میترا فتحی
مربی بین‌المللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@MitraFathi.com

خودشیفتگی (نارسیسیزم) چیزی نیست که برخی آن را داشته باشند و برخی نداشته باشند. همه ما درصدی از نارسیسیزم را درون خود داریم و ذاتا با آن به دنیا می‌آییم. مشکل از آنجایی آغاز می‌شود که این شخصیت پا را فراتر از حد خود می‌گذارد و از تعادل خارج می‌شود. زمانی که یک شخصیتی درون ما وجود دارد احتمال تقویت آن و تبدیل آن به اختلال شخصیتی با تاثیر گرفتن از فرهنگ، تربیت و تقلید، بسیار زیاد است. بعضی از افکار و باور‌های ما نیز باورهای تقویت‌کننده نارسیسیزم هستند. باور، درونی‌ترین شناخت ما از موقعیت‌ها و زندگی است.

باور‌های شما آن چیزهایی نیستند که به زبان می‌آورید، بسیاری از باور‌ها به‌صورت ناخودآگاه بروز می‌کنند و خود را در سبک زندگی، اصول و رفتار‌های ما نشان می‌دهند. واقعیت زندگی شما نشان می‌دهد که چه باور‌هایی دارید. باور، فکر یا دوست داشتن چیزی نیست. باور چیزی است که با شما یکی می‌شود. ممکن است شما چیزی را به زبان آورید و بگویید که این باور من است، اما زندگی و رفتار تان خلاف آن را نشان دهد، یعنی اینکه خودتان هنوز آن چیزی که می‌گویید یا دوست دارید را باور نکرده‌اید. بد نیست که این افکار و باور‌ها را شناخته، رها کنیم و بر ارتقای شخصیتی خود کار کنیم. در این مقاله می‌خواهیم چند باور که از شخصیت خودشیفته بیرون آمده و باعث تقویت این شخصیت می‌شود را شرح دهیم. برخی از این باور‌ها فقط شخصیت خودشیفته را از تعادل با شخصیت‌های دیگر خارج نمی‌کنند، بلکه بر دیگر شخصیت‌های درونی ما نیز تاثیر می‌گذارند.

1- همه باید در خدمت من باشند. این باور یکی از اصلی‌ترین باور‌هایی است که نارسیسیزم به همراه دارد. انسان خودشیفته باور دارد که همه مردم باید در خدمت او باشد. هر چه این باور در افراد قوی‌تر باشد، شخصیت نارسیسیستیک (خودشیفته) درون آنها بیشتر تقویت می‌شود. این نوع شخصیت توقع دارد که همه باید جلوی او سجده کنند و همه باید برای او باشند. آنها دیگران را خدمتگزار خود می‌دانند، آیا شما هم این باور را درون خود دارید؟ شدت این باور چقدر است؟

2- همیشه همه باید در دسترس من باشند، اما این موضوع در مورد خود من صدق نمی‌کند. این باور یکی دیگر از باور‌های نارسیسیستیک ما است که می‌گوید همیشه همه باید در هر زمانی در دسترس و خدمتگزار من باشند، اما خود من می‌توانم آزاد زندگی کنم و می‌توانم در دسترس نباشم. البته خودشیفته‌ها ذاتا کمتر در دسترس هستند، ولی وای به حال کسانی که همیشه در دسترس آنها نیستند!

3- من از همه بهتر هستم. شخصیت خودشیفته دیگران را از نگاه بالا به پایین می‌بیند، یعنی همیشه فکر می‌کند که برتر از دیگران است. زمانی که ما باور می‌کنیم که خیلی بهتر از دیگران هستیم و همیشه و همه‌جا خود را برتر می‌بینیم در واقع براساس شخصیت خودشیفته خود عمل کرده و آن را تقویت می‌کنیم. گاهی این تظاهر با غرور و تحقیر انجام می‌شود و گاهی با دلسوزی، باید مراقب ترفند‌های ذهن خود برای تحقیر دیگران و برتر نشان دادن خود باشیم.

4- می‌توانم دیگران را مجازات کنم. معمولا تفکر مجازات دیگران از شخصیت‌هایی نظیر شخصیت ضد اجتماعی یا خودشیفته ما سر می‌زند. خودشیفته‌ها مجازات گر و انتقام‌جو هستند. زمانی که آنها به اهدافشان نمی‌رسند دست به تلافی کردن یا مجازات شما می‌زنند. اگر باور دارید که به راحتی می‌توانید و حق دارید که دیگران را مجازات کنید، بدانید که این باور از خود شیفتگی شما می‌آید و این شخصیت را نیز درون شما تقویت می‌کند. تنبیه مورد علاقه خودشیفته‌ها نیز سکوت، محرومیت یا ابراز سردی نسبت به شما است. یعنی آنها با سکوت یا محروم کردن‌تان یا ابراز سردی نسبت به شما، شما را مجازات و پشیمان از عملکرد خود می‌کنند، اما برخی از آنها دست به پرخاش نیز می‌زنند.

5- همه باید فقط اصول و قوانین من را رعایت کنند. خودشیفته‌ها قوانین و اصولی دارند که دیگران را ملزم به رعایت آن می‌دانند و البته قوانین و اصول دیگران برای آنها اهمیتی ندارد. افراد خودشیفته تمایل چندانی به رعایت قوانین ندارند و خود را مجاز به نقض قوانین می‌دانند. آنها فکر می‌کنند که قوانین برای دیگران است و نه برای آنها. هرچه این باور که «شما قوانینی دارید که دیگران باید آنها را رعایت کنند، اما شما مجبور به رعایت قوانین و اصول قراردادی جامعه یا اطرافیان خود نیستید»، برایتان قوی‌تر باشد بیشتر شخصیت خودشیفته درون خود را تقویت می‌کنید.

6- هر چیزی که مربوط به من است بهترین است. یکی دیگر از ویژگی‌های خودشیفتگی ما این است آن چیزهایی که مربوط به ما است را بهترین می‌دانیم. در این حالت نوعی تعصب را در افراد می‌بینیم. زمانی که چیزی مربوط به ما باشد، به نوعی از آن هویت می‌گیریم. «هرچه دایره چیز‌هایی که از آنها هویت می‌گیریم بزرگ‌تر باشد، خودشیفتگی نیز در ما بیشتر می‌شود.» مثلا زمانی که خودکاری که با آن می‌نویسیم را بهترین خودکار می‌دانیم، یا پزشکی که به آن مراجعه می‌کنیم را بهترین پزشک می‌دانیم، یا باور‌های خود را استاندارد‌ترین باور‌ها می‌دانیم و... در مقابل دیگران به‌خاطر دفاع از این نوع دارایی‌های خود می‌ایستیم و حتی عمیقا ناراحت می‌شویم، در حقیقت براساس شخصیت خود شیفته خود رفتار می‌کنیم. خودشیفته‌ها هر چیزی که ارتباطی با آنها داشته باشد را بهترین، مناسب‌ترین و استاندارد می‌دانند و چیز‌های دیگر را رد می‌کنند. خودشیفتگی یا نارسیسیزم یکی از شخصیت‌های درونی همه ما است، اما اگر از حالت طبیعی و تعادل خود خارج شود تبدیل به اختلال می‌شود.

باور‌هایی که خودشیفتگی را در ما تقویت می‌کنند