آیا قیمت بلیتهای کنسرت با درآمد خانواده ایرانی تناسب دارد؟
بنبست اجرای زنده موسیقی
نیلوفر توکلی
بهنظر میرسد این روزها در کنار مسائل متعددی که موسیقی کشور با آنها دست و پنجه نرم میکند،گرانی بلیت کنسرتها نیز به دغدغه جدی علاقهمندان کنسرت بدل شده است؛ مسالهای که باعث محروم شدن قشر کم درآمد جامعه از لذت موسیقی زنده میشود. شاید این مساله صدای اهالی موسیقی را درنیاورد ولی مخاطبان موسیقی را بسیار میآزارد. اگر تا به حال مخاطب این کنسرتها نبودهاید، کافی است نگاهی به بهای بلیتهای خوانندگان متوسط موسیقی پاپ بیندازید تا با یک پرسش اساسی مواجه شوید.
نیلوفر توکلی
بهنظر میرسد این روزها در کنار مسائل متعددی که موسیقی کشور با آنها دست و پنجه نرم میکند،گرانی بلیت کنسرتها نیز به دغدغه جدی علاقهمندان کنسرت بدل شده است؛ مسالهای که باعث محروم شدن قشر کم درآمد جامعه از لذت موسیقی زنده میشود. شاید این مساله صدای اهالی موسیقی را درنیاورد ولی مخاطبان موسیقی را بسیار میآزارد. اگر تا به حال مخاطب این کنسرتها نبودهاید، کافی است نگاهی به بهای بلیتهای خوانندگان متوسط موسیقی پاپ بیندازید تا با یک پرسش اساسی مواجه شوید. چرا باید برای یک کنسرت ساده بهایی حدود ۱۰۰ هزارتومان یا بیشتر پرداخت؟ آیا این هزینه نسبتی با درآمد متوسط خانوار دارد؟ آیا متناسب با کیفیت ارائه شده در کنسرتها است؟ آیا با توجه به آمار و ارقام ارائه شده از سوی سازمانهای رسمی، سطح رفاه اجتماعی جامعه، رفتن به این کنسرتها را برای درصد بالایی از مردم مشکل نمیکند؟
بهای یک کنسرت معادل 6 درصد از درآمد ماهانه خانوار است
طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، متوسط درآمد کلی سالانه یک خانوار شهری در سال ۱۳۹۲، ۲۳۲، ۵۴۹، ۲۰۴ ریال بوده است. اگر میزان درآمد ماهیانه را با استفاده از همین آمار محاسبه کنیم ۱۷,۰۴۵,۷۶۹ ریال سهم هر خانوار ایرانی میشود. با این وجود اگر یک خانواده متوسط شهری بخواهد در ماه به یک کنسرت موسیقی با هزینه بلیت ۱۰۰ هزار تومان برود باید حدود ۶ درصد از درآمد خود را صرف یک شب کند. این در حالی است که متوسط درآمد سالانه یک خانوار آمریکایی در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان سرشماری آمریکا ۵۳,۰۴۶ دلار اعلام شده است. بنابراین سهم ماهیانه هر خانواده آمریکایی ۴,۴۲۰ دلار میشود. این درحالی است که کنسرتهای بسیاری در آمریکا بهایی بین ۱۴ تا ۵۰ دلار دارد یعنی تنها ۳/ ۰ تا ۱ درصد از درآمد یک خانواده را به خود اختصاص میدهد. البته کنسرتهایی نظیر کنسرت گروه معروف Rolling Stones نیز وجود دارد که برای هر نفر تا ۳۵۰ دلار هزینه برمیدارد.
کیفیت کنسرتها با قیمت آنها تناسبی ندارد
علاوه بر این سطح کیفی سالنها، نورپردازی، طراحی صحنه و میزان استفاده از تکنولوژی، در کنسرتهای ایران و تعداد زیادی از نقاط دنیا نظیر آمریکا تفاوت بسیار دارد. مکان مناسب، صندلی راحت و دستگاههای صوتی پیشرفته از جمله امکانات و تکنولوژی موجود در کنسرتهای موسیقی دنیا است. در صورتی که چنین امکاناتی در سالنهای موسیقی ایران مشاهده نمیشود و در شهرستانها نیز کیفیت سالنها به مراتب پایینتر و گنجایش سالنها محدود است. به علاوه، کافی است نگاهی به نورپردازی و طراحی صحنه در کنسرتهای ایران و در مقایسه آن با کنسرتهای آمریکا بیندازید. تنوع نورپردازی در کنسرتهای مختلف جهان و هماهنگی و همخوانی آن با آهنگ، جذابیت بسیاری به این کنسرتها داده است. بهعنوان مثال، کنسرتهای یانی موسیقیدان، پیانیست، نوازنده کیبورد و آهنگساز اهل یونان و ساکن ایالاتمتحده از جهت نورپردازی و سایر جنبههای فنی بسیار شناخته شده هستند. طراح نورپردازی یانی در سال ۲۰۱۳ عنوان کرد: «نورپردازی کنسرتهای یانی به شکل حساسی با خود موسیقی زمانبندی میشود، با کسر میزانهای گوناگون آن همساز میشود و از آنجا که یانی بیشتر در مکانهای نمایشی اجرا میکند تا تالارهای سرپوشیده، نورپردازی میتواند رنگ و حرکات ظریف را شامل شود. نورپردازی همچنین بر تکنوازیهای اعضای گروه و نیز بر لحظات بهخصوص در کنسرتها تکیه میکند.» همچنین طراحی صحنه در تولید کنسرتها از کلیدیترین عواملی است که در اجرای کنسرتهای این سرزمین کمتر به آن توجه شده است.
قشر کوچکی از جامعه توانایی رفتن به این کنسرتها را دارند
حال باید دید چند درصد از مردم توانایی پرداخت هزینه بلیت کنسرتها را دارند. علم اقتصاد به ما میگوید، هر چه توزیع درآمد در یک جامعه برابرتر باشد، عدالت اجتماعی بیشتری در جامعه برقرار میشود و جامعه دارای قشر بزرگتری از طبقه متوسط و قشر با درآمدتری در دهکهای پایین میشود. علاوه بر توزیع درآمد، رشد اقتصادی نیز تاثیر بسزایی در رفاه اجتماعی یک کشور دارد. به این معنی که هر چه رشد اقتصادی کشور بیشتر باشد، رفاه اجتماعی نیز افزایش خواهد یافت. اگر «ضریب جینی» را یکی از معیارهای سنجش نابرابری درآمد یا همان توزیع درآمد در نظر بگیریم، طبق آمار سازمان ملل رتبه ایران در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از نظر میزان نابرابری در بین ۱۳۶ کشور جهان ۶۸ بوده است. این عدد نشاندهنده شکاف قابلتوجه بین درآمد طبقات مختلف جامعه است. همچنین رشد اقتصادی ایران طبق آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی، در سال ۹۱ منفی ۸/ ۵ درصد، در سال ۹۲ منفی ۹/ ۱ درصد بوده است و در سال ۹۳ به ۳ درصد رسیده است. صندوق بینالمللی پول ایران را از نظر رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۴ در جایگاه ۸۸ در میان ۱۵۲ کشور قرار داده است. این آمار به خوبی به ما نشان میدهد، درصد قابلتوجهی از مردم جامعه توانایی تهیه بلیتهای گران کنسرتها را ندارند و اولین گروهی که از موسیقی زنده دور میمانند افراد کمدرآمد و جوانانی هستند که نمیتوانند برای یک شب چنین هزینه گزافی را بپردازند.
نرخ اجاره بهای سالنها؛ بهانه یا واقعیت؟
میزان قیمت بلیت به عوامل متفاوتی بستگی دارد؛ اجاره بهای سالن که با توجه به ظرفیت سالنها متغیر است، دستمزد خواننده و ارکستر و عوامل دیگر. گاهی در بعضی از برنامهها از گروههای نوازنده خارجی دعوت میشود و هزینه پذیرایی و دستمزد آنها را تهیهکننده میپردازد. حتی هزینههایی که برای اخذ مجوز برگزاری کنسرت یک خواننده خاص پرداخت میشود در قیمت بلیت نقش دارد. در این بین بهنظر میرسد هیچیک از افراد و نهادهای مسوول که در اجرای کنسرت ها نقش دارند، زیر بار گرانی کنسرتها نمیروند و هریک گناه را بر گردن دیگری میاندازند. یکی از عواملی که از طرف اهالی موسیقی بهعنوان علت گرانی کنسرتهای اخیر از آن یاد میشود گران بودن اجاره بهای سالن برگزاری کنسرتها است. از آنجا که شهرداری متولی سالنهای سطح شهر محسوب میشود، میتواند بهعنوان یک نهاد فرهنگی و اجتماعی فضاهای مناسب فرهنگی و هنری در سطح شهر ایجاد کند و در زمینه کاهش اجاره بهای سالنها بکوشد
ارسال نظر