جامعه ما در حال رشد است میگوید: باید با آموزش و برنامهریزی بلندمدت این روش زندگی جدید را تغییر دهیم. در زیر گفتوگوی ما را با این آسیبشناس میخوانید. آیا میتوان ازدواج سفید را یک پدیده جدید اجتماعی دانست؟
بله، این مساله در حال رشد است و چون این سبک زندگی در جامعه ما افزایش پیدا کرده میتوان آن را یک پدیده اجتماعی دانست، اما اینکه معضلی اجتماعی هم هست باید مورد بررسی قرار بگیرد.
بله، این مساله در حال رشد است و چون این سبک زندگی در جامعه ما افزایش پیدا کرده میتوان آن را یک پدیده اجتماعی دانست، اما اینکه معضلی اجتماعی هم هست باید مورد بررسی قرار بگیرد.
ریحانه حسینی ازدواج سفید مدتی است نقل رسانهها شده، برخی از جامعهشناسان آن را پیامد تغییر نگاه جامعه به خانواده میدانند و گروهی نیز آن را نتیجه خودخواهی و فردگرایی افراد بر میشمارند. اکبر محسنی، آسیبشناس و مدرس دانشگاه با بیان اینکه این سبک زندگی در جامعه ما در حال رشد است میگوید: باید با آموزش و برنامهریزی بلندمدت این روش زندگی جدید را تغییر دهیم. در زیر گفتوگوی ما را با این آسیبشناس میخوانید. آیا میتوان ازدواج سفید را یک پدیده جدید اجتماعی دانست؟
بله، این مساله در حال رشد است و چون این سبک زندگی در جامعه ما افزایش پیدا کرده میتوان آن را یک پدیده اجتماعی دانست، اما اینکه معضلی اجتماعی هم هست باید مورد بررسی قرار بگیرد. در حال حاضر شرایط اجتماعی و اقتصادی بهگونهای است که فردگرایی ارزشمند شده و منافع فردی بر منافع گروهی ارجحیت پیدا کرده است. البته نمیتوان علت عدم تمایل افراد به ازدواج را تنها مسائل اقتصادی دانست و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند. اگر امروز اعلام کنیم هر کسی ازدواج کند صد میلیون میگیرد مطمئن باشید شاید در روزها و سالهای اولیه برخی به انگیزه مالی ازدواج کنند، اما این عاملی برای افزایش آمارهای ازدواج بهصورت پایدار نیست و مطمئن باشید چنین ورودیهایی سبب میشود طلاق نیز افزایش پیدا کند. متاسفانه در کشور ما علاقه به ازدواجهایی که تعهد نمیآورد زیاد شده است.
در کشورهای غربی مساله همخانگی وجود دارد، اما در کنار همخانگی تعهد هم هست؛ اما در کشور ما کسانی که در کنار هم بدون ازدواج زندگی میکنند تعهدی به هم ندارند و به دلیل پنهانی بودن این روابط ممکن است بهجز این همخانه همخانههای دیگری داشته باشند.
یعنی کسانی که به ازدواج سفید روی میآورند کمتر پایبند اخلاقیات هستند؟
این نوع ازدواج با فرهنگ ما جور در نمیآید. ارزشهای عرفی، عرفهای دینی و مذهبی ما و ارزشهای جامعه برخلاف این رویه است و براساس ارزشهای جامعه غیراخلاقی است.
چرا مردان بیشتر تمایل به این نوع ازدواج دارند؟
در جامعه ما بیشتر تعهدات ازدواج بر دوش مردان است. مردان در ازدواج به دنبال نیاز جنسی هستند و زنان به دنبال نیاز عاطفی، مردان به نیازهایشان میرسند و اگر نرسند میتوانند به راحتی این زندگی را ادامه ندهند.
چگونه میشود مانع رشد چنین سبک زندگی شد؟
ما باید خطراتی را که این نوع زندگی ایجاد میکند بررسی و با کار کارشناسانه آسیبهای آن را شناسایی کنیم و بعد برای آنکه باقی اقشار جامعه به آن روی نیاورند آگاهیبخشی کنیم. هر گروهی که رشد نکند در نهایت نابود خواهد شد. در غرب با پدیدههای این چنینی به همین سبک رفتار میشود بهطور مثال گروههای هیپی رشد میکنند، اما به سرعت در آن جامعه محدود میشوند؛ ولی در کشورهایی مانند تایلند توسعه پیدا میکنند. برای اینکه گروهی از بین برود نباید از بیرون کاری شود بلکه باید در درون نابود شود. درخصوص ازدواج سفید باید معایب و محاسن آن بیان شود، اما متاسفانه ما تنها ادبیات انکار را پیش گرفتهایم.
چرا جوانانی که همخانگی را برای زندگی انتخاب میکنند از صیغه برای مشروعیتبخشی استفاده نمیکنند؟
صیغه برای ازدواج دوم است و تعهدآور است؛ درحالیکه در همخانگی هیچ تعهدی وجود ندارد، اما چه در ازدواج سفید و چه در صیغه زنان ایرانی بسیار لطمه میبینند و نباید در این زمینه تنها منافع کوتاهمدت در نظر گرفته شود؛ بلکه باید زنان زندگی خود را تا 70 سالگی هم در نظر بگیرند.
پیشنهاد شما برای کاهش این مساله چیست؟
آموزش به افراد 10 تا 20 سال؛ ما نباید با ادبیات تشر با این موضوع برخورد کنیم؛ بلکه باید برنامهای بلندمدت و 10 ساله داشته باشیم تا این موضوع بهطور کامل برطرف شود. ما به دلیل عدم آموزش مشکلات زیادی را برای فرزندانمان به وجود میآوریم که متاسفانه زنان و مردان ما نمیدانند در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد کنند. ما در برخورد با مسائل اجتماعی بهصورت انقلابی برخورد میکنیم؛ درحالیکه باید نگاهی بلندمدت برای حل این مشکلات داشته باشیم.
بله، این مساله در حال رشد است و چون این سبک زندگی در جامعه ما افزایش پیدا کرده میتوان آن را یک پدیده اجتماعی دانست، اما اینکه معضلی اجتماعی هم هست باید مورد بررسی قرار بگیرد. در حال حاضر شرایط اجتماعی و اقتصادی بهگونهای است که فردگرایی ارزشمند شده و منافع فردی بر منافع گروهی ارجحیت پیدا کرده است. البته نمیتوان علت عدم تمایل افراد به ازدواج را تنها مسائل اقتصادی دانست و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند. اگر امروز اعلام کنیم هر کسی ازدواج کند صد میلیون میگیرد مطمئن باشید شاید در روزها و سالهای اولیه برخی به انگیزه مالی ازدواج کنند، اما این عاملی برای افزایش آمارهای ازدواج بهصورت پایدار نیست و مطمئن باشید چنین ورودیهایی سبب میشود طلاق نیز افزایش پیدا کند. متاسفانه در کشور ما علاقه به ازدواجهایی که تعهد نمیآورد زیاد شده است.
در کشورهای غربی مساله همخانگی وجود دارد، اما در کنار همخانگی تعهد هم هست؛ اما در کشور ما کسانی که در کنار هم بدون ازدواج زندگی میکنند تعهدی به هم ندارند و به دلیل پنهانی بودن این روابط ممکن است بهجز این همخانه همخانههای دیگری داشته باشند.
یعنی کسانی که به ازدواج سفید روی میآورند کمتر پایبند اخلاقیات هستند؟
این نوع ازدواج با فرهنگ ما جور در نمیآید. ارزشهای عرفی، عرفهای دینی و مذهبی ما و ارزشهای جامعه برخلاف این رویه است و براساس ارزشهای جامعه غیراخلاقی است.
چرا مردان بیشتر تمایل به این نوع ازدواج دارند؟
در جامعه ما بیشتر تعهدات ازدواج بر دوش مردان است. مردان در ازدواج به دنبال نیاز جنسی هستند و زنان به دنبال نیاز عاطفی، مردان به نیازهایشان میرسند و اگر نرسند میتوانند به راحتی این زندگی را ادامه ندهند.
چگونه میشود مانع رشد چنین سبک زندگی شد؟
ما باید خطراتی را که این نوع زندگی ایجاد میکند بررسی و با کار کارشناسانه آسیبهای آن را شناسایی کنیم و بعد برای آنکه باقی اقشار جامعه به آن روی نیاورند آگاهیبخشی کنیم. هر گروهی که رشد نکند در نهایت نابود خواهد شد. در غرب با پدیدههای این چنینی به همین سبک رفتار میشود بهطور مثال گروههای هیپی رشد میکنند، اما به سرعت در آن جامعه محدود میشوند؛ ولی در کشورهایی مانند تایلند توسعه پیدا میکنند. برای اینکه گروهی از بین برود نباید از بیرون کاری شود بلکه باید در درون نابود شود. درخصوص ازدواج سفید باید معایب و محاسن آن بیان شود، اما متاسفانه ما تنها ادبیات انکار را پیش گرفتهایم.
چرا جوانانی که همخانگی را برای زندگی انتخاب میکنند از صیغه برای مشروعیتبخشی استفاده نمیکنند؟
صیغه برای ازدواج دوم است و تعهدآور است؛ درحالیکه در همخانگی هیچ تعهدی وجود ندارد، اما چه در ازدواج سفید و چه در صیغه زنان ایرانی بسیار لطمه میبینند و نباید در این زمینه تنها منافع کوتاهمدت در نظر گرفته شود؛ بلکه باید زنان زندگی خود را تا 70 سالگی هم در نظر بگیرند.
پیشنهاد شما برای کاهش این مساله چیست؟
آموزش به افراد 10 تا 20 سال؛ ما نباید با ادبیات تشر با این موضوع برخورد کنیم؛ بلکه باید برنامهای بلندمدت و 10 ساله داشته باشیم تا این موضوع بهطور کامل برطرف شود. ما به دلیل عدم آموزش مشکلات زیادی را برای فرزندانمان به وجود میآوریم که متاسفانه زنان و مردان ما نمیدانند در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد کنند. ما در برخورد با مسائل اجتماعی بهصورت انقلابی برخورد میکنیم؛ درحالیکه باید نگاهی بلندمدت برای حل این مشکلات داشته باشیم.
ارسال نظر