ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه – بخش۲۱
هادی پژوهش میرزافتحعلیخان پسر حاجی میرزاعلیاکبر قوامالملک و نوه اعتمادالدوله صدراعظم آقامحمدخان است. وی بعد از مرگ فتحعلی شاه با دختر وی خرم بهار خانم احترام الدوله دختر مهد علیا مادر اورنگ زیب میرزا ازدواج کرد. وی روزگاری در تبریز پیشکاری ولیعهد را داشت که از یادگارهای آن زمان باغی معروف به «باغ صاحب دیوان» در دروازه ورودی شهر تبریز از جانب مشرق است. صاحب دیوان یکی از رجال مشهور سیاسی عصر قاجار و از متولیان آستان قدس رضوی در آن دوره میباشد و از سن ۲۰ سالگی تا پایان حیات خود دارای مناصب متعدد اداری و اجرایی بوده از جمله در شعبان سال ۱۳۰۸ه.
هادی پژوهش میرزافتحعلیخان پسر حاجی میرزاعلیاکبر قوامالملک و نوه اعتمادالدوله صدراعظم آقامحمدخان است. وی بعد از مرگ فتحعلی شاه با دختر وی خرم بهار خانم احترام الدوله دختر مهد علیا مادر اورنگ زیب میرزا ازدواج کرد. وی روزگاری در تبریز پیشکاری ولیعهد را داشت که از یادگارهای آن زمان باغی معروف به «باغ صاحب دیوان» در دروازه ورودی شهر تبریز از جانب مشرق است. صاحب دیوان یکی از رجال مشهور سیاسی عصر قاجار و از متولیان آستان قدس رضوی در آن دوره میباشد و از سن 20 سالگی تا پایان حیات خود دارای مناصب متعدد اداری و اجرایی بوده از جمله در شعبان سال 1308ه.ق به عنوان استاندار خراسان و متولی آستان قدس رضوی منصوب و تا سال 1310 ه.ق در این سمت باقی بود.
یاد شده در منصب متولی باشی اقدامات مؤثری را در آستان قدس رضوی از خود به یادگار گذاشته است و رقباتی را نیز در سنه ۱۳۱۰ ه.ق به منظور باقیاتالصالحات وقف و تقدیم بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) نموده تا درآمد موقوفات صرف هزینههای مرتبطه شود. متن وقفنامه سوم شعبان بدین قرار است: «همه ساله متولی و ناظر موقوفه در سالن تشریفات آستانه مبارکه مجلسی در نهایت شکوه مهیا نموده، از علمای اعلام و صاحب منصبان بزرگ آستان قدس رضوی و از اعاظم، آقایان و امرای عظام بلده متبرکه دعوت نموده، ذکر فضائل و مناقب و شهادت آن بزرگوار شود و به طلب مغفرت واقف و والد وی ختم نمایند و صرف شربت و شرینی و ناهار بر وجه شکوه مهیا نموده و نهایت احترام نموده باشند.»
مصرف این موقوفه در سوم شعبان مختص اعیان، اشراف، صاحب منصبان و بزرگان شهر است. محققا هدف واقف از این امر دعوت متمولین و ثروتمندان بر سر سفره حضرت رضا(ع) بوده تا آنان نیز تشویق و ترغیب به امور خیریه و وقف اموال خود شوند که این ابتکار واقف موثر افتاده و پس از ایشان ثروتمندانی به صحنه آمدند و مطابق وقف صاحب دیوان، اموال خود را وقف
آستان قدس رضوی کردند.
در دوران استانداری فتحعلیخان صاحب دیوان شیرازی قضیه خیزش عمومی و جنبش تنباکو در کشور پیش آمد؛ میرزافتحعلیخان، صاحب دیوان، استاندار خراسان، مردم و دستاندرکاران تنباکو در مشهد را مجبور کرد تا تمام کالای خود را به شرکت رژی بفروشند؛
اما تجار مشهد به علما مراجعه کردند که این انحصار آنها را ورشکسته میکند و مردم مشهد با هدایت آقایان شیخ محمدتقی بجنوردی و حاج میرزا حبیب مجتهد شهیدی مانند سایر شهرهای ایران دست به اعتراض زده ودر مسجد گوهرشاد تجمع کردند.
شورش مردم مشهد
روز بعد از تحصن در مسجد گوهرشاد شهرمشهد تعطیل و به شورش کشیده شد. ناصرالدین شاه پس از وقوف از تحصن وشورش مردم مشهد تلگرافی به این مضمون برای استاندار ارسال کرد: « اکیدا حکم میکنم که اگر آنها فورا دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند بایستی تمام سواره نظام را به مشهد فراخوانید و همه شورشیان را بدون استثنا توقیف کنید و صد نفر از آنها را به گلوله ببندید و پدرشان را بسوزانید.
این قسم جسارتها و وقاحتها چه معنی دارد.»
(جنبش توتون و تنباکو، قیام علیه استعمار و استبداد، مهری پیرانوندی) صاحب دیوان نتوانست حرکت مردم مشهد را سرکوب نماید و مردم هم صحنه را ترک نکردند تا آنگاه پس از وعده پیگیری قضیه با وساطت برخی از علما متحصنین بطور مسالمتآمیز پراکنده شدند. قیام تنباکو سرآغاز حرکتهای بعدی مردم ایران از جمله در قیام ملی مشروطه گردید.
در برخی از گزارشات علیرغم نیکاندیشیهای صاحب دیوان یاد شده روابطی هم با برخی افراد بهایی داشته و حتی آنها را در منازعات خود داور قرار میداده است، چنانچه ملا محمد زرندی مشهور به نبیل زرندی و نبیل اعظم یکی از مورخان بهایی در دوران بهاءالله است و از جمله ۱۹ حواریون اولیه بهاءالله به حساب میآمده است.
وی در فصل هشتم تاریخ کامل خود اینگونه این ماجرا را شرح میدهد: معذلک دو نفر از بزرگان که یکی ظلالسلطان پسر شاه و دیگری میرزافتحعلیخان صاحب دیوان، (حاکم خراسان )است، بواسطه نزاعی که بین آنها حاصل شده تصمیم گرفتهاند یک نفر بابی را برای حکمیت انتخاب کنند. با آنکه ظلالسلطان دشمن امرالله است معذلک این طور تصمیم گرفته و حکمیت خود را به این بابی واگذار نموده و با هم عهد کردهاند که از رأی این بابی برنگردند و آنچه را بگوید، اجرا کنند.
یاد شده در منصب متولی باشی اقدامات مؤثری را در آستان قدس رضوی از خود به یادگار گذاشته است و رقباتی را نیز در سنه ۱۳۱۰ ه.ق به منظور باقیاتالصالحات وقف و تقدیم بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) نموده تا درآمد موقوفات صرف هزینههای مرتبطه شود. متن وقفنامه سوم شعبان بدین قرار است: «همه ساله متولی و ناظر موقوفه در سالن تشریفات آستانه مبارکه مجلسی در نهایت شکوه مهیا نموده، از علمای اعلام و صاحب منصبان بزرگ آستان قدس رضوی و از اعاظم، آقایان و امرای عظام بلده متبرکه دعوت نموده، ذکر فضائل و مناقب و شهادت آن بزرگوار شود و به طلب مغفرت واقف و والد وی ختم نمایند و صرف شربت و شرینی و ناهار بر وجه شکوه مهیا نموده و نهایت احترام نموده باشند.»
مصرف این موقوفه در سوم شعبان مختص اعیان، اشراف، صاحب منصبان و بزرگان شهر است. محققا هدف واقف از این امر دعوت متمولین و ثروتمندان بر سر سفره حضرت رضا(ع) بوده تا آنان نیز تشویق و ترغیب به امور خیریه و وقف اموال خود شوند که این ابتکار واقف موثر افتاده و پس از ایشان ثروتمندانی به صحنه آمدند و مطابق وقف صاحب دیوان، اموال خود را وقف
آستان قدس رضوی کردند.
در دوران استانداری فتحعلیخان صاحب دیوان شیرازی قضیه خیزش عمومی و جنبش تنباکو در کشور پیش آمد؛ میرزافتحعلیخان، صاحب دیوان، استاندار خراسان، مردم و دستاندرکاران تنباکو در مشهد را مجبور کرد تا تمام کالای خود را به شرکت رژی بفروشند؛
اما تجار مشهد به علما مراجعه کردند که این انحصار آنها را ورشکسته میکند و مردم مشهد با هدایت آقایان شیخ محمدتقی بجنوردی و حاج میرزا حبیب مجتهد شهیدی مانند سایر شهرهای ایران دست به اعتراض زده ودر مسجد گوهرشاد تجمع کردند.
شورش مردم مشهد
روز بعد از تحصن در مسجد گوهرشاد شهرمشهد تعطیل و به شورش کشیده شد. ناصرالدین شاه پس از وقوف از تحصن وشورش مردم مشهد تلگرافی به این مضمون برای استاندار ارسال کرد: « اکیدا حکم میکنم که اگر آنها فورا دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند بایستی تمام سواره نظام را به مشهد فراخوانید و همه شورشیان را بدون استثنا توقیف کنید و صد نفر از آنها را به گلوله ببندید و پدرشان را بسوزانید.
این قسم جسارتها و وقاحتها چه معنی دارد.»
(جنبش توتون و تنباکو، قیام علیه استعمار و استبداد، مهری پیرانوندی) صاحب دیوان نتوانست حرکت مردم مشهد را سرکوب نماید و مردم هم صحنه را ترک نکردند تا آنگاه پس از وعده پیگیری قضیه با وساطت برخی از علما متحصنین بطور مسالمتآمیز پراکنده شدند. قیام تنباکو سرآغاز حرکتهای بعدی مردم ایران از جمله در قیام ملی مشروطه گردید.
در برخی از گزارشات علیرغم نیکاندیشیهای صاحب دیوان یاد شده روابطی هم با برخی افراد بهایی داشته و حتی آنها را در منازعات خود داور قرار میداده است، چنانچه ملا محمد زرندی مشهور به نبیل زرندی و نبیل اعظم یکی از مورخان بهایی در دوران بهاءالله است و از جمله ۱۹ حواریون اولیه بهاءالله به حساب میآمده است.
وی در فصل هشتم تاریخ کامل خود اینگونه این ماجرا را شرح میدهد: معذلک دو نفر از بزرگان که یکی ظلالسلطان پسر شاه و دیگری میرزافتحعلیخان صاحب دیوان، (حاکم خراسان )است، بواسطه نزاعی که بین آنها حاصل شده تصمیم گرفتهاند یک نفر بابی را برای حکمیت انتخاب کنند. با آنکه ظلالسلطان دشمن امرالله است معذلک این طور تصمیم گرفته و حکمیت خود را به این بابی واگذار نموده و با هم عهد کردهاند که از رأی این بابی برنگردند و آنچه را بگوید، اجرا کنند.
ارسال نظر