گفتوگو با طاهر پور حیدری به بهانه برپایی نمایشگاه «حال کامل»
تهران سوژه پر رمز و رازی است
منیر طهانی
گالری هما در هفتههای اخیر میزبان آثار طاهر پورحیدری بود. این نمایشگاه که با عنوان «حال کامل» برگزار شد تجربههای این هنرمند در بازنمایی بناهای قدیمی و معماری شهر تهران را در بر میگیرد و پیوندی رمزآلود میان گذشته و حال را پیش چشم مخاطب گشاید. طاهر پورحیدری متولد ۱۳۶۳ رفسنجان و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. این هنرمند تاکنون سه نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از ۱۰ نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور حضور داشته است که نمایشگاه «در تقاطع ۲» ساتبیز لندن نمایشگاه «خبرهای خوب از ایران» مرکز پسنجر فابریک مونیخ و.
منیر طهانی
گالری هما در هفتههای اخیر میزبان آثار طاهر پورحیدری بود. این نمایشگاه که با عنوان «حال کامل» برگزار شد تجربههای این هنرمند در بازنمایی بناهای قدیمی و معماری شهر تهران را در بر میگیرد و پیوندی رمزآلود میان گذشته و حال را پیش چشم مخاطب گشاید. طاهر پورحیدری متولد ۱۳۶۳ رفسنجان و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. این هنرمند تاکنون سه نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از ۱۰ نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور حضور داشته است که نمایشگاه «در تقاطع ۲» ساتبیز لندن نمایشگاه «خبرهای خوب از ایران» مرکز پسنجر فابریک مونیخ و...از آن دستهاند. آنچه میخوانید گفتوگو با این هنرمند به بهانه برگزاری نمایشگاه اخیر اوست.
چطور شد که به فرم کارهای نمایشگاه «حال کامل» رسیدید؟
مجموعه حالِ کامل حاصل تامل و تمرکز بر روی فضاهای درونی ساختمانهای قدیمی شهرمان یا همان تهران بود. میگویم شهرمان چون نمیخواهم خودم را از تهران جداکنم. بخشیهایی از حیاطهای قدیمی باقی مانده از معماری پهلوی که به نظرم تنها نمایندههای نمایش سبک زندگی و خانههای آن دوره هستند و اغلب متروک رها شده یا با تغییر کاربری از آنها برای انبار و کارگاه استفاده میشود، در برخورد با چنین فضاهایی در لابهلای بخشهای مدرن و نوساز شهر نکته جالبی که همیشه برای من وجود داشته تجربه دیدار با کالبد زندگی دیروز در زمان اکنون و حال بوده.به نظرم استمرار حضور چنین مکانهایی تا زمان حال است که آنها را خاص میکند. عنوان مجموعه را هم از زمان دستوری «حالِکامل» برداشتهام که در توضیح امر یا فعلی است که از گذشته تا امروز ادامه داشته و تاثیرش در زمان حال نیز قابل مشاهده است و در اینجا بنده آن را به حضور و فعلِ بودن خانههای پهلوی تعمیماش دادهام.
شما نقاشی را از کی شروع کردید؟
فعالیت در زمینه نقاشی را از همان دوره دانشجویی با شرکت در فضای نمایشگاهها و تجربه شرکت در جشنوارهها شروع کردم. در ادامه پس از شکلگیری سویهکاری و پیدایش مسیر شخصی در اواخر دوره تحصیلاتم در سال ۱۳۹۰ بود که اولین نمایشگاه انفرادیام با عنوان «نظام آبادی» را به نمایش گذاشتم و از آن تاریخ تا به امروز سه نمایشگاه انفرادی داشتهام و افتخار حضور در چندین نمایش گروهی در تهران و خارج از کشور در لندن، بیروت، لس انجلس و … را داشتهام.
علت اینکه به فضاهای معماری علاقه دارید چیست؟
تجربه زیستن آدمی در اشکال مختلفش از روزگار قدیم تاکنون تجربهای ذاتا معمارانه بوده. فضای بیرونی و درونی پیرامون آدمهای امروزی را معماری تشکیل داده و پیوندی عمیق با زندگی روزمره شهری دارد، تا جایی که در گذر زمان معماری میتواند بخش مهمی از هویت جمعی ما را در خود جای دهد. خب در این بین علاقه من در به تصویر کشیدن سیمای شهری بر میگردد به دغدغههای فردی در بازنمایی بخشی از جذابیتهای فراموش شده تهران. علاوه بر اینکه فرم خانههای قدیمیتر برایم جذابتر هستند نیمنگاهی هم به بازنمایی دورهای از زندگی تهرانیها یا شاید هم ایرانیها داشتهام.
مکانهای مورد نظر را چطور پیدا میکنید؟
مکانهایی که تا به حال از آنها نقاشی کردهام اغلب برگرفته از فضاهای پیرامونم بودهاند، مجموعه نظام آبادی همانطور که از اسمش هم پیداست بر میگردد به محله نظام آباد تهران که من نزدیک دو سال در آنجا ساکن بودم یا دو عدد از کارهای مجموعه حال کامل را از حیاط و پشتبام خانهای دیگر در عباسآباد تهران کار کردهام که حاصل تجربه سکونت دو ساله در آن بوده است.
از مکانها برای کارهایتان عکاسی هم میکنید؟
بله. یکی از تفریحات من همین است و معمولا ترجیح میدهم خودم در محل باشم و از مکانی که انتخاب میکنم عکاسی کنم. معمولا از زاویههای مختلف عکس میگیرم و حتی شده در یک هفته در ساعتها و نورهای مختلف روز برای عکاسی از یک ساختمان دوربینم را برداشته و به آن محل رفتهام. بعضی اوقات هم از عکسهای دوستان و دیگران که از فضاهای خانههای خود و یا اقوامشان گرفتهاند استفاده کردهام.
چرا فضای کارتان را از شهر تهران انتخاب میکنید؟
علت خاصی ندارد. زندگی من در شهر تهران در جریان است. شهر همیشه برای طیف وسیعی از هنرمندان موضوع جذابی است و شما میتوانید رد پای شهر و زندگی شهری را در کارهای خیلیها ببینید. مثلا استفاده از رنگهای مرده یا خاکستری میتواند یک مولفه شهری در نقاشی باشد، یا نقاشی از قبرستانهای ماشین سوژهای است که فقط در زندگی شهری دیده میشود. فکر میکنم هنرمند بهعنوان موجودی حساس نسبت به اتفاقات اطرافش خواه ناخواه بخشی از آن را در اثر هنریش بازتاب میدهد. حال چه واقعگرایانه و نزدیک به طبیعت و چه بهصورت انتزاعی و در لایههای زیرین کار. در توضیح کارهای خودم میتوانم بگویم با نوعی بازنمایی طبیعتگرایانه از شهر روبهرو هستیم و تصویر تصویری آشنا و قابل تشخیص از شهر برای همگان است.
در مورد تکنیک و مراحل کارتان توضیح دهید. آیا چند کار را با هم پیش میبرید؟
کارهای من اغلب با تکنیک رنگ و روغن روی بوم کار شدهاند و بیشتر در مراحل اول نقاشی از ابزار کاردک برای رنگگذاری استفاده میکنم و در ادامه با قلم مو کار را به انتها میرسانم. بهطور معمول یک کار را به نتیجه میرسانم و میروم سراغ کار بعدی ولی پیش آمده که همزمان روی چند نقاشی کار کنم.
آیا رموزی از فضای معماری تهران در ذهنتان باقی مانده که در آینده به تصویر بکشید؟
تهران همیشه برای من جای پر رمز و رازی بوده است و فکر میکنم جنبههای نهفته زیادی در دل خودش دارد.
ارسال نظر