رسانههای آمریکا علیه آلسعود
خزان روابط ریاض – واشنگتن
ساناز نفیسی
رابطه آمریکا و عربستان نه برمبنای ارزشها بلکه رابطهای مبتنیبر منافع است. در سال ۱۹۳۳ و یک سال پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز بن سعود و تشکیل پادشاهی عربستان، آمریکا و عربستان رسما رابطه خود را کلید زدند. مهمترین انگیزه برای برقراری رابطه هم نیاز مبرم آمریکا به منابع انرژی منطقه خلیج فارس بود. طی دهههای گذشته روابط دو کشور مستحکم بود تا جایی که بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردند. این روابط تا حادثه تروریستی یازده سپتامبر در سال۲۰۰۱، با روندی کموبیش مشابه ادامه داشت، اما مجموعه تحولات بعد از یازده سپتامبر از جمله طرح خاورمیانه بزرگ، مبارزه با تروریسم و حمله آمریکا به عراق نوسانات موجود در روابط آمریکا و عربستان سعودی را عمیقتر کرد.
رابطه آمریکا و عربستان نه برمبنای ارزشها بلکه رابطهای مبتنیبر منافع است. در سال ۱۹۳۳ و یک سال پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز بن سعود و تشکیل پادشاهی عربستان، آمریکا و عربستان رسما رابطه خود را کلید زدند. مهمترین انگیزه برای برقراری رابطه هم نیاز مبرم آمریکا به منابع انرژی منطقه خلیج فارس بود. طی دهههای گذشته روابط دو کشور مستحکم بود تا جایی که بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردند. این روابط تا حادثه تروریستی یازده سپتامبر در سال۲۰۰۱، با روندی کموبیش مشابه ادامه داشت، اما مجموعه تحولات بعد از یازده سپتامبر از جمله طرح خاورمیانه بزرگ، مبارزه با تروریسم و حمله آمریکا به عراق نوسانات موجود در روابط آمریکا و عربستان سعودی را عمیقتر کرد.
![خزان روابط ریاض – واشنگتن](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/Yjg5NzkwNjNk/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RaYTbXWz1EGpOkt7TZyzEhnm/.jpg)
ساناز نفیسی
رابطه آمریکا و عربستان نه برمبنای ارزشها بلکه رابطهای مبتنیبر منافع است. در سال ۱۹۳۳ و یک سال پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز بن سعود و تشکیل پادشاهی عربستان، آمریکا و عربستان رسما رابطه خود را کلید زدند. مهمترین انگیزه برای برقراری رابطه هم نیاز مبرم آمریکا به منابع انرژی منطقه خلیج فارس بود. طی دهههای گذشته روابط دو کشور مستحکم بود تا جایی که بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردند. این روابط تا حادثه تروریستی یازده سپتامبر در سال۲۰۰۱، با روندی کموبیش مشابه ادامه داشت، اما مجموعه تحولات بعد از یازده سپتامبر از جمله طرح خاورمیانه بزرگ، مبارزه با تروریسم و حمله آمریکا به عراق نوسانات موجود در روابط آمریکا و عربستان سعودی را عمیقتر کرد.
در دهه 1990، گسترش خشونت و منازعه میان فلسطین و اسرائیل و سیاست آمریکا در حمایت آشکار از تلآویو بر روابط دوکشور تاثیر منفی گذاشت. حضور مستقیم آمریکا در منطقه، بهویژه در عربستان سعودی و حمایت شدید از اسرائیل در مقابل فلسطینیها، از یک طرف زمینه را برای رشد بنیادگرایی و گسترش اپوزیسیون داخلی در عربستان فراهم کرد و از طرفی دیگر به متغیری بازدارنده در روابط دو کشور تبدیل شد، به قدرت رسیدن نومحافظهکاران در کاخ سفید، وقوع حوادث یازده سپتامبر و دگرگونیهای گفتمانی و کارکردی متعاقب آن در سیاست خارجی آمریکا، به خصوص در خاورمیانه، دورهای از سردی روابط و وقفه در تعاملات استراتژیک آمریکا و عربستان سعودی را رقم زد. پس از یازده سپتامبر، بهرغم آنکه سعودیها کوشیدند با افزایش صادرات نفت به آمریکا، به این کشور در غلبه برپیامدهای بحران ایجاد شده کمک کنند، انتقادات از سیاستهای ریاض در واشنگتن و متهم ساختن آنها به حمایت از تروریسم، مقامات عربستان را از حمایت واشنگتن دلسرد کرد. در سالهای اخیر و در پی تحولات موسوم به بهار عربی، تنشها میان آمریکا و عربستان افزایش بیسابقهای یافت. حمایت آلسعود از شبهنظامیان تندرو و افزایش اعتراضهای حقوق بشری در عربستان از جمله عوامل تیرگی روابط دو کشور بود. در این میان اما نمیتوان از تاثیر کاهش نیاز آمریکا به نفت عربستان چشم پوشید.
عربستان تحتفشار رسانهها
در سالهای اخیر مسائلی چون، وقوع ناآرامیها در کشورهای عربی، شدت یافتن اعتراضهای شیعیان در داخل عربستان و نیزحمایت ریاض از گروههای افراطگرا، نگاه واشنگتن به ریاض را کاملا تغییر داد، تغییری که در دیدگاه رسانهها و نهادهای فکری آمریکا کاملا مشهود است. هماکنون عربستان سعودی و سیاستهایش نه تنها زیر ذره بین رسانههای نزدیک به کاخ سفید است؛ بلکه صدای مخالفان دولت آمریکا را نیز درآورده. رضا مرعشی، رئیس سابق میز ایران در وزارت خارجه آمریکا در مورد دلایل تغییر ایجاد شده در روابط آمریکا و عربستان میگوید: «سیاست حمایت از حکومتهای پس از صدام حسین درعراق، حمایت از سقوط حسنی مبارک در مصر، خواسته آمریکا از ریاض مبنی بر پایان دادن به جنگ با یمن و در نهایت عدم تمایل ایالاتمتحده به برچیدن ساختار حکومت در دمشق به شیوهای که پیشتر در دوران جورج بوش، حکومت صدام را تغییر داد، منافع ایالاتمتحده و عربستان سعودی را در تقابل با هم قرار داده است.
آخرین تنشزایی عربستان سعودی اوضاع را در منطقه بدتر کرد و به نحوی موجب شد تا اهداف عینی دیپلماتیک ایالاتمتحده در سوریه و یمن با موانعی روبهرو شده یا اصلا محقق نشود. تجزیه و تحلیل عربستان سعودی از شرایط موجود در بحرین، سوریه و یمن یکسان نیست و بهطرز نگرانکنندهای مبهم است. آنها مدام مدعیاند شیعیان خوب نیستند و ایران در امور کشورهای سنی دخالت میکند. این نوع سخن گفتن موجب بدتر شدن اوضاع در منطقه میشود؛ بهگونهایکه داعش مورد تحسین قرار میگیرد و حملات ۱۱ سپتامبر اصلا واقعه بدی به حساب نمیآید.» ولینصر مدیر مدرسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز و مشاور پیشین دولت اوباما، هم طی تحلیلی در ارتباط با رویگردانی آمریکا از عربستان نوشت: «برای عربستان سعودی پذیرفتنی نیست که وزیر امور خارجه آمریکا با گوشی بلکبری خود با همتای ایرانیاش تماس بگیرد.» نصر بر این باور است که عربستان سعودی به اندازه کافی از بیتفاوتی آمریکا نسبت به بحران حاکم بر سوریه و سرنوشت بشار اسد، رئیسجمهوری این کشور خشمگین است. به نوشته او، «ریاض در سال ۲۰۱۱، از اینکه میدید واشنگتن هیچ حمایتی از حسنی مبارک به عمل نیاورده گلهمند بود و پس از آن مذاکرات با ایران و تحقق برجام نگرانیهای مقامهای سعودی را افزایش داد. زمانی که فصلی جدید در روابط تهران و واشنگتن آغاز شد، عربستان به این یقین رسید که ایالاتمتحده برای ریاض و سایر کشورهای عربی، دیگر یک متحد قابل اتکا نیست. شاید به همین دلیل است که عربستان سعودی رفتارهای پرخاشگرانه خود را افزایش داده و به همسایه خود یعنی یمن حمله کرد.»
پیشنهاد تحریم عربستان
تنها چهرهها و رسانههای نزدیک به دولت اوباما نیستند که رویکردی انتقادی نسبت به عربستان اتخاذ کردهاند. روزنامه واشنگتنپست هم که در حوزه سیاست خارجی دیدگاهی نزدیک به محافظهکاران و جمهوریخواهان دارد در هفتههای اخیر رویکردی انتقادی در قبال حاکمیت عربستان در پیش گرفته است. این روزنامه در تحلیلی با عنوان «چگونه میتوان عصبانیت عربستان از توافق هستهای ایران را مدیریت کرد» خطاب به کاخ سفید نوشت: «یکی از پیامدهای مذاکرات هستهای ایران افزایش تنشهای میان آمریکا و متحدان منطقهای آن در خاورمیانه بود. در این میان شدیدترین واکنش را عربستان سعودی نشان داده و تهدید کرده که در صورت توافق اقدام به خرید تسلیحات اتمی از پاکستان میکند. طی سالهای گذشته، استراتژی آمریکا اطمینان دادن به عربستان در قبال موضوع هستهای ایران بوده است. متاسفانه این رویکرد موفق نبود و در آخرین مورد پادشاه عربستان از حضور در نشست امنیتی کمپدیوید برای کاهش نگرانی کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس امتناع کرد. آلمان شرقی سالها پیش روی به همکاری با سایر کشورهای غربی آورد و حتی تلاشهایی را نیز برای دسترسی به سلاحهای هستهای آغاز کرد و آمریکا در واکنش به این اقدام از گزینه زور علیه برلین استفاده کرد. میتوان همین رویکرد را هم در قبال عربستان در پیش گرفت.»
رابطه آمریکا و عربستان نه برمبنای ارزشها بلکه رابطهای مبتنیبر منافع است. در سال ۱۹۳۳ و یک سال پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز بن سعود و تشکیل پادشاهی عربستان، آمریکا و عربستان رسما رابطه خود را کلید زدند. مهمترین انگیزه برای برقراری رابطه هم نیاز مبرم آمریکا به منابع انرژی منطقه خلیج فارس بود. طی دهههای گذشته روابط دو کشور مستحکم بود تا جایی که بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردند. این روابط تا حادثه تروریستی یازده سپتامبر در سال۲۰۰۱، با روندی کموبیش مشابه ادامه داشت، اما مجموعه تحولات بعد از یازده سپتامبر از جمله طرح خاورمیانه بزرگ، مبارزه با تروریسم و حمله آمریکا به عراق نوسانات موجود در روابط آمریکا و عربستان سعودی را عمیقتر کرد.
در دهه 1990، گسترش خشونت و منازعه میان فلسطین و اسرائیل و سیاست آمریکا در حمایت آشکار از تلآویو بر روابط دوکشور تاثیر منفی گذاشت. حضور مستقیم آمریکا در منطقه، بهویژه در عربستان سعودی و حمایت شدید از اسرائیل در مقابل فلسطینیها، از یک طرف زمینه را برای رشد بنیادگرایی و گسترش اپوزیسیون داخلی در عربستان فراهم کرد و از طرفی دیگر به متغیری بازدارنده در روابط دو کشور تبدیل شد، به قدرت رسیدن نومحافظهکاران در کاخ سفید، وقوع حوادث یازده سپتامبر و دگرگونیهای گفتمانی و کارکردی متعاقب آن در سیاست خارجی آمریکا، به خصوص در خاورمیانه، دورهای از سردی روابط و وقفه در تعاملات استراتژیک آمریکا و عربستان سعودی را رقم زد. پس از یازده سپتامبر، بهرغم آنکه سعودیها کوشیدند با افزایش صادرات نفت به آمریکا، به این کشور در غلبه برپیامدهای بحران ایجاد شده کمک کنند، انتقادات از سیاستهای ریاض در واشنگتن و متهم ساختن آنها به حمایت از تروریسم، مقامات عربستان را از حمایت واشنگتن دلسرد کرد. در سالهای اخیر و در پی تحولات موسوم به بهار عربی، تنشها میان آمریکا و عربستان افزایش بیسابقهای یافت. حمایت آلسعود از شبهنظامیان تندرو و افزایش اعتراضهای حقوق بشری در عربستان از جمله عوامل تیرگی روابط دو کشور بود. در این میان اما نمیتوان از تاثیر کاهش نیاز آمریکا به نفت عربستان چشم پوشید.
عربستان تحتفشار رسانهها
در سالهای اخیر مسائلی چون، وقوع ناآرامیها در کشورهای عربی، شدت یافتن اعتراضهای شیعیان در داخل عربستان و نیزحمایت ریاض از گروههای افراطگرا، نگاه واشنگتن به ریاض را کاملا تغییر داد، تغییری که در دیدگاه رسانهها و نهادهای فکری آمریکا کاملا مشهود است. هماکنون عربستان سعودی و سیاستهایش نه تنها زیر ذره بین رسانههای نزدیک به کاخ سفید است؛ بلکه صدای مخالفان دولت آمریکا را نیز درآورده. رضا مرعشی، رئیس سابق میز ایران در وزارت خارجه آمریکا در مورد دلایل تغییر ایجاد شده در روابط آمریکا و عربستان میگوید: «سیاست حمایت از حکومتهای پس از صدام حسین درعراق، حمایت از سقوط حسنی مبارک در مصر، خواسته آمریکا از ریاض مبنی بر پایان دادن به جنگ با یمن و در نهایت عدم تمایل ایالاتمتحده به برچیدن ساختار حکومت در دمشق به شیوهای که پیشتر در دوران جورج بوش، حکومت صدام را تغییر داد، منافع ایالاتمتحده و عربستان سعودی را در تقابل با هم قرار داده است.
آخرین تنشزایی عربستان سعودی اوضاع را در منطقه بدتر کرد و به نحوی موجب شد تا اهداف عینی دیپلماتیک ایالاتمتحده در سوریه و یمن با موانعی روبهرو شده یا اصلا محقق نشود. تجزیه و تحلیل عربستان سعودی از شرایط موجود در بحرین، سوریه و یمن یکسان نیست و بهطرز نگرانکنندهای مبهم است. آنها مدام مدعیاند شیعیان خوب نیستند و ایران در امور کشورهای سنی دخالت میکند. این نوع سخن گفتن موجب بدتر شدن اوضاع در منطقه میشود؛ بهگونهایکه داعش مورد تحسین قرار میگیرد و حملات ۱۱ سپتامبر اصلا واقعه بدی به حساب نمیآید.» ولینصر مدیر مدرسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز و مشاور پیشین دولت اوباما، هم طی تحلیلی در ارتباط با رویگردانی آمریکا از عربستان نوشت: «برای عربستان سعودی پذیرفتنی نیست که وزیر امور خارجه آمریکا با گوشی بلکبری خود با همتای ایرانیاش تماس بگیرد.» نصر بر این باور است که عربستان سعودی به اندازه کافی از بیتفاوتی آمریکا نسبت به بحران حاکم بر سوریه و سرنوشت بشار اسد، رئیسجمهوری این کشور خشمگین است. به نوشته او، «ریاض در سال ۲۰۱۱، از اینکه میدید واشنگتن هیچ حمایتی از حسنی مبارک به عمل نیاورده گلهمند بود و پس از آن مذاکرات با ایران و تحقق برجام نگرانیهای مقامهای سعودی را افزایش داد. زمانی که فصلی جدید در روابط تهران و واشنگتن آغاز شد، عربستان به این یقین رسید که ایالاتمتحده برای ریاض و سایر کشورهای عربی، دیگر یک متحد قابل اتکا نیست. شاید به همین دلیل است که عربستان سعودی رفتارهای پرخاشگرانه خود را افزایش داده و به همسایه خود یعنی یمن حمله کرد.»
پیشنهاد تحریم عربستان
تنها چهرهها و رسانههای نزدیک به دولت اوباما نیستند که رویکردی انتقادی نسبت به عربستان اتخاذ کردهاند. روزنامه واشنگتنپست هم که در حوزه سیاست خارجی دیدگاهی نزدیک به محافظهکاران و جمهوریخواهان دارد در هفتههای اخیر رویکردی انتقادی در قبال حاکمیت عربستان در پیش گرفته است. این روزنامه در تحلیلی با عنوان «چگونه میتوان عصبانیت عربستان از توافق هستهای ایران را مدیریت کرد» خطاب به کاخ سفید نوشت: «یکی از پیامدهای مذاکرات هستهای ایران افزایش تنشهای میان آمریکا و متحدان منطقهای آن در خاورمیانه بود. در این میان شدیدترین واکنش را عربستان سعودی نشان داده و تهدید کرده که در صورت توافق اقدام به خرید تسلیحات اتمی از پاکستان میکند. طی سالهای گذشته، استراتژی آمریکا اطمینان دادن به عربستان در قبال موضوع هستهای ایران بوده است. متاسفانه این رویکرد موفق نبود و در آخرین مورد پادشاه عربستان از حضور در نشست امنیتی کمپدیوید برای کاهش نگرانی کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس امتناع کرد. آلمان شرقی سالها پیش روی به همکاری با سایر کشورهای غربی آورد و حتی تلاشهایی را نیز برای دسترسی به سلاحهای هستهای آغاز کرد و آمریکا در واکنش به این اقدام از گزینه زور علیه برلین استفاده کرد. میتوان همین رویکرد را هم در قبال عربستان در پیش گرفت.»
ارسال نظر