چگونه داچیا از یک شرکت ورشکسته به بزرگترین صادرکننده رومانی تبدیل شد!
تجربه جهانی نجات یک خودروساز - ۳ دی ۹۴
دنیای اقتصاد: در اواسط دهه ۶۰ میلادی رومانی نمیتوانست خود را به عنوان یک کشور صنعتی در بلوک شرق مطرح کند بدون آنکه صنعت خودرو داشته باشد. از سوی دیگر به شدت با کمبود خودرو به دلیل عدم تمایل به تجارت با غرب روبهرو شده بود. همچنین خودروهای تولید شده در دیگر کشورها در صورت وارد شدن به این کشور با قیمت بالایی تولید میشدند که عملا بخش زیادی از مردم قادر به خریداری آنها نبودند. از این رو در سال ۱۹۶۶ میلادی دولت این کشور تصمیم به راهاندازی خودروسازی داچیا گرفت. نام داچیا از نام قدیم سرزمینهایی گرفته شده است که امروزه رومانی نامیده میشوند.
دنیای اقتصاد: در اواسط دهه ۶۰ میلادی رومانی نمیتوانست خود را به عنوان یک کشور صنعتی در بلوک شرق مطرح کند بدون آنکه صنعت خودرو داشته باشد. از سوی دیگر به شدت با کمبود خودرو به دلیل عدم تمایل به تجارت با غرب روبهرو شده بود. همچنین خودروهای تولید شده در دیگر کشورها در صورت وارد شدن به این کشور با قیمت بالایی تولید میشدند که عملا بخش زیادی از مردم قادر به خریداری آنها نبودند. از این رو در سال ۱۹۶۶ میلادی دولت این کشور تصمیم به راهاندازی خودروسازی داچیا گرفت. نام داچیا از نام قدیم سرزمینهایی گرفته شده است که امروزه رومانی نامیده میشوند. با این حال این کشور برای آنکه نخستین خودروی داچیا را از خط تولید به بیرون بفرستد بیش از دو سال زمان نیاز داشت. کارخانه داچیا در سال ۱۹۶۸ کار خود را آغاز کرد. دولت رومانی در ابتدا تصمیم داشت خودرو لادا را که تقریبا همزمان با داچیا در شوروی تولیدش آغاز شده بود روی خط مونتاژ بیاورد. اما این اتفاق رخ نداد و آنها به سراغ خودرویی در بلوک غرب رفتند. رنو فرانسه خط تولید داچیا را راهاندازی کرد. این خط تولید تک محصولی بود و خودروی رنو ۱۰ با نام جدید داچیا ۱۱۰۰ در آن تولید میشد. این خودرو در زمان خود یک خودرو بهروز در کلاس کوچک و اقتصادی به حساب میآمد.
در اواسط دهه 60 میلادی رومانی نمیتوانست خود را به عنوان یک کشور صنعتی در بلوک شرق مطرح کند بدون آنکه صنعت خودرو داشته باشد. از سوی دیگر به شدت با کمبود خودرو به دلیل عدم تمایل به تجارت با غرب روبهرو شده بود. همچنین خودروهای تولید شده در دیگر کشورها در صورت وارد شدن به این کشور با قیمت بالایی تولید میشدند که عملا بخش زیادی از مردم قادر به خریداری آنها نبودند. از این رو در سال 1966 میلادی دولت این کشور تصمیم به راهاندازی خودروسازی داچیا گرفت. نام داچیا از نام قدیم سرزمینهایی گرفته شده است که امروزه رومانی نامیده میشوند. با این حال این کشور برای آنکه نخستین خودروی داچیا را از خط تولید به بیرون بفرستد بیش از دو سال زمان نیاز داشت. کارخانه داچیا در سال 1968 کار خود را آغاز کرد. دولت رومانی در ابتدا تصمیم داشت خودرو لادا را که تقریبا همزمان با داچیا در شوروی تولیدش آغاز شده بود روی خط مونتاژ بیاورد. اما این اتفاق رخ نداد و آنها به سراغ خودرویی در بلوک غرب رفتند. رنو فرانسه خط تولید داچیا را راهاندازی کرد. این خط تولید تک محصولی بود و خودروی رنو 10 با نام جدید داچیا 1100 در آن تولید میشد. این خودرو در
زمان خود یک خودرو به روز در کلاس کوچک و اقتصادی به حساب میآمد.
داچیای کمونیست
زمانی که داچیا کار خود را آغاز کرد این شرکت بخش زیادی از قطعات خود را از رنو تامین میکرد، اما با افزایش تنشها بین بلوک شرق و غرب در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی رفته رفته داچیا ارتباط خود را با رنو کاهش داد و شروع به تولید قالبهای مورد نیاز برای ساخت بخشهای مختلف داچیا 1100 کرد. مهمترین اتفاقی که در این برهه رخ داد این بود که هزینه تولید هر دستگاه خودرو در داچیا بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر کیفیت قطعات نیز با افت مواجه شد. نتیجه این عملکرد به آنجا رسید که داچیا 1100 از تیراژ تولید بیش از 25 هزار دستگاه در سال اول، به کمتر از 15 هزار دستگاه در سه سال بعدی رسید. در نهایت نیز داچیا مدل 1100 را به دلیل شکایت رنو از این شرکت در سال 1972 میلادی از خط تولید خارج کرد. همزمان با آن داچیا یک بار دیگر مذاکراتی را این بار با رنو و آلفارومئو آغاز کرد تا این بار با کمک آنها خودرو خودش را بسازد. خودرویی که نمونه اولیه آن در سال 1969 میلادی تولید شد. خودرویی که بدنه آن از رنو و موتور آن از آلفارومئو گرفته شده بود. موتورهای ایتالیایی در آن زمان به دلیل داشتن ساختار سادهتر قابلیت بهتری برای کپیبرداری از سوی دیگر کشورها که تازه خودروساز شده بودند، داشتند. تولید این خودرو در داچیا بهتر از مدل قبلی پیش رفت و برای مدت زمان 35 سال یعنی تا سال 2004 میلادی بدون وقفه آن را تولید کرد. داچیا 1300 پایان تحول در داچیا بود و از آن به بعد هر خودرویی که در این شرکت تولید شد برمبنای داچیا 1300 بود. به غیر از مدل سدان 1300 در این 35 سال دو مدل داچیا پیکآپ و داچیا لاستیون نیز که به ترتیب مدلهای وانت و هاچبک استیشن بودند برمبنای داچیا 1300 تولید شدند که البته تیراژ قابل توجهی نداشتند. تولید این خودرو اندکی اوضاع را برای داچیا بهتر کرد. چراکه این کشور توانست در میان کشورهای بلوک شرق برای خود بازارهای صادراتی دست و پا کند. به غیر از اروپای شرقی، دو کشور شوروی و کرهشمالی مهمترین بازارهای صادراتی داچیا 1300 به شمار میآمدند. با این همه تصور نکنید که این یعنی یک تولید و فروش خیرهکننده. در طول 21 سالی که داچیا تحت لوای دولت کمونیستی فعالیت کرد تنها اندکی بیش از یک میلیون و یکصد هزار دستگاه خودرو تولید کرد. پایین بودن تیراژ و انباشت کارگر مازاد بر نیاز اما اجازه نمیداد که داچیا برخلاف داشتن بازار صادراتی، به یک کارخانه خودروسازی سودده تبدیل شود. حزب کمونیست رومانی تبلیغات زیادی با استفاده از سینما و تلویزیون روی داچیا انجام داد و تلاش داشت با جا انداختن شعار My Beautiful Dacia «داچیای زیبای من» آن را به نماد پیشرفت و توسعه کشور معرفی کند، اما تیراژ پایین و اولویت دادن به بازارهای صادراتی برای حفظ وجهه حزب کمونیست، موجب شد نوبت انتظار برای دریافت خودرو در داخل رومانی به میزانی برسد که بین مردم جمله Waiting for the car that never came یا انتظار برای خودرویی که هرگز نمیآید، رایج شود.
داچیا بعد از فروریختن دیوار
با فروریختن دیوار برلین و فروپاشی رسمی بلوک شرق درهای اقتصاد رومانی نیز به مانند دیگر کشورهای این حوزه به روی کالاهای دیگر کشورها باز شد. خودروسازی داچیا در سال 1990 با آنکه همچنان دولتی بود اما اصلاح ساختار را در پیش گرفت. کار از تعدیل نیروهای مازاد بر نیاز آغاز شد، اما داچیا مشکلاتی بیشتر از این داشت. حالا محصولات دیگر خودروسازیها نیز رفته رفته وارد این کشور میشدند. داچیا تقریبا بازار خود را در داخل کشور از دست داد و بیشتر تولید آن روانه کشورهای کرهشمالی و کوبا میشدند. حتی شوروی و جماهیرش که حالا دیگر به روسیه و کشورهای تازه استقلال یافته تبدیل شده بودند، دست از خرید داچیا کشیدند. داچیا به یک خودروساز تنها تبدیل شده بود که توان رقابت نداشت. این شرکت به دلیل زیان انباشه از سالهای قبل نه توان نوسازی خطوط تولید خود را داشت و نه مدلهای متنوعی که بتواند با آنها در بازار بازی کند. باز شدن راههای ارتباطی با بازارهای غرب اروپا نیز به کار این شرکت نمیآمد. چراکه این شرکت تنها مدل 1300 را تولید میکرد که خودرویی متعلق به 20 سال قبل بود و استانداردهای فنی و رفاهی مورد نیاز برای عرضه در دهه 90 میلادی را نداشت. اینگونه شد که در سال 1993 زمزمههای ورشکستگی کامل این شرکت به گوش رسید. با این حال سیاست دولتهای اروپایی مبنی بر حمایت از کشورهای رها شده از بلوک شرق موجب شد تا داچیا بتواند به کار خود ادامه دهد. براین اساس رنو که در تاسیس داچیا همکاری کرده بود یک بار دیگر ماموریت پیدا کرد تا این شرکت را بهطور غیرمستقیم حمایت کند. این کار از طریق در اختیار قرار دادن قالبهای بدنه مدل 1300 که برمبنای رنو طراحی شده بود انجام گرفت و در نهایت هم توانست از طریق پایین آوردن هزینه تولید به بقای داچیا کمک کند. این شرکت نیز با تمرکز بر همان بازارهای صادراتی به حیات خود ادامه داد. تا سال 1999 که آن سفر تاریخی انجام شد!
ماجرای سفر روسیه
در اواخر دهه ۹۰ میلادی ژاک شیراک رئیسجمهوری وقت فرانسه در راس یک هیات اقتصادی به روسیه سفر کرد. در این سفر لویی شوایتزر سوئیسی مدیرعامل وقت رنو نیز حضور داشت. رنو در آن زمان دچار بحران فروش شده بود؛ چراکه خودروهای فرانسوی به شدت در برابر غوغای طراحی ژاپنیها و تکنولوژی آلمانیها در دهه ۹۰ مغلوب شده بودند. لویی شوایتزر در این سفر با خودروی لادا مواجه شد. خودرویی که نه طراحی برتری داشت و نه از تکنولوژی پیشرفتهای بهره میگرفت، اما هم در روسیه و هم در کشورهای فقیر خوب میفروخت. او به این نتیجه رسید که تنها عامل فروش لادا قیمت آن است که در آن زمان در حدود ۶ هزار دلار بود. لویی شوایتزر که یک تاجر باتجربه بود در بازگشت از این سفر ماموریتی را به تیم مهندسی شرکت محول کرد. آنها باید خودرویی طراحی میکردند که در عین داشتن ویژگیهای فنی به روز و قابل رقابت، اقتصادی و دارای هزینه تمام شده پایین باشد. در دهه ۹۰ نیسان پلتفرمی را طراحی کرده بود که به M۰ شهرت داشت. این دقیقا همان چیزی بود که شوایتزر و رنو نیاز داشتند. شوایتزر دستور طراحی یک خودرو برمبنای این پلتفرم را صادر کرد.
خرید طلایی آقای شوایتزر
اما پلتفرم تنها مشکل رنو نبود بلکه آنها نیاز به خط تولید جدیدی برای این پلتفرم داشتند. خطوط تولید رنو برای پذیرش این پلتفرم جدید نیازمند تغییرات اساسی بودند که دو مشکل ایجاد میکرد. نخست آنکه هزینه زیادی باید صرف میشد و دوم اینکه فرصت تولید مدلهای موجود روی خط تولید و همچنین ورود محصولات کلاسهای بالاتر رنو به خط تولید را با مشکل مواجه میکرد. در اینجا بود که این بار رنو به سراغ داچیا رفت. شرکت داچیا از روز نخست با حمایتهای رنو بال و پر گرفته بود و رنو زیر و بم خطوط تولید داچیا و ضعفها و تواناییهای آن را میشناخت. این مذاکرات به سرعت پیش رفت و دولت رومانی که نزدیک به چهار دهه بار سنگین داچیا را به دوش کشیده بود با خرید سهام این شرکت از سوی رنو موافقت کرد. رنو در سال 1999 توانست 51 درصد از سهام داچیا را خریداری کند. به این ترتیب داچیا خودروساز بخش خصوصی شد و رنو نیز صاحب یک سایت تولید شد. رنو بلافاصله نوسازی تاسیسات داچیا را با یک سرمایهگذاری بیش از 2 میلیارد دلاری آغاز کرد. این روند در حدود چهار سال به طول انجامید و سرانجام تاسیسات داچیا از یک کارخانه با خط تولید غیرمکانیزه به یک سایت تولیدی مدرن تبدیل شد. بهگونهایکه اکنون پنجمین سایت بزرگ تولید خودرو در سطح قاره اروپا به حساب میآید.
روزهای خوب فرا میرسد!
پلتفرم M۰ نیسان زمانی که وارد داچیا شد یک پلت فرم قرن بیست و یکمی تمام عیار بود. مهمترین ویژگی که یک پلتفرم را از رقبایش متمایز میکند قدرت انعطافپذیری آن است؛ بهگونهایکه بتوان اتاقهای گوناگون را برمبنای آن طراحی کرد بدون آنکه توانایی هندلینگ خود را از دست بدهد. این پلتفرم که در شرکت نیسان B نام داشت در داچیا به M۰ تبدیل شده و کار توسعه روی آن آغاز شد. طراحان داچیا و رنو روی این پلتفرم تغییراتی داده و آن را بهتر از قبل کردند؛ بهگونهایکه راه برای تولید نخستین خودرو روی آن باز شد. نخستین خودرویی که بر مبنای این پلتفرم تولید شد لوگان نام دارد؛ خودرویی که ما آن را به نام تندر میشناسیم و یک خودرو کاملا آشنا به حساب میآید.
تقریبا تمامی کار طراحی و تولید این خودرو در سایت داچیا انجام شده است. نتیجه کار نیز به حدی درخشان بود که رنو لوگو خود را هم روی آن نصب کرده و پشتوانه یک عمر خودروسازی خود را روی آن سوار کرد. روند همکاری داچیا با رنو با تغییر مدیریت شرکت مادر در سال ۲۰۰۵ نه تنها متوقف نشد؛ بلکه شتاب بیشتری گرفت. کارلوس گون، مدیرعامل کنونی رنو از زمان روی کار آمدنش بهخوبی دریافت که بهترین دارایی گروه خودروسازیاش در شرایط کنونی همان سایت داچیا است. به همین دلیل روند خرید سهام داچیا در دوره کارلوس گون نیز ادامه پیدا کرده و این سهم اکنون به ۳/ ۹۹ درصد رسیده است. مابقی سهام نیز در دست سهامداران خرد است. به موازات خرید بخش بیشتری از سهام داچیا فعالیتهای توسعهای در سایت این شرکت نیز با سرمایهگذاری بیشتر از سوی رنو ادامه پیدا کرد؛ بهگونهایکه اکنون رنو یک سایت تحقیق و توسعه جدید را که به پیست تست خودرو نیز مجهز است در رومانی احداث کرده است.
تولید لوگان در داچیا یک بار دیگر این شرکت را به خودروساز اول رومانی تبدیل کرد، اما این بار در یک بازار رقابتی. داچیا در شرایطی که خودروهایی از برندهای معروف جهان در این کشور عرضه میشوند سهم ۲۷ درصدی از بازار خودرو رومانی را در اختیار دارد، اما این همه توفیق داچیا در دوران جدید فعالیتش نیست؛ بلکه این شرکت اکنون از یک شرکت نیازمند حمایت به صادرکننده اول کشور رومانی تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۱ داچیا ۱/ ۸ درصد از صادرات رومانی را به خود اختصاص داد و اکنون این رقم از مرز ۱۰ درصد گذشته است. شرکت داچیا از سال ۲۰۰۰ به این سو نه تنها از دولت کمکی نگرفته بلکه سالانه بهطور میانگین ۸۰ میلیون دلار نیز عوارض و مالیات به دولت پرداخت کرده است. البته همکاری این دو شرکت تنها به سود خودروساز رومانیایی تمام نشده است. داچیا در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۵۰۰ هزار خودرو از انواع محصولات مبنی بر لوگان را به فروش رسانده و این یعنی حدود ۵/ ۱۸ درصد از فروش کل گروه خودروسازی رنو. اما از این مهمتر سهم چشمگیر خودروهای لوگان، داستر و ساندرو در فروش اروپایی شرکت رنو است. براساس گزارشهای فروش سال ۲۰۱۴ حدود ۳۸ درصد از فروش اروپایی گروه خودروسازی رنو را محصولات لوگان تشکیل میدادهاند.
داچیا در راه آمریکا
در حال حاضر از میان خودروسازان بزرگ جهان، خودروسازان فرانسوی کمترین سهم را در یکی از بزرگترین بازارهای خودرو جهان یعنی آمریکا دارند. برندهای معروف فرانسوی اغلب نمیتوانند استانداردهای سختگیرانه خودروسازی آمریکا در بخش ایمنی را پاس کرده و راهی بازار این کشور شوند، اما داچیا لوگان توانسته مجوزهای اولیه را برای این بازار بزرگ به دست آورد. با این حال داچیا برای حضور در بازار آمریکا هدف بزرگتری را در نظر گرفته است. آنها میدانند که لوگان از نظر تجهیزات و طراحی نمونه سادهای برای بازار آمریکا به حساب میآید به همین دلیل به سراغ علاقه آمریکاییها به خودروهای الکتریکی رفتهاند. آمریکا بزرگترین بازار خودروهای الکتریکی در جهان به حساب میآید و از همین الان میتوان تصور کرد که یک خودرو الکتریکی با قیمت متوسط میتواند به خوبی در این کشور طرفدار پیدا کند حتی اگر آپشنهای رنگارنگ هم نداشته باشد. داچیا نمونه اولیه این خودرو را تولید کرده که با باتریهای لیتیومی کار میکند و با هر بار شارژ میتواند در حدود 340 کیلومتر را بپیماید. این برد در میان خودروهای الکتریکی در حال حاضر یک متوسط رو به بالا به حساب میآید و داچیا میتواند روی این مزیت نسبی حساب باز کند. علاوه بر این پاتریک پلاتیا مدیر تولید گروه خودروسازی رنو از کسب مجوز برای عرضه مدل داستر در بازار آمریکا خبر داده است.
ارسال نظر