گارفیلد سوپر شارژشده

گربه وحشی انگلستان؛ لقب مناسبی برای جگوار، اسطوره‌ اسپرت‌سازان دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی اروپا است. تنها خودروسازی که در آن سال‌ها یارای برابری با فراری افسانه‌ای را داشت. جگوار طی یک دوره پر فراز و نشیب مدیریتی و تجربه بسیار تلخ بحران‌های مالی، سرانجام از ۴ سال پیش تاکنون به جزیره آرامش رسید و دوباره مجموعه‌ای از محصولات خیره‌کننده را روانه بازار کرد. در یک دوره تب تند شاسی‌بلندسازی در بین نامداران اسپرت‌گرایی رواج پیدا کرد. لامبورگینی محصول جدیدی را رو کرد و بنتلی لوکس‌ترین شاسی‌بلند دنیا را به بازار آورد. این تب فراگیر درست با همان دوران جدید جگوار همزمان شد. کمتر کسی باورش می‌شد که اسپرت‌ساز کهنه‌کار انگلیسی از کوپه‌های تندخو و سدان‌های تهاجمی، سراغ شاسی‌بلند برود. البته جگوار سه چهار سال پیش زمینه را برای ورود این محصول با معرفی یک کانسپت در همین قد و قواره، فراهم کرده بود. تا اینکه با بهره‌گیری از پلت‌فرم سدان موفقی به اسم XE، کراس‌اوور چشم‌گیری به اسم F-PACE تولید شد. این محصول در حالی روانه‌ بازار شد که رقبای آلمانی‌اش برای تکه و پاره کردنش ثانیه‌شماری می‌کردند اما غافل از آنکه جگوار برنامه محرمانه‌ای را برای مقابله با آنها تدارک دیده است. این یکی از معدود تولیدات جگوار است که در برخی از مدل‌ها از پیشرانه‌های توربوشارژ استفاده می‌‌کند. واقعیت آن است که غافلگیرانه‌ترین ویرایش این خودرو نسخه ۳ لیتری ۶ سیلندر سوپرشارژشده‌ای است که می‌خواهد توفان به پا کند.

از ایده تا کانسپت

در ۲۰۱۲ جگوار برنامه‌های جنجالی‌اش برای عرضه اولین شاسی‌بلند تاریخ خود را کم‌کم روشن ‌کرد. آنها اعلام کردند تا چندی دیگر چشمه‌هایی از حضور این خودرو را رو خواهند کرد. تقریبا یک سالی از این ادعا گذشت و شرکت در پشت در‌های بسته در حالی که موجی از اعتراضات و انتقادات روانه‌اش شده بود، روی شاسی‌بلند جدید کار می‌کرد تا اینکه سرانجام در نمایشگاه فرانکفورت سال بعد، کراس‌اوور جدید جگوار در قالب یک مفهومی پرده‌برداری شد. خودرویی پیچیده به اسم C-X۱۷. طراحی‌اش چندان تعجب‌برانگیز یا حیرت‌آور نبود. محصول جدید انگلیسی‌ها پیرو نسل جدید مهندسی شرکت، با شاسی یکپارچه و به‌هم پیوسته تولید شده بود. شاسی‌بلند فوق شاید چندان نوآورانه و منحصربه‌فرد نبود ولی انصافا آن زبان طراحی خشونت‌بار همیشگی جگوار که شامل چراغ‌هایی کشیده و اخم‌آلود و زوایایی نرم و موج‌دار است، روی این ابعاد با استادی تمام اجرا شده بود. دلیلش این است که طراح اصلی خودروی فوق، همان «یان کالوم» معروف بوده است. اسطوره‌ای که در کارنامه‌اش آستون‌مارتین DB۹ و ونتیج را نیز دارد. البته تخصص اصلی کالوم طراحی جگوارهایی مانند XK، XF و XE بوده است. از آنجایی که جگوار و لندروور شرکای تجاری به‌حساب می‌آیند، از نظر فنی اف-پیس شباهت بسیاری با اووک پیدا کرده است. این را اصلا نمی‌توانید از روی چهره حدس بزنید. منظور ما استفاده از ساختار سیستم تعلیق دوجناقی مستقل است. در جگوار پیش از این سیستم مشابهی را روی کوپه اسپرت اف-تایپ دیده بودیم. از ویژگی‌های مشترک محصولات اخیر این شرکت می‌توان به حس و حال سرزنده و هیجان‌انگیز طراحی داخلی آن اشاره کرد. برخلاف بسیاری از نمایشگرهای روی شیشه یا همان HUD که تصاویر نمایشگر LCD را به روی شیشه جلو می‌تابانند، جگوار با استفاده از لیزر چهار رنگ، تصویری واضح و با کنتراست بالا را نمایش می‌دهد. در این حالت، تمام اطلاعات معمول، اعم از سرعت کنونی، محدودیت سرعت، کروز کنترل و جهت حرکت مسیرها در دسترس قرار می‌گیرند. بعد از شوک برنامه‌ریزی‌ شده‌ای که جگوار در سال ۲۰۱۳ به بازار وارد کرد، با هوشیاری تمام منتظر لحظه مناسب به منظور عرضه نسخه نهایی نشسته بود تا اینکه در همین سال‌جاری میلادی و طی نمایشگاه فرانکفورت آلمان بود که از ویرایش تولیدی اولین شاسی‌بلندش پرده‌برداری کرد. نسخه نهایی از نظر طراحی، تفاوت چشمگیری با ویرایش مفهومی‌ خود نداشت، البته بی‌انصافی است اگر بگوییم واقعا اف-پیس بدون تغییر وارد بازی شده است؛ هنر شرکت سازنده را می‌توان ‌به‌خوبی در بازی زوایای کناری و چراغ‌های پیچیده‌اش مشاهده کرد.

جگوار بهتر از هرکس دیگری می‌دانست که حضور غافلگیرانه اف-پیس می‌تواند باعث ریزش بخش اعظم مشتریانش شود، به همین خاطر با مشاوره مهندسان بخش آمریکایی خود، استراتژی عوام‌گرایانه را در پیش گرفت؛ یعنی بخش بزرگی از تولیداتش را با آپشن‌های معمولی و پیشرانه‌های ابتدایی، تولید کرد. حتی برای پوشش بازارهای دست پایین‌، نسخه‌های ارزان‌تر دیزلی با انتقال قدرت RWD (محور متحرک عقب) را نیز به لیست فروش اضافه کرد. داریم درباره یک جگوار باورنکردنی با یک پیشرانه ۲ لیتری گازوئیل‌سوز ۱۸۰ اسب‌بخاری با ۴۳۰ نیوتن‌متری حرف می‌زنیم. با مذاکره‌ای که با ZF مالزی انجام گرفت، قرار شد از نسل جدید گیربکس‌های ۸سرعته این آلمانی بهره گرفته شود. این جعبه‌دنده را پیش‌تر روی غول‌هایی چون رولزرویس گوست، بنتلی مولسان، دوج چارجر هلکت و آئودی SQ۷ نیز دیده بودیم. اما بی‌تردید یکی از برترین جلوه‌های فناورانه این خودرو کلید J است. در دهه ۸۰ میلادی، وقتی سوئیچ‌های خود را درون یک فورد، مرکوری یا لینکولن جا می‌گذاشتید و درها قفل می‌شدند، با خیال راحت می‌توانستید به سراغ تفریح خود بروید؛ چرا که یک ورودی پنج رقمی روی در کنار راننده تعبیه شده بود. در اف-پیس نیز چنین امکانی، البته با شرایطی پخته‌تر فراهم شده است؛ «کلید اکتیویتی» که یک مچ‌بند ضد آب ۴۰۰ دلاری است، در این راه به کمک شما می‌آید. عملکرد این مچ‌بند شبیه به سوئیچ دوم برای خودروی شما خواهد بود. در عین حال، دو ویژگی این وسیله را جالب و زیرکانه می‌کند؛ اولین ویژگی آن است که سوئیچ‌های اصلی در هنگامی که درهای خودرو قفل شده‌اند، برای استارت عمل نمی‌کنند، همچنین کسی که مچ‌بند را بسته، می‌تواند با فشردن کلید «J» در لوگوی جگوار روی درب عقب، قفل خودرو را باز کند. همچنین جگوار یک برنامه ساعت‌مچی اپل نیز برای شما ارائه خواهد کرد تا به این وسیله، کارهای مربوط به قفل و استارت را به حالتی جذاب‌تر و راحت‌تر انجام دهید.

روی پیست

داریم درباره بزر‌گ‌ترین محصول گربه وحشی صحبت می‌کنیم. خودرویی که نیامده موجی از انتقادات را با خودش به همراه آورد. درست مانند همان اتفاقی که برای بنتلی و اولین‌ شاسی‌بلندش یعنی بنتایگا رخ داد. اف-پیس برای اینکه بتواند جگوارسواران سنتی را نیز راضی نگه دارد، سراغ لیست بلندبالای پیشرانه‌های متنوعش رفت. پیشرانه‌هایی که از نسخه‌های کم‌حجم دیزلی تا نسخه‌های سوپرشارژشده بنزینی که بهترینش همین ویرایش است. این محصول یکی از اسپرت‌ترین و در عین حال لوکس‌ترین اس‌یو‌وی‌های حال حاضر دنیا به شمار می‌رود. جگوار برای این فرزند تنومند خود از یک قلب ۳ لیتری شش‌سیلندر Vشکل بهره گرفته است. این پیشرانه با سیلندرهای ۵/ ۸۴ لیتری خود توانسته به ضریب تراکم ۵/ ۱۰ بر یک دست پیدا کند. همان سیلندرهای قطوری که ۱/ ۴۹۹ سی‌سی ظرفیت دارند. کل این بلوک قدرتی معادل ۳۷۵ اسب‌بخار در ۶۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاوری برابر ۴۵۰ نیوتن‌متر در ۴۵۰۰ دور در دقیقه فراهم می‌کند. از نظر تئوری، بازده این پیشرانه ۲/ ۱۲۵ اسب‌بخار نیرو و ۲/ ۱۵۰ نیوتن‌متر گشتاور به ازای هر لیتر از حجم پیشرانه است. با احتساب جرم ۱۸۶۱ کیلوگرمی این خودرو،‌ نسبت قدرت به وزن اف-پیس ۵/ ۲۰۱ اسب‌بخار بر تن محاسبه شده است. توان کششی آن نیز ۷۵۰ کیلوگرم اعلام شده است. راستش را بخواهید جگوار هنوز جسارت ساخت شاسی‌بلندهای فول‌سایز را پیدا نکرده است. یعنی طول، عرض و ارتفاع ۴۷۳۱، ۱۹۳۶ و ۱۶۵۲ میلی‌متری‌اش ‌او را فقط در مقابل ب‌ام‌و X۳ و مرسدس‌بنز GLC و نهایتا رنج‌روور Evoque. اما ارتفاع ۲۱۳ میلی‌متری‌اش از سطح زمین نشان می‌دهد که می‌توان روی خواص آفرود آن نیز حساب باز کرد. با تمام این تفاسیر به‌ دلیل طراحی دقیق صندلی‌ها و جانمایی استادانه ستون‌ها، فضای داخلی‌‌اش به نسبت رقبا چشمگیرتر است. ۷۲/ ۲ متر مکعب عدد مناسبی برای فضای داخلی یک شاسی‌بلند سایز متوسط به حساب می‌آید. بد نیست بدانید که فضای قابل دسترس قسمت بار آن ۶۵۰ لیتر اعلام شده که در صورت خواباندن صندلی‌ها تا ۱۰۰۵ لیتر نیز افزایش می‌یابد. گربه وحشی با آن سابقه درخشان خود در زمینه ساخت سوپرشارژرها، برای اف-پیس سراغ ساختار شارژرهای دوبل Vortex رفته است. شرکت شدیدا ادعا می‌کند که این خودرو از نظر سیستم انتقال قدرت حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارد. جگوار فوق از سیستم دو دیفرنسیال پیشرفته‌ای بهره گرفته که در هر محور به‌صورت مستقل با فناوری کنترل الکترونیکی ضد لغزش تولید شده است. ‌در نسخه‌های دیزلی و بنزینی بدون پرخوران، می‌توان اف-پیس را با تایرهای ۶۵/ ۲۳۵ میلی‌متری ۱۹ اینچی خریداری کرد. اما روی این مدل است که می‌توان از تایرهای سفارشی پیرلی مدل «اسکورپی وردی» به اندازه ۵۰/ ۲۵۵ میلی‌متری ۲۰ اینچی نهایت استفاده را برد. این شاسی‌بلند زیبا با جعبه‌دنده مدرن ۸ سرعته اتوماتیکش، ادعای فراوانی در زمینه اسپرت‌گرایی مطرح می‌کند. این همان گیربکسی است که ZF آلمان آن را طراحی کرده بود. شتاب صفر تا صد اف-پیس ۳/ ۵ ثانیه است. شتاب صفر تا ۱۶۰ آن ۲/ ۱۲، صفر تا ۲۰۰ آن معادل ۲۱ و در نهایت شتاب صفر تا ۲۵۰ کیلومتر در ساعتش ۸/ ۵۱ ثانیه اعلام شده است. پیمایش یک‌چهارم مایل یا ۴۰۰ متر آن ۴/ ۱۳ ثانیه با سرعت ۱۶۶ کیلومتر در ساعت ثبت شده است. طی کردن مسیر یک کیلومتری با این خودرو ۵/ ۲۴ثانیه خواهد بود. در این مدل خودروها، جعبه‌دنده‌های پرتعداد، رکوردهای فوق‌العاده‌ای را در شتاب ثانویه به نمایش گذاشته است. به‌عنوان مثال از ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر با دنده چهار فقط ۴/ ۴ ثانیه طول می‌کشد. از ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر آن نیز با همین دنده باز هم همان ۴/ ۴ ثانیه زمان نیاز دارد. پیمایش فوق در دنده پنج ۲/ ۶ ثانیه و با دنده شش ۹ ثانیه طول می‌کشد. با یک باک ۶۰ لیتری و مصرف میانگینی معادل ۸/ ۱۳ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر، حداقل می‌توان روی پیمایش ۴۰۰ کیلومتری روی آن حساب کرد.

نظر نهایی

در روزهایی که خودروسازان خرد و کلان دنیا سراغ طراحی‌های «پیش پا افتاده» و «زیادی اغراق‌آمیز» رفته‌اند، یک شرکت پیدا می‌شود و با جسارت تمام بدون توجه به حاشیه‌ها، می‌آید و یکی از طراحی‌های سنتی‌اش را به‌روز می‌کند. این همان چیزی است که از آن به‌عنوان اصالت یاد می‌شود. جگوار نیازی به غلو کردن ندارد. روی اف-پیس می‌توان المان‌هایی از لوکس‌گرایی را آن هم به‌صورت گسترده مشاهده کرد. شرکت یکی از قوی‌ترین پیشرانه‌های ۶ سیلندر سوپرشارژ دنیا را معرفی کرده است. کاری به قد و قواره بزرگش نداشته باشید. با این خودرو به‌راحتی می‌توانید روی پیست آتش‌بازی به راه بیندازید. کنترل پایداری‌اش به معنی واقعی کلمه خارق‌العاده است. اصلا به قیافه‌اش نمی‌خورد ولی از نظر فضای داخلی کاملا سرآمد و رقیب‌کش است. اف-پیس یک اسطوره و افسانه نخواهد بود. خودرویی نیست که بتوانید آن را یکی پدیده‌های عصر حاضر قلمداد کنید. این را به خاطر طراحی تکراری و نه‌چندان دلفریبش نمی‌گوییم؛ حضور اف-پیس در ایامی بوده است که شاسی‌بلندسازی دیگر یک اتفاق بدیع و خلاقانه نیست. ژاپنی‌ها مجالی برای تنفس اس‌.یو.وی‌های خانوادگی باقی نگذاشته‌اند. آلمان‌ها بازار شاسی‌بلندهای لوکس را قرق کرده‌اند. این جگوار نتوانسته ماهیت خود را به‌صورت مستقل معرفی کند. نه یک اسپرت بلندبالای رویایی است و نه یک لوکس چشمگیر برای ثروتمندان. این‌ خودرو را نمی‌توان یک شاسی‌بلند اسپرت با خواص مسافرتی تلقی کرد. مصرف سوختش به‌رغم تمام تمهیدات مهندسی، بسیار بالاست.

گارفیلد سوپر شارژشده

گارفیلد سوپر شارژشده

گارفیلد سوپر شارژشده