آتشفشانی که امروز فوران کرده است
پیام فنازاد
کارشناس
زنجیره آسیبهای اجتماعی از فقر و اعتیاد تا فحشا و طلاق را باید کمی از قبلتر نگاه کرد، در واقع قطعا اعتیاد اول یک آسیب فردی بوده، بعد تبدیل شده به یک آسیب خانوادگی و سپس گریبان جامعه راگرفته و سپس به این مرحله رسیده است که هر نهادی بهانه ای برای انجام ندادن مسوولیت هایش دارد. از منی که قلم در دست میگیرم تا فعالان اجتماعی و NGOها و نهادهای مربوط و. . .
اما همانطور که شرح دادم، کوه آتشفشانی که امروز فوران کرده روزی نامش طبیعت بود و پر از زیبایی و جاذبه.
پیام فنازاد
کارشناس
زنجیره آسیبهای اجتماعی از فقر و اعتیاد تا فحشا و طلاق را باید کمی از قبلتر نگاه کرد، در واقع قطعا اعتیاد اول یک آسیب فردی بوده، بعد تبدیل شده به یک آسیب خانوادگی و سپس گریبان جامعه راگرفته و سپس به این مرحله رسیده است که هر نهادی بهانه ای برای انجام ندادن مسوولیت هایش دارد. از منی که قلم در دست میگیرم تا فعالان اجتماعی و NGOها و نهادهای مربوط و...
اما همانطور که شرح دادم، کوه آتشفشانی که امروز فوران کرده روزی نامش طبیعت بود و پر از زیبایی و جاذبه....ذکر این مثال و تشبیه به آتشفشان یعنی اینکه عاملیت غیر ارادی در این مقوله بهشدت وجود دارد، محیط و بستر میتوانند تاثیر بسزایی در شکلگیری این زنجیره مخرب داشته باشند و قطعا گزینه اول مورد بحث میتواند «فقر» باشد.حمله به نتیجه بیهوده است، اینکه امروز با گور خوابها چه کنیم، کارتن خوابها چه میشوند و... همان حمله به حاصل ماجرا است، چرا که هدف در این گفتار محافظت از طبیعت بکر و کودک معصومیست که انتخاب خانواده و جامعه و محل زندگی هرگز در اراده او نبوده است، اما خیلی زود برچسبهایی به آن میخورد و مورد نقد عمومی قرار میگیرد.
پس اولین راه گذار از این بحران اجتماعی، مقابله با فقر در جامعه است، چرا که فقر مساویست با بیکاری، بیکاری یعنی منفینگری، منفینگری منجر به اعتیاد میشود، اعتیاد همراه خود بیبند و باری و فحشا را میآورد و این زنجیره خطرناک پیوسته بهجاست.در یک مقاله قطعا نمیشود به تمام زوایای فقر و اعتیاد نگاه کرد، از تاثیر حاکمیت بر جامعه و بالعکس، نقش حاکمیت و دولت ها، نقش مستقل NGOها با محوریت و پشتوانه مردم، اشتغال، اقتصاد غیرسالم و رشد بنگاههای اقتصادی غیرمشروع و طبیعتا بسته شدن درب بخش صنعت و کشاورزی و...
تاثیر فضای مخرب مجازی و البته تهاجم فرهنگی، پدیده شوم شهرنشینی و کوچ از روستاها، فقر فرهنگی، فاصله بین مفهوم آزادی تا بی بند و باری و صدها علت دیگر که هر کدام نیاز به یک قلم نو دارد، اما آنچه که در سر لیست این موارد قرار میگیرد این مورد است که «فقر» تا ریشه کن نشود و این شکاف عجیب ایجاد شده در جامعه، ترمیم نشود، هیچ اتفاق تازهای نمیافتد.مادامی که این فاصله بین اقشار جامعه باشد که خود مورد بحث است که چرا این اختلاف طبقاتی ایجاد شد، بهطور کل نمیتوان به تمام این آسیب ایجاد شده خرده گرفت، چرا که میکروب فقط در بستری که مستعد رشد باشد، رشد میکند.منظور از این یادداشت، تنها نقد به یک پدیده اجتماعی است بنابراین به جای آموزش ساده زیستی و مقابله با سرمایه داری و بنگاههای نامشروع اقتصاد نما! سیاستگذار باید بهدنبال کاهش اختلاف طبقاتی باشد، این فاصله که به مرور تبدیل به فاصله عمیق فرهنگی هم میشود غیرقابل جبران خواهد بود، پس باید هشدارها را جدی بگیریم، تنها راه پیشرو، میتواند کم کردن و نه از بین بردن فاصله طبقاتی باشد.
ارسال نظر