نه به پوپولیسم

دکتر طهمورث غلامی
(کارشناس مسائل سیاسی)

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 29 اردیبهشت و نتایج آن دارای ابعاد مختلفی است که شایسته بررسی و توجه است. یکی از مهمترین ابعاد این انتخابات، پاسخ منفی جامعه ایران به شعارها و وعده‌های پوپولیستی بود. در کارزار‌های انتخاباتی، برخی کاندیداها تلاش کردند خود را به‌عنوان ناجی و قهرمانی معرفی کنند که به دنبال آن هستند که اکثریت جامعه را از زیر سلطه اقلیت خارج کنند و با انجام کارهای بزرگ، راه را برای سعادت و پیشرفت جامعه هموار نمایند. آنها خود را «حامی محرومان» و «سخنگوی اقلیت» معرفی می‌کردند. این کاندیداها تلاش می‌کردند که خود را جدا و متمایز از نخبگان سیاسی جامعه معرفی کنند و نه در مقام کسانی که در گذشته دارای جایگاه و سمت بوده‌اند و باید پاسخگوی گذشته خود باشند بلکه در مقام اپوزیسیون و منتقدین وضع موجود ظاهر شدند.

در واقع آنها تلاش کردند که خود را تافته‌ای جدا بافته از جامعه نشان دهند که گویی از آسمان برای نجات زمینی‌های به زعم آنها « محروم» نازل شده‌اند. در اقدامی دیگر سعی آنها این بود که میان زندگی خود و زندگی مردم ایران همسانی ایجاد کنند و همانند آن فردی که رفت، خود را فردی از « جنس مردم» بدانند. آنها در کنار وعده برای ایجاد آینده‌ای بسیار مطلوب، مدعی بودند که باید پولی که متعلق به مردم است در اختیار آنها قرار گیرد و نه اینکه صرفا در اختیار آن اقلیتی باشد که از قضا دولت نیز ابزاری در خدمت آنها است. در واقع اگر پیش تر وعده نفت بر سر سفره مردم داده شده بود، این بار وعده پول نقد ناشی از چک نفت می‌دادند.

ترکیب کردن شعارهای مادی و غیرمادی در کارزارهای انتخاباتی، پدیدآورنده آن چیزی بود که به حق پوپولیسم نامیده شد. چنین دستورکاری در جوامع مختلف در پیش گرفته شده و در مواردی به موفقیت منجر شده و در موارد بیشتری شکست خورده است. سیاستمداران پوپولیست که به دنبال ساده‌سازی مسائل و موضوعات بسیار پیچیده اجتماعی هستند، در ماه‌های اخیر در کشورهای مختلف(مانند اتریش، هلند و فرانسه) خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادند و شکست خوردند. یکی از تازه ترین شکست‌های آنها در انتخابات ریاست جمهوری ایران بود. همانگونه که در بالا مطرح شده دستورکار تبلیغاتی برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری ایران نه از جنس برنامه با قابلیت عملیاتی شدن بلکه از جنس شعارهای زیبا و وعده‌های آرمانی بود که علی‌رغم جذابیت آن شعارها با استقبال اکثریت مردم مواجه نشد.

دلایل این امر عبارتند از:

1. تجربه تلخ از وعده‌ها و شعارهای پوپولیستی دولت‌های نهم و دهم:

هرچند نگارنده قائل به حسن نیت رئیس این دو دولت برای حل مشکلات بود اما اقدامات او در چارچوب پوپولیسم قرار گرفت و با ناکارآمدی خود بسیاری از واژه‌های زیبا و قشنگ را بی معنی و زشت کرد. شاید بتوان یکی از دستاوردهای مهم دولت‌های نهم و دهم را نشان دادن چهره واقعی پوپولیسم برای مردم دانست که جامعه ایران همانند بسیاری از جوامع ناگزیر بود یک بار آن را تجربه کند و از آن درس بگیرد.

2. تسهیل امکان هدایت طبقه پایین جامعه توسط طبقه متوسط:

طبقه متوسط ایران بیشترین خسارت‌ها از پوپولیسم را متحمل شد. این طبقه که پوپولیسم دولت‌های نهم و دهم را محصول بی تفاوتی خود به سپهر سیاسی در سال 1384 می‌دانست، با تمام توان در جهت روشنگری پا به میدان گذاشت و به واسطه تسهیلاتی مانند شبکه‌های اجتماعی توانست طبقه پایین جامعه را با خود همراه سازد که با خوردن آب شور کسی سیرآب نمی‌شود و صرفا تشنه تر می‌شود. افزایش افراد تحصیل کرده از طبقه‌های پایین جامعه نیز به این امر کمک کرد.

3. افزایش آگاهی‌های طبقه پایین جامعه:

پوپولیسم در جایی رشد می‌کند که مردم از مشکلات زیادی برخوردارند و از درک راه حل مشکلات خود عاجزند. در این هنگام است که کسانی ظهور می‌کنند که با تکیه بر راه‌های ساده مدعی توانایی حل مشکلات اجتماعی هستند. خوشبختانه دولت یازدهم با توجه ویژه‌ای که به زیرساخت‌های شبکه‌های اجتماعی کرد، توانست مسیر یادگیری بیشتر در جامعه را فراهم کند.در جامعه آگاه ولو دارای مشکلات زیاد، پوپولیست‌ها به راحتی رشد نخواهند کرد.

وجه اشتراک سه دلیل یاد شده عنصر مهم «آگاهی» است که با افزایش یافتن آن در سطح جامعه اندیشه‌های پوپولیستی و حامیان آن بیش از پیش منزوی خواهند شد.