سفر به دومین چشمه آب‌شور جهان
ساعت 12 شب بود که از تهران به سمت چشمه‌های باداب سورت راه افتادیم. قرارمان این بود صبح زود و پیش از آنکه سیل جمعیت به سمت چشمه‌ها سرازیر شود، آنجا باشیم و بتوانیم گشتی کوتاه در طبیعت زیبای آن داشته باشیم. این چشمه‌ها پس از چشمه پامو کاله ترکیه به عنوان دومین چشمه آب شور جهان ثبت شده‌اند. دوستانمان سال قبل رفته بودند و عکس‌هایشان ما را بر آن داشت که تعطیلات خود را برای دیدن آنها اختصاص دهیم. ماشین در دل تاریکی می‌رفت و ما در میان ظلمت کویر چشم به جاده دوخته بودیم تا به سمنان و شهمیرزاد برسیم و پس از آن به سمت جاده کیاسر و چشمه‌های باداب سورت رهسپار شویم. می‌گویند در زبان مازندرانی باد به دردهای روماتیسمی گفته می‌شود و قرار گرفتن آن در کنار آب، معنای آبی را می‌دهد که درمان‌کننده دردهای روماتیسمی است. کسانی که دچار این دردها هستند عموما پای خود را در چشمه بالایی می‌گذارند و کسانی هم هستند که در این چشمه به واسطه عمق زیاد آن شنا می‌کنند؛ هر چند که گفته می‌شود بهتر است زیاد به بخش‌های عمیق آن نزدیک نشوند. سرخی شفق بود که به ابتدای جاده چشمه رسیدیم. صبحانه را در کنار دکه خواربار فروشی صرف کردیم و به سمت چشمه‌ها به راه افتادیم. دوستی که سال پیش رفته بود، متحیر از خرابی‌های ایجادشده از میزان بالای آب و پر بودن حوضچه‌ها در سال‌های گذشته می‌گفت. نشانه‌های ویرانی در بخش‌های مختلف به چشم می‌خورد، در برخی از مناطق هیچ آبی نبود، در حالی که نشانه‌های آب در سال‌های پیش به چشم می‌خوردند. راهنمایی نبود که به ما درباره شیوه‌ها و محل‌هایی که باید گام برداریم تذکر دهد یا حتی تابلویی که علائم هشداردهنده داشته باشد. ما بی‌هوا راه می‌رفتیم بدون آنکه بدانیم هر قدم ما می‌تواند روند تخریب این منطقه را شدت بخشد و حوضچه‌ها را بی‌آب کند. می‌گویند از چشمه پامو کاله ترکیه حفاظت‌ ویژه‌ای می‌شود و افراد این اجازه را ندارند که بر روی حوضچه‌ها قدم بگذارند، آنها تنها از دور می‌توانند چشمه‌ها را مشاهده کنند. ما با بی‌اطلاعی از شرایط ایمنی و رعایت نکات زیست‌محیطی با ذوق بر حوضچه‌ها قدم می‌گذاشتیم. دوستی تذکر داد که کفش نباید به پا داشته باشیم و از قدم زدن خودداری کنیم. با توصیه این دوست بود که ما به برخی تذکر دادیم. در این میانه یک زن عکاس اهل اسلوونی را دیدیم که مشغول عکاسی از چشمه‌ها بود. یکی از دوستانمان برای گفت‌وگو نزد او رفت تا بپرسد چطور به ایران و این چشمه رسیده، او پاسخ داده بود که در اینترنت چشمه‌های باداب سورت را دیده و تصمیم گرفته برای عکاسی و بازدید از آن به ایران بیاید، اما زباله‌هایی که در گوشه‌ای ریخته شده بود و بی‌احتیاطی بازدیدکنندگان این گردشگر اسلوونیایی را شگفت‌زده کرده بود. کنار چشمه شور نشستیم، برخی کفش‌ها را درآوردند و حتی کسانی هم بودند که تنی به آب زدند. یکی فریاد زد اینجا یک چشمه قرمز است، ما به سمت او و چشمه قرمز راه افتادیم، بسیار کوچک‌تر از چشمه ابتدایی بود، اما زیبایی آن و منحصر به فرد بودنش دست کمی از چشمه ابتدایی نداشت. یک چشمه کوچک که از دل سنگ بیرون می‌زد و به واسطه آهن بالای آن، مزه ترش داشت و ردی به رنگ خون بر سنگ گذاشته بود. عکاسی از چشمه‌ها، نگاه کردن به طبیعت اطراف چشمه و گذاشتن پا در حوضچه بزرگ بالا یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این سفر بود. در بازگشت از سمت چشمه سرخ بازگشتیم، از میان درختان و پس از آن از کنار سنگ‌های معدنی تراشیده شده و کنار رودخانه‌ای که ما را به سمت کندوی زنبورهای عسل می‌برد. دوباره به مغازه خواربار فروشی رسیدیم. ماشین‌های زیادی در این میانه رسیده بودند. تنها امید داشتیم که آنها قدری مراعات این شاهکار طبیعت را بکنند و با قدم‌هایشان تیشه به ریشه آن نزنند؛ اما بدون علائم هشداردهنده این پنداشت تنها کورسوی امیدی بود. دکه باز شده بود و چای آتشی و دیگر اقلام خوراکی را عرضه می‌کرد. نوشیدن یک چای آتشی پایان بخش این سفر برای ما بود. پیشنهادات ما اگر می‌خواهید یک سفر دو روزه داشته باشید، می‌توانید طوری برنامه‌ریزی کنید که شب را در پایین دست چشمه باشید و صبح زود به سمت حوضچه‌ها حرکت کنید. با کفش روی حوضچه‌ها حرکت نکنید، حفاظت از چشمه‌ها وظیفه هر گردشگری است که از این طبیعت زیبا بهره می‌گیرد. زباله‌های خود را در سطل زباله بالادست چشمه نریزید، حتما آن را به پایین و شهرتان برگردانید، جریان باد و عدم تخلیه به‌موقع آن علاوه بر ضربه زدن به طبیعت منطقه، منظره زشتی را پیش روی گردشگر می‌گذارد. برای برگشت از مسیر چشمه سرخ حرکت کنید، به این ترتیب دو طبیعت منحصر به فرد را تجربه خواهید کرد.