رویکرد مقابله با دستفروشی در شهرهای بزرگ دنیا، آزموده و رد شده است
دستفروشی؛ بازار خاکستری
شوان صدرقاضی پژوهشگرارشد مرکز مطالعات اقتصادی اجتماعی دانشگاه سازمان ملل قبل از پرداختن به بحث دستفروشی شاید بهتر باشد که بستر عمومی این پدیده را که با عناوین مختلفی چون اقتصاد غیررسمی، بازارهای در سایه، پنهان، ثبت نشده و. . . نام برده میشوند، بهتر بشناسیم. در نبود یک اصطلاح فراگیر من ترجیح میدهم، اصطلاح خودمانیتر «اقتصاد کوچهبازار» را در مورد آن بهکار ببرم. بهطور کلی دستفروشی بخشی از اقتصاد کوچهبازار است و عبارت است از: یک بازار کالا و خدمات که خارج از حیطه حمایتی و نظارتی دولت کار میکند.
شوان صدرقاضی پژوهشگرارشد مرکز مطالعات اقتصادی اجتماعی دانشگاه سازمان ملل قبل از پرداختن به بحث دستفروشی شاید بهتر باشد که بستر عمومی این پدیده را که با عناوین مختلفی چون اقتصاد غیررسمی، بازارهای در سایه، پنهان، ثبت نشده و... نام برده میشوند، بهتر بشناسیم.
در نبود یک اصطلاح فراگیر من ترجیح میدهم، اصطلاح خودمانیتر «اقتصاد کوچهبازار» را در مورد آن بهکار ببرم. بهطور کلی دستفروشی بخشی از اقتصاد کوچهبازار است و عبارت است از: یک بازار کالا و خدمات که خارج از حیطه حمایتی و نظارتی دولت کار میکند. این نوع بازارها در همه جا وجود دارند؛ چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه. مباحث فکری در مورد اقتصاد کوچهبازار وقتی شکل گرفتند که نسخههای پیچیده شده بر مبنای مدلهای غالب اقتصادی، در عمل فایده چندانی برای بخش بزرگی از فعل و انفعالات اقتصادی که در جهان شکل میگرفت، دربرنداشت. با افزایش شهرنشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ، بهخصوص در شرایطی که اقتصاد رسمی امکان ایجاد اشتغال را برای خیل عظیم مهاجران نداشت، مکانیزمهایی برای ایجاد اقتصادهای زیرزمینی رشد کردند. اینگونه فعالیتهای زیرزمینی را میتوان در قالبهای زیر جا داد:
۱- اقتصاد غیر قانونی: بر اساس درآمد حاصل از فعالیتهایی است که با نادیده گرفتن قوانین حکومتی کار میکند و در تولید، توزیع و خدمات غیرمجاز همچون قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه یا فحشا به فعالیت میپردازند.
۲- اقتصاد گزارش نشده: آن دسته از فعالیتهایی است که در آنها از قوانین اقتصادی و مالیاتی سرپیچی میشود. مثلا درآمدهایی که باید به اداره مالیات گزارش شوند، گزارش نمیشوند.
۳- اقتصاد ثبت نشده: در این نوع فعالیتها قوانین دولتی برای ثبت فعالیت اقتصادی نادیده گرفته میشوند.
۴- اقتصاد غیررسمی: شامل فعالیتهایی میشود که از هزینهها تمرد کرده و از قوانین اداری در مورد روابط مالکیتی، مجوزهای تجاری، قراردادهای کاری، اعتبار مالی و سیستمهای تامین اجتماعی، مستثنا میشود. بخش غیررسمی بر خلاف بخش رسمی، قسمتی از اقتصاد است که نه مالیات میپردازد و نه توسط دولت مورد نظارت قرار میگیرد. این بخش از نظر دولتی برای مالیات، تامین اجتماعی یا قوانین کار مخفی است، اما از جهات دیگرممکن است، قانونی باشد. گاهی اصطلاح بازار سیاه یا بازار خاکستری هم برای فعالیتهای زیرزمینی بهکار برده میشود. با این تفاوت که در بازار سیاه فعالیتها غیرقانونی است، ولی در بازار خاکستری فعالیت اقتصادی ممکن است، بدون اجازه یا تمایل تولیدکننده اصلی صورت گیرد (مثلا یک شبکه غیررسمی توزیع کالا)، ولی خود فعالیت قانونی است.
برخورد با بازار خاکستری= ایجاد اقتصاد غیرقانونی
دستفروشی در خیابانها و مترو بیشتر در حیطه اقتصاد غیررسمی و بازار خاکستری است و تا آنجا که دستفروشان به کارهایی که در اقتصاد غیرقانونی رایج است روی نیاورند، بهتر است که برای آن چارهاندیشی کرد؛ نه آنکه به آن به دید جرم برخورد شود. کشوری در جهان وجود ندارد که در آن بازار خاکستری وجود نداشته باشد. برخورد امنیتی با بازار خاکستری ممکن است نه تنها به رونق بازار سفید (رسمی) کمکی نکند، بلکه به عکس جامعه را به سوی بازار سیاه سوق دهد. در نتیجه واقعبینانهتر این است که به افرادی که در اقتصاد کوچه بازار کاری غیرمجاز انجام نمیدهند، کمک شود که وضعشان بهبود یابد؛ در این صورت چه بسا با بهبود وضع معیشتی و جایگاه اجتماعی، به فعالیتهایی با ارزشتر و مفیدتر روی بیاورند. دستفروشان از طبقات کمدرآمد جامعه هستند که با افزایش فشار اقتصادی و با کاهش امکان فعالیتهای درآمدزا به امید بهبود وضعیت معیشتی به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند.. متاسفانه بخشی از آنان که به دستفروشی مشغولند، کودکان کار هستند که به توجه ویژه و جدی نیاز دارند. این گروه از همه آسیبپذیرترند و هرچه بیشتر رسیدگی به وضعشان نادیده گرفته شود، احتمال سوق
داده شدن آنها به اقتصاد غیرقانونی و فعالیتهای غیرمجاز بیشتر خواهد شد.
به رسمیت شناختن دستفروشی در شهرهای بزرگ
افزایش دستفروشی اغلب زاییده مسائل اجتماعی-اقتصادی دیگر است. در نبود یا ضعف بازوهای مشاورهای و اجرایی مردمی، شاید چندان عجیب نباشد که چرا برای مساله دستفروشی نیروی انتظامی وارد صحنه میشود؛ گرچه تجربههای مشابه در سایر کشورهانشان میدهد که این نوع برخورد بیشتر همچون مسکن عمل میکند و درد اصلی را درمان نمیکند.
در لسآنجلس آمریکا سالها دستفروشی غیرقانونی تلقی میشد، ولی بالاخره معلوم شد که این رویکرد ناکارآمد است و به جای جلوگیری از دستفروشی بهتر است، راهکاری دیگر اندیشید. در شهرهای بزرگ دستفروشان میتوانند بخشی از فرهنگ یک شهر باشند و به آن تنوع ببخشند. برخی سازمانهای مردمنهاد در لسآنجلس کارزاری را آغاز کردهاند، تا دستفروشان را از حالت زیرزمینی و غیرقانونی در بیاورند. در نهایت سال گذشته این پیگیریها نتیجه داد و در اولین قدم شهردار لسآنجلس دستور انجام مطالعاتی را داد تا نحوه قانونیکردن دستفروشی در پیادهروها بررسی شود. یکی از اولین نتایج بررسیها این بود که در بسیاری از موارد دستفروشان از ایده قانونمند کردن فعالیتهایشان و دریافت مجوزاستقبال کردند، ولی بهدلیل فقدان راهکاری قانونی و مشخص در مورد دستفروشی تنها برخوردی که ماموران با دستفروشان داشتند، جریمه و ضبط وسایل
آنها بوده است.
همچنین در هند پس از بیش از یک دهه پیگیری اتحادیه ملی دستفروشان، در نهایت دو سال پیش دادخواستی برای حمایت از دستفروشان تهیه شد. به دنبال آن کلانشهرها موظف شدند کمیتهای متشکل از نمایندگان انجمن شهر، مسوولان برنامهریزی شهری، تامین اجتماعی و خود دستفروشان تشکیل دهند و تصمیمگیری امور مربوط به دستفروشان به آنان واگذار شود؛ به جای آنکه دستفروشان صرفا از طرف مقامات شهری مورد دستور و تعقیب قرار بگیرند. همچنین قرار شد که در هر منطقه شهری بررسی و نظرسنجی در مورد وضعیت دستفروشی انجام و نتیجه آن در برنامهریزی شهری لحاظ شود. البته تاکید شده که این اقدامات باید با شرایط موجود هماهنگ باشد. برای مثال اگر محلی خاص برای فعالیت دستفروشان در نظر گرفته میشود این محل در نقاطی از شهر باشد که دستفروشان معمولا فعالیت میکنند، نه در نقطهای دورافتاده. واقعیت این است که مسائل اجتماعی-اقتصادی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که با یک طرح ضربتی آنها را حل و فصل کنیم. به یاد داشته باشیم که دستفروشی معلول است، نه علت. به دستفروشان میتوان به دید کسانی نگریست که برای خود درآمدی دارند و سعی میکنند، خرج خود و افراد کمبضاعت
اطرافشان را در آورند. چه بهتر که این نوع فعالیت به رسمیت شناخته شود و چارچوبی برای ارزشآفرینی بیشتر آن صورت گیرد.
ارسال نظر