گفتوگو با فریدون آسرایی اولین پاپ خوان سیامین جشنواره موسیقی فجر:
من با مردم خاطره مشترک دارم
لیلا رضایی اولین اجرای جشنواره سیام موسیقی فجر اختصاص داشت به فریدون آسرایی که خیلیها از او بهعنوان خواننده خاطرهها نام میبرند. او که برای اولین بار بود در جشنواره موسیقی فجر، روی سن میرفت، این بار با اجرای قطعاتی از آخرین آلبوم خود به همراه قطعات خاطرهانگیز از آلبوم «گل هیاهو» توانست آغازگر خوبی برای این دوره از جشنواره باشد. او نه تنها در جشنواره که در تمامی اجراهای خود ثابت کرده که خواننده زنده است و با صدا و تکنیک ایرانیخوانی که دارد، میتواند دلهای بسیاری را تصاحب کند. آسرایی هرچند با ارکستری کوچک روی صحنه رفت اما توانست شبی خاطرهانگیز را برای حضاری که با صدای وی خاطره دارند رقم بزند.
لیلا رضایی اولین اجرای جشنواره سیام موسیقی فجر اختصاص داشت به فریدون آسرایی که خیلیها از او بهعنوان خواننده خاطرهها نام میبرند. او که برای اولین بار بود در جشنواره موسیقی فجر، روی سن میرفت، این بار با اجرای قطعاتی از آخرین آلبوم خود به همراه قطعات خاطرهانگیز از آلبوم «گل هیاهو» توانست آغازگر خوبی برای این دوره از جشنواره باشد. او نه تنها در جشنواره که در تمامی اجراهای خود ثابت کرده که خواننده زنده است و با صدا و تکنیک ایرانیخوانی که دارد، میتواند دلهای بسیاری را تصاحب کند. آسرایی هرچند با ارکستری کوچک روی صحنه رفت اما توانست شبی خاطرهانگیز را برای حضاری که با صدای وی خاطره دارند رقم بزند. با او درخصوص جشنواره و اجرای جشنوارهایاش گفتوگو کردهایم:
چطور شد در جشنواره موسیقی فجر حضور یافتید؟مگر قرار بود حضور نداشته باشم؟ من در این کشور زندگی میکنم، ایرانی هستم و دوست داشتم که با افتخار در این جشنواره شرکت کنم. به همین دلیل وقتی از من دعوت شد تا در کنار دیگر دوستانم حضور داشته باشم، با کمال میل پذیرفتم و در جشنواره شرکت کردم.
دوستان دیگر و همکارانتان اعتقادی به حضور در این جشنواره ندارند و به نوعی آن را کسر شأن میدانند؟
فکر نمیکنم این طور باشد. چون اگر این طور بود اکثریت آنها تن به حضور در جشنواره نمیدادند. کما اینکه اگر دقت کرده باشید تقریبا بیشتر بچههای عرصه پاپ در جشنواره حضور داشتند پس این موضوع را باید به فال نیک گرفت.
روند دعوت به چه صورتی بود؟ شما خود انتخاب کردید که چه قطعاتی را در جشنواره اجرا کنید؟
این برنامه طبق هماهنگیهای دبیرخانه جشنواره موسیقی فجر صورت گرفت و خیلی ربطی به خود خواننده نداشت. زیرا انتخاب شده بود که چه قطعاتی باید در این جشنواره خوانده شود. من هم برای اولین بار و البته اولین برنامه بخش پاپ روی صحنه رفتم. خوشحالم که جشنواره با حضور من آغاز شد و من بهعنوان اولین خواننده پاپ آغازگر این جشنواره بودم.
به نظرتان بهتر نبود موسیقی پاپ بهصورت جدیتری در جشنواره حضور پیدا میکرد؟ مثلا در بخش مسابقه؟
در سیامین جشنواره موسیقی فجر نیز طبق روال سالهای گذشته در بخش پاپ یکسری گروه و خواننده کنسرت اجرا کردند و به نوعی در جشن دهه فجر سهیم شدند. اما این کافی نیست! صرف اینکه یک خواننده در جشنواره اجرا داشته باشد برای او کافی نیست. بلکه باید مهمتر از اینها انجام شود. ای کاش در جشنواره موسیقی پاپ به شکل دیگری حضور پیدا میکرد. مثلا بهترین موسیقیدان، آهنگساز یا ترانهسرا هم مشخص میشد.!
گفته میشود مسوولان بیش از هر چیزی از موسیقی پاپ به جهت درآمدزایی برای سرپا نگه داشتن جشنواره کمک گرفتهاند. به نظر شما این کار صحیح است؟
چه ایرادی میتواند داشته باشد؟ وقتی این موسیقی میتواند کسب درآمد کند و برای هزینههای فرهنگی مورد استفاده قرار بگیرد، هیچ اشکالی ندارد که این اتفاق بیفتد. اگر موسیقی پاپ ما ظرفیت این را دارد که بتواند یک جشنواره به بزرگی جشنواره موسیقی فجر را سرپا نگه دارد، هیچ اشکالی ندارد که این کار را بکنند. من هم به نوبه خودم برای فرهنگ این مرز و بوم دل میسوزانم و برایم مهم است که خرج فرهنگ کشورم شود. پس با افتخار میگویم که اگر توانستهام با حضور در این جشنواره بخشی از هزینههای احتمالی آن را برطرف کنم، خوشحالم. خوشحالتر میشوم اگر از این پس نیز بتوانم چنین کاری بکنم و به رشد و ارتقای فرهنگ و هنر کشورم منجر شوم و در این زمینه کمک باشم.
چرا قطعات قدیمی بیشتر بود تا قطعات جدید از شما؟
به این دلیل که بهعنوان خوانندهای که سالها پیش توانستم برای مردم خاطره بسازم، سعی کردم خاطرههای خوب آنها را زنده کنم. من به واسطه کارهایی مثل کبوتر، بوی سیب، خوشگل عاشق و... توانستم در قلب مردم و در دل آنها جا پیدا کنم. بنابراین ترجیح دادم وقتی قرار است دور هم باشیم و با هم لذت ببریم آهنگهایی را بخوانم که خاطره مشترک من با آنها است و زنده کردن این خاطرات در کنار هم! این قطعات بودند که توانستند برای من در میان مردم اعتبار کسب کنند و با آنها مرتبطم کردند. بنابراین آنها را از جنس مردم میدانم و تصمیم گرفتم همانها را برایشان به اجرا دربیاورم. البته ناگفته نماند که بسیاری از این قطعات را برای نخستین بار روی صحنه اجرا کردم. مثلا 10 سال از انتشار ترانه بوی سیب میگذرد و فکر کردم جشنواره فجر محمل خوبی برای ارائه اجرای زنده آن باشد که همین طور هم شد و مردم استقبال خوبی از آنها کردند.
ولی شما گفتید در انتخاب قطعات اجرایی دخالتی نداشتهاید! در حالی که الان میگویید خودتان انتخاب کردهاید؟
نه به من گفته نشد که چه آثاری را انتخاب کردهایم و تو باید همانها را اجرا کنی. شیوه انتخاب آثار به این گونه بود که از آنجا که ما در ایام دهه فجر بودیم و در جشنواره فجر هم روی صحنه میرفتیم طبیعیاش این بود که تمام کارهایی که برای اجرا انتخاب میکنیم عاشقانه نبوده و بخشی از کارها اجتماعی باشند. به همین دلیل بیشتر کارها مضمون و تمی اجتماعی داشتند که در جشنواره ارائه کردم.
در میان صحبتهایتان گفتید بیشتر خوانندهها در جشنواره حضور دارند در حالی که خودتان میدانید که خیلیها از حضور سرباز زدند.
بله و من شدیدا از آنها گله دارم. دوستان بسیار خوب و خوش صدا و به معنای واقعی خواننده دارم که متاسفانه در جشنواره حضور نداشتند. از این میان میتوان به حمید حامی، خشایار اعتمادی، نیما مسیحا و....اشاره کرد. این دوستان من خوانندههای بسیار خوبی هستند و کارهایشان به معنای واقعی استاندارد است. اما متاسفانه همانگونه که شاهد بودید در جشنواره بنا به دلایلی حضور نداشتند و معمولا هم در این جور برنامهها بنا به دلایلی که مختص خودشان است، حضور ندارند. اینهایی که نام بردم به موسیقی خوب بها میدهند و کارهایشان همه از المانهای خوب از نظر ترانه و موسیقی برخوردار است که متاسفانه در این نوع برنامهها حضور ندارند.
چه قطعاتی را در کنسرت اجرا کردید که با جشنواره همخوانی داشت؟
در این کنسرت قطعاتی از آلبوم «عشق یعنی» را برای مخاطبان اجرا کردم. همچنین بخشی از این کنسرت را به اجرای قطعاتی از آلبومهای قبلی اختصاص دادم. در این کنسرت 12 قطعه اجرا شد که نام بعضی از قطعات: عشق یعنی، یاد تو میافتم، جاذبه، یادش بخیر، پشیمونی، فراموش کن، نگاهت، هنوزم چشمای تو، ببخشید و..... است.
چه کسانی در اجرای قطعات با شما همکاری داشتند؟
آهنگسازی و تنظیم قطعات به عهده شخص بنده، میلاد اکبری، تورج شعبانخانی و مهران خالصی بود.
قبل از اجرا نوازندگان خود را کسان دیگری معرفی کرده بودید در حالی که در اجرای جشنواره افراد دیگری حضور داشتند، دلیل خاصی داشت؟
نه خب یکسری از دوستان کارهای دیگری داشتند و نشد این همکاری صورت بگیرد. من هم دیدم که این طور است، گروه جوانی را در نظر گرفتم و به همکاری دعوت کردم. دلیل خاص چندانی نداشت.
چگونه تجربهای بود؟ فکر میکنید همه چیز به نحو احسن بود؟
به هر حال هر اجرایی مشکلات، کمیها و کاستیهای خود را دارد چه برسد به اجرا در جشنواره بزرگی مثل فجر! بهتر است به جای اینکه به فکر مطرح کردن کلامی مشکلات باشیم در رفع آنها بکوشیم که مثمرثمرتر خواهد بود.
باز هم در جشنواره موسیقی فجر حضور خواهید یافت؟
اگر دعوت شوم، چرا که نه؟ همانطور که گفتم من هم یک ایرانیام و یک هموطن ایرانی! هر جا که لازم باشد حضور داشته باشم، خواهم بود. اگر بدانم که حضورم برای فضایی فرهنگی مناسب است با کمال میل و افتخار حضور خواهم داشت و کاری هم به حرفها، نیشها و کنایههای دیگران ندارم.
چطور شد در جشنواره موسیقی فجر حضور یافتید؟مگر قرار بود حضور نداشته باشم؟ من در این کشور زندگی میکنم، ایرانی هستم و دوست داشتم که با افتخار در این جشنواره شرکت کنم. به همین دلیل وقتی از من دعوت شد تا در کنار دیگر دوستانم حضور داشته باشم، با کمال میل پذیرفتم و در جشنواره شرکت کردم.
دوستان دیگر و همکارانتان اعتقادی به حضور در این جشنواره ندارند و به نوعی آن را کسر شأن میدانند؟
فکر نمیکنم این طور باشد. چون اگر این طور بود اکثریت آنها تن به حضور در جشنواره نمیدادند. کما اینکه اگر دقت کرده باشید تقریبا بیشتر بچههای عرصه پاپ در جشنواره حضور داشتند پس این موضوع را باید به فال نیک گرفت.
روند دعوت به چه صورتی بود؟ شما خود انتخاب کردید که چه قطعاتی را در جشنواره اجرا کنید؟
این برنامه طبق هماهنگیهای دبیرخانه جشنواره موسیقی فجر صورت گرفت و خیلی ربطی به خود خواننده نداشت. زیرا انتخاب شده بود که چه قطعاتی باید در این جشنواره خوانده شود. من هم برای اولین بار و البته اولین برنامه بخش پاپ روی صحنه رفتم. خوشحالم که جشنواره با حضور من آغاز شد و من بهعنوان اولین خواننده پاپ آغازگر این جشنواره بودم.
به نظرتان بهتر نبود موسیقی پاپ بهصورت جدیتری در جشنواره حضور پیدا میکرد؟ مثلا در بخش مسابقه؟
در سیامین جشنواره موسیقی فجر نیز طبق روال سالهای گذشته در بخش پاپ یکسری گروه و خواننده کنسرت اجرا کردند و به نوعی در جشن دهه فجر سهیم شدند. اما این کافی نیست! صرف اینکه یک خواننده در جشنواره اجرا داشته باشد برای او کافی نیست. بلکه باید مهمتر از اینها انجام شود. ای کاش در جشنواره موسیقی پاپ به شکل دیگری حضور پیدا میکرد. مثلا بهترین موسیقیدان، آهنگساز یا ترانهسرا هم مشخص میشد.!
گفته میشود مسوولان بیش از هر چیزی از موسیقی پاپ به جهت درآمدزایی برای سرپا نگه داشتن جشنواره کمک گرفتهاند. به نظر شما این کار صحیح است؟
چه ایرادی میتواند داشته باشد؟ وقتی این موسیقی میتواند کسب درآمد کند و برای هزینههای فرهنگی مورد استفاده قرار بگیرد، هیچ اشکالی ندارد که این اتفاق بیفتد. اگر موسیقی پاپ ما ظرفیت این را دارد که بتواند یک جشنواره به بزرگی جشنواره موسیقی فجر را سرپا نگه دارد، هیچ اشکالی ندارد که این کار را بکنند. من هم به نوبه خودم برای فرهنگ این مرز و بوم دل میسوزانم و برایم مهم است که خرج فرهنگ کشورم شود. پس با افتخار میگویم که اگر توانستهام با حضور در این جشنواره بخشی از هزینههای احتمالی آن را برطرف کنم، خوشحالم. خوشحالتر میشوم اگر از این پس نیز بتوانم چنین کاری بکنم و به رشد و ارتقای فرهنگ و هنر کشورم منجر شوم و در این زمینه کمک باشم.
چرا قطعات قدیمی بیشتر بود تا قطعات جدید از شما؟
به این دلیل که بهعنوان خوانندهای که سالها پیش توانستم برای مردم خاطره بسازم، سعی کردم خاطرههای خوب آنها را زنده کنم. من به واسطه کارهایی مثل کبوتر، بوی سیب، خوشگل عاشق و... توانستم در قلب مردم و در دل آنها جا پیدا کنم. بنابراین ترجیح دادم وقتی قرار است دور هم باشیم و با هم لذت ببریم آهنگهایی را بخوانم که خاطره مشترک من با آنها است و زنده کردن این خاطرات در کنار هم! این قطعات بودند که توانستند برای من در میان مردم اعتبار کسب کنند و با آنها مرتبطم کردند. بنابراین آنها را از جنس مردم میدانم و تصمیم گرفتم همانها را برایشان به اجرا دربیاورم. البته ناگفته نماند که بسیاری از این قطعات را برای نخستین بار روی صحنه اجرا کردم. مثلا 10 سال از انتشار ترانه بوی سیب میگذرد و فکر کردم جشنواره فجر محمل خوبی برای ارائه اجرای زنده آن باشد که همین طور هم شد و مردم استقبال خوبی از آنها کردند.
ولی شما گفتید در انتخاب قطعات اجرایی دخالتی نداشتهاید! در حالی که الان میگویید خودتان انتخاب کردهاید؟
نه به من گفته نشد که چه آثاری را انتخاب کردهایم و تو باید همانها را اجرا کنی. شیوه انتخاب آثار به این گونه بود که از آنجا که ما در ایام دهه فجر بودیم و در جشنواره فجر هم روی صحنه میرفتیم طبیعیاش این بود که تمام کارهایی که برای اجرا انتخاب میکنیم عاشقانه نبوده و بخشی از کارها اجتماعی باشند. به همین دلیل بیشتر کارها مضمون و تمی اجتماعی داشتند که در جشنواره ارائه کردم.
در میان صحبتهایتان گفتید بیشتر خوانندهها در جشنواره حضور دارند در حالی که خودتان میدانید که خیلیها از حضور سرباز زدند.
بله و من شدیدا از آنها گله دارم. دوستان بسیار خوب و خوش صدا و به معنای واقعی خواننده دارم که متاسفانه در جشنواره حضور نداشتند. از این میان میتوان به حمید حامی، خشایار اعتمادی، نیما مسیحا و....اشاره کرد. این دوستان من خوانندههای بسیار خوبی هستند و کارهایشان به معنای واقعی استاندارد است. اما متاسفانه همانگونه که شاهد بودید در جشنواره بنا به دلایلی حضور نداشتند و معمولا هم در این جور برنامهها بنا به دلایلی که مختص خودشان است، حضور ندارند. اینهایی که نام بردم به موسیقی خوب بها میدهند و کارهایشان همه از المانهای خوب از نظر ترانه و موسیقی برخوردار است که متاسفانه در این نوع برنامهها حضور ندارند.
چه قطعاتی را در کنسرت اجرا کردید که با جشنواره همخوانی داشت؟
در این کنسرت قطعاتی از آلبوم «عشق یعنی» را برای مخاطبان اجرا کردم. همچنین بخشی از این کنسرت را به اجرای قطعاتی از آلبومهای قبلی اختصاص دادم. در این کنسرت 12 قطعه اجرا شد که نام بعضی از قطعات: عشق یعنی، یاد تو میافتم، جاذبه، یادش بخیر، پشیمونی، فراموش کن، نگاهت، هنوزم چشمای تو، ببخشید و..... است.
چه کسانی در اجرای قطعات با شما همکاری داشتند؟
آهنگسازی و تنظیم قطعات به عهده شخص بنده، میلاد اکبری، تورج شعبانخانی و مهران خالصی بود.
قبل از اجرا نوازندگان خود را کسان دیگری معرفی کرده بودید در حالی که در اجرای جشنواره افراد دیگری حضور داشتند، دلیل خاصی داشت؟
نه خب یکسری از دوستان کارهای دیگری داشتند و نشد این همکاری صورت بگیرد. من هم دیدم که این طور است، گروه جوانی را در نظر گرفتم و به همکاری دعوت کردم. دلیل خاص چندانی نداشت.
چگونه تجربهای بود؟ فکر میکنید همه چیز به نحو احسن بود؟
به هر حال هر اجرایی مشکلات، کمیها و کاستیهای خود را دارد چه برسد به اجرا در جشنواره بزرگی مثل فجر! بهتر است به جای اینکه به فکر مطرح کردن کلامی مشکلات باشیم در رفع آنها بکوشیم که مثمرثمرتر خواهد بود.
باز هم در جشنواره موسیقی فجر حضور خواهید یافت؟
اگر دعوت شوم، چرا که نه؟ همانطور که گفتم من هم یک ایرانیام و یک هموطن ایرانی! هر جا که لازم باشد حضور داشته باشم، خواهم بود. اگر بدانم که حضورم برای فضایی فرهنگی مناسب است با کمال میل و افتخار حضور خواهم داشت و کاری هم به حرفها، نیشها و کنایههای دیگران ندارم.
ارسال نظر