ترس از شکست
یکی از دلایل عدم موفقیت ما در کارها «ترس از شکست» است.
در مقاله پیشین اشاره کردیم «گاهی ما موفق نمیشویم زیرا خود را لایق موفقیت نمیدانیم و توان مواجهه با قدرت و زیبایی درون خود را نداریم، از خود میترسیم و از خود فرار میکنیم». اما گاهی هم به دلیل «ترس از شکست» است که موفق نمیشویم. واکنش احساس ترس، «فرار» است. زمانی که فرد دچار ترس میشود رفتارهای غیرعادیای از خود بروز میدهد. زمانی که ما خود را برای موفقیت در کاری کافی نمیبینیم، آن را شروع نمیکنیم یا با گذشت مدتی از شروع کار آن را رها میکنیم.
در مقاله پیشین اشاره کردیم «گاهی ما موفق نمیشویم زیرا خود را لایق موفقیت نمیدانیم و توان مواجهه با قدرت و زیبایی درون خود را نداریم، از خود میترسیم و از خود فرار میکنیم». اما گاهی هم به دلیل «ترس از شکست» است که موفق نمیشویم. واکنش احساس ترس، «فرار» است. زمانی که فرد دچار ترس میشود رفتارهای غیرعادیای از خود بروز میدهد. زمانی که ما خود را برای موفقیت در کاری کافی نمیبینیم، آن را شروع نمیکنیم یا با گذشت مدتی از شروع کار آن را رها میکنیم.
یکی از دلایل عدم موفقیت ما در کارها «ترس از شکست» است.
در مقاله پیشین اشاره کردیم «گاهی ما موفق نمیشویم زیرا خود را لایق موفقیت نمیدانیم و توان مواجهه با قدرت و زیبایی درون خود را نداریم، از خود میترسیم و از خود فرار میکنیم». اما گاهی هم به دلیل «ترس از شکست» است که موفق نمیشویم. واکنش احساس ترس، «فرار» است. زمانی که فرد دچار ترس میشود رفتارهای غیرعادیای از خود بروز میدهد. زمانی که ما خود را برای موفقیت در کاری کافی نمیبینیم، آن را شروع نمیکنیم یا با گذشت مدتی از شروع کار آن را رها میکنیم. اما باید به خاطر بسپاریم که:
«موفقیت حاصل استمرار و شجاعت است.»
«موفقیت حاصل شناخت، آگاهی بالا، خلاقیت و اقدامات صحیح است.»
«موفقیت، قدم به قدم حاصل میشود»
« سفر هزار فرسنگی از قدم اول شروع میشود.»
« من میتوانم و مستحق موفقیت هستم. برای همین به دنیا آمدهام.»
• در مقالات قبلی اشاره کردیم که تیپ شخصیت عزلتطلب درون ما آنقدر سرخورده و مایوس شده است که برای اینکه خود را به زحمت نیندازد و همچنین به دلیل اینکه از شکست خوردن میترسد، کاری را شروع نمیکند یا اگر شروع کند کمی بعد آن را رها میکند. این فرد باید با استفاده از پروسه خودشناسی و بهبودی یا روانکاوی مشکلات قبلی خود را پیدا کرده و حل کند. سپس هدفسازی و اقدام کند. وی باید تعهد دادن به خود و وفای به عهد با خود را یاد بگیرد. تنبلی را کنار گذاشته و در هر لحظه برای خود انگیزهای ایجاد کند.
• تیپهای شخصیتی برتریطلب و مهرطلب درون ما به دلیل وجود خشمها و سرکوبهای فراوان گاهی با ایجاد رفتارهای غیرعادی و مخرب، موفقیت را از ما میگیرند.
این همان اتفاقی است که برای بسیاری از افراد موفق جهان میافتد، که پس از مدتی رفتاری از خود نشان میدهند که زحمات آنها را از بین میبرد. مثلا، فرد مهرطلبی که همیشه چشمش به دنبال تایید دیگران و پذیرفته شدن است؛ یا فرد برتریطلبی که به دنبال برتری و تفوق است، همیشه در ترس و اضطراب عمیقی زندگی میکند که این ترس و اضطراب آنها را به سوی رفتارهای خودتخریبگرایانه سوق میدهد. البته دلیل دیگر این حادثه باور افراد در عمیقترین لایههای ذهنشان مبنی بر «من لایق نیستم» و همچنین «ترس آنها از مواجهه با خود کامل، زیبا و قدرتمند درونی» است.
• افراد کمالطلب که همیشه میخواهند هر کاری را در نهایت کمال خود انجام دهند عاقبت دچار وسواس و سرخوردگی میشوند، زیرا هنوز باور نکردهاند که «کارهای انسانی همیشه کاستیهایی هم در خود دارد». باید بیاموزند که سعی کنند آنچه دوست دارند را به دست آورند، اما از آن مهمتر، آنچه دارند را دوست بدارند گاهی کمالطلبی در فرد به حدی شدت مییابد که فرد ابتدای هر کاری نقطه آخر آن را در نظر گرفته و خود را با موفقترین انسانها در آن زمینه مقایسه میکند؛ یعنی به نوعی دچار تضاد شدیدی میان «من واقعی» و «من ایدهآل» خود میشود و چون فعلا امکان رسیدن به نقطه آخر نیست، پس میترسد، ناامید میشود و عقبنشینی میکند. بسیاری از افرادی که دائما (به اصطلاح) از این شاخه به آن شاخه میپرند دچار چنین حالتی درون خود هستند و در واقع یک نوع بازی «گریز از ترس» در آنها وجود دارد. واقعیت این است که این نوع افراد در این شرایط به خودکمبینی دچار شدهاند و برای رفع ترس و اضطراب در خود، کار را رها میکنند. فرد کمالطلب بهتر است بیاموزد که اشتباه و شکست هم جزئی از موفقیت است و توقعات عصبی خود را کنار بگذارد.
• گاهی اضطراب درون ما آنقدر زیاد است که برای فرار از آن اضطراب کار را شروع نمیکنیم یا در میانه راه آن را رها میکنیم. بهتر است بیاموزیم که «فرار راه حل نیست و فرصتها را از ما میگیرد» چه فرصتهایی را که به خاطر اضطراب و ترسهایمان از دست دادیم؛ در عوض با استفاده از پروسه خودشناسی و بهبودی و استفاده از تکنیکهای کاهش اضطراب، خود را آرام کرده و به راه ادامه دهیم.
• کمک نکردن به دیگران در جهت موفقیتشان و خودمحوری دلیل دیگر سقوط ما از موفقیت میتواند باشد. همه ما مانند پرندگان حبس شده در توری هستیم که برای رهایی از این تور لازم است همه ما به پرواز درآییم. اوج پرواز ما را پایینترین پرنده مشخص میکند. تا دیگران رشد نکنند، ما هم رشد نخواهیم کرد یا اینکه دچار رشد کاذب میشویم. در کشورهایی که از لحاظ سطح آگاهی متعالیتر هستند استراتژی حرکت بر این اساس است که موجبات موفقیت یکدیگر را فراهم کنند، اما در جوامعی که غرق در جهل هستند هر کسی فقط سنگ خود را به سینه میزند و نگران شرایط و وضعیت خود است. نجات ما نجات جمعی است و زمانی حاصل میشود که «کار گروهی» را بیاموزیم. هرچه بیشتر به دیگران خالصانه و بیتوقع کمک کنیم، موفقیت و برکت بیشتری را به زندگی خود جذب میکنیم. و فراموش نکنیم که:
«هر کسی هر کاری که میکند، در نهایت برای خود کرده است» زیرا طبق قوانین «عمل و عکسالعمل» و «بازتاب» جاری در هستی، هر کسی آنچه میکارد را درو میکند. صادقانه نگاه کنیم که دقیقا چه چیزی را میکاریم و منتظر درو همان محصول باشیم؛ که در جهان هستی هیچوقت یک درخت سیب محصول گلابی به بار نمیآورد، یا برعکس.
در آخر، از شکست نترسیم. در واقع اگر ما آگاهی خود را بالا ببریم و روشهای صحیحتر را انتخاب کنیم، هیچ شکستی نمیتواند همیشگی باشد. انسانی «موفق» است که شکستهای زیادی را متحمل شده باشد اما راه موفقیت را پیدا کرده باشد. شکست جزو جدانشدنی موفقیتهای بزرگ است. تا اشتباه نکنیم و شکست نخوریم راههای موفقیت را پیدا نمیکنیم. پس ترس از شکست را درون خود ببینیم و بپذیریم، اما اجازه ندهیم زندگی ما را کنترل کند و پرقدرت و پرانرژی به سوی آنچه لیاقت خود میدانیم حرکت کنیم.
در مقاله پیشین اشاره کردیم «گاهی ما موفق نمیشویم زیرا خود را لایق موفقیت نمیدانیم و توان مواجهه با قدرت و زیبایی درون خود را نداریم، از خود میترسیم و از خود فرار میکنیم». اما گاهی هم به دلیل «ترس از شکست» است که موفق نمیشویم. واکنش احساس ترس، «فرار» است. زمانی که فرد دچار ترس میشود رفتارهای غیرعادیای از خود بروز میدهد. زمانی که ما خود را برای موفقیت در کاری کافی نمیبینیم، آن را شروع نمیکنیم یا با گذشت مدتی از شروع کار آن را رها میکنیم. اما باید به خاطر بسپاریم که:
«موفقیت حاصل استمرار و شجاعت است.»
«موفقیت حاصل شناخت، آگاهی بالا، خلاقیت و اقدامات صحیح است.»
«موفقیت، قدم به قدم حاصل میشود»
« سفر هزار فرسنگی از قدم اول شروع میشود.»
« من میتوانم و مستحق موفقیت هستم. برای همین به دنیا آمدهام.»
• در مقالات قبلی اشاره کردیم که تیپ شخصیت عزلتطلب درون ما آنقدر سرخورده و مایوس شده است که برای اینکه خود را به زحمت نیندازد و همچنین به دلیل اینکه از شکست خوردن میترسد، کاری را شروع نمیکند یا اگر شروع کند کمی بعد آن را رها میکند. این فرد باید با استفاده از پروسه خودشناسی و بهبودی یا روانکاوی مشکلات قبلی خود را پیدا کرده و حل کند. سپس هدفسازی و اقدام کند. وی باید تعهد دادن به خود و وفای به عهد با خود را یاد بگیرد. تنبلی را کنار گذاشته و در هر لحظه برای خود انگیزهای ایجاد کند.
• تیپهای شخصیتی برتریطلب و مهرطلب درون ما به دلیل وجود خشمها و سرکوبهای فراوان گاهی با ایجاد رفتارهای غیرعادی و مخرب، موفقیت را از ما میگیرند.
این همان اتفاقی است که برای بسیاری از افراد موفق جهان میافتد، که پس از مدتی رفتاری از خود نشان میدهند که زحمات آنها را از بین میبرد. مثلا، فرد مهرطلبی که همیشه چشمش به دنبال تایید دیگران و پذیرفته شدن است؛ یا فرد برتریطلبی که به دنبال برتری و تفوق است، همیشه در ترس و اضطراب عمیقی زندگی میکند که این ترس و اضطراب آنها را به سوی رفتارهای خودتخریبگرایانه سوق میدهد. البته دلیل دیگر این حادثه باور افراد در عمیقترین لایههای ذهنشان مبنی بر «من لایق نیستم» و همچنین «ترس آنها از مواجهه با خود کامل، زیبا و قدرتمند درونی» است.
• افراد کمالطلب که همیشه میخواهند هر کاری را در نهایت کمال خود انجام دهند عاقبت دچار وسواس و سرخوردگی میشوند، زیرا هنوز باور نکردهاند که «کارهای انسانی همیشه کاستیهایی هم در خود دارد». باید بیاموزند که سعی کنند آنچه دوست دارند را به دست آورند، اما از آن مهمتر، آنچه دارند را دوست بدارند گاهی کمالطلبی در فرد به حدی شدت مییابد که فرد ابتدای هر کاری نقطه آخر آن را در نظر گرفته و خود را با موفقترین انسانها در آن زمینه مقایسه میکند؛ یعنی به نوعی دچار تضاد شدیدی میان «من واقعی» و «من ایدهآل» خود میشود و چون فعلا امکان رسیدن به نقطه آخر نیست، پس میترسد، ناامید میشود و عقبنشینی میکند. بسیاری از افرادی که دائما (به اصطلاح) از این شاخه به آن شاخه میپرند دچار چنین حالتی درون خود هستند و در واقع یک نوع بازی «گریز از ترس» در آنها وجود دارد. واقعیت این است که این نوع افراد در این شرایط به خودکمبینی دچار شدهاند و برای رفع ترس و اضطراب در خود، کار را رها میکنند. فرد کمالطلب بهتر است بیاموزد که اشتباه و شکست هم جزئی از موفقیت است و توقعات عصبی خود را کنار بگذارد.
• گاهی اضطراب درون ما آنقدر زیاد است که برای فرار از آن اضطراب کار را شروع نمیکنیم یا در میانه راه آن را رها میکنیم. بهتر است بیاموزیم که «فرار راه حل نیست و فرصتها را از ما میگیرد» چه فرصتهایی را که به خاطر اضطراب و ترسهایمان از دست دادیم؛ در عوض با استفاده از پروسه خودشناسی و بهبودی و استفاده از تکنیکهای کاهش اضطراب، خود را آرام کرده و به راه ادامه دهیم.
• کمک نکردن به دیگران در جهت موفقیتشان و خودمحوری دلیل دیگر سقوط ما از موفقیت میتواند باشد. همه ما مانند پرندگان حبس شده در توری هستیم که برای رهایی از این تور لازم است همه ما به پرواز درآییم. اوج پرواز ما را پایینترین پرنده مشخص میکند. تا دیگران رشد نکنند، ما هم رشد نخواهیم کرد یا اینکه دچار رشد کاذب میشویم. در کشورهایی که از لحاظ سطح آگاهی متعالیتر هستند استراتژی حرکت بر این اساس است که موجبات موفقیت یکدیگر را فراهم کنند، اما در جوامعی که غرق در جهل هستند هر کسی فقط سنگ خود را به سینه میزند و نگران شرایط و وضعیت خود است. نجات ما نجات جمعی است و زمانی حاصل میشود که «کار گروهی» را بیاموزیم. هرچه بیشتر به دیگران خالصانه و بیتوقع کمک کنیم، موفقیت و برکت بیشتری را به زندگی خود جذب میکنیم. و فراموش نکنیم که:
«هر کسی هر کاری که میکند، در نهایت برای خود کرده است» زیرا طبق قوانین «عمل و عکسالعمل» و «بازتاب» جاری در هستی، هر کسی آنچه میکارد را درو میکند. صادقانه نگاه کنیم که دقیقا چه چیزی را میکاریم و منتظر درو همان محصول باشیم؛ که در جهان هستی هیچوقت یک درخت سیب محصول گلابی به بار نمیآورد، یا برعکس.
در آخر، از شکست نترسیم. در واقع اگر ما آگاهی خود را بالا ببریم و روشهای صحیحتر را انتخاب کنیم، هیچ شکستی نمیتواند همیشگی باشد. انسانی «موفق» است که شکستهای زیادی را متحمل شده باشد اما راه موفقیت را پیدا کرده باشد. شکست جزو جدانشدنی موفقیتهای بزرگ است. تا اشتباه نکنیم و شکست نخوریم راههای موفقیت را پیدا نمیکنیم. پس ترس از شکست را درون خود ببینیم و بپذیریم، اما اجازه ندهیم زندگی ما را کنترل کند و پرقدرت و پرانرژی به سوی آنچه لیاقت خود میدانیم حرکت کنیم.
ارسال نظر