بخشش، فرصتی برای تحول
دکترناصر قاسمزاد روانشناس و استاد دانشگاه درک شرایطی که فرد یا افرادی در آن باید تصمیم بگیرند که از حق قصاص خود استفاده کنند یا اینکه آن را ببخشند، کار بسیاری دشواری است. چنین کاری برای کسی که عزیزی را از دست داده سخت است. با توجه به اینکه از دست دادن عزیز برای هر فردی سخت است هرچه ما در رابطه عاطفی عمیقتری با آن عزیز از دست رفته باشیم، دچار وابستگی بیشتری میشویم و همین سبب میشود که نبود آن عزیز ما را بیشتر آزار دهد. به عبارتی ضایعه درگذشت آن فرد ایجاد تنش و استرس بالایی به وجود میآورد که فرد دچار یک شوک روانی شدیدی میشود.
دکترناصر قاسمزاد روانشناس و استاد دانشگاه درک شرایطی که فرد یا افرادی در آن باید تصمیم بگیرند که از حق قصاص خود استفاده کنند یا اینکه آن را ببخشند، کار بسیاری دشواری است. چنین کاری برای کسی که عزیزی را از دست داده سخت است.
با توجه به اینکه از دست دادن عزیز برای هر فردی سخت است هرچه ما در رابطه عاطفی عمیقتری با آن عزیز از دست رفته باشیم، دچار وابستگی بیشتری میشویم و همین سبب میشود که نبود آن عزیز ما را بیشتر آزار دهد. به عبارتی ضایعه درگذشت آن فرد ایجاد تنش و استرس بالایی به وجود میآورد که فرد دچار یک شوک روانی شدیدی میشود. حال اگر شرایطی را در نظر بگیریم که در آن، فردی نه به علت مرگ طبیعی و نه در پی بیماری یا حادثهای طبیعی، بلکه به دلیل وقوع جنایت جان ببازد. در این شرایط با در نظرگرفتن وضعیت حاصل از ضایعه از دست دادن عزیز در بازه زمانی کوتاه بخشش طلبیدن از خانواده آن فرد نشدنی است. توصیه میشود در چنین شرایطی فرد برای حفظ سلامت خود و اطرافیان ضمن مراجعه به متخصصانی چون مددکاران و مشاوران، واقعیت را بپذیرد و تلاش کند تا با شرایط پیشآمده سازگاری لازم را به وجود آورد. حال سوال اینجاست که تاثیر بخشش در زندگی چیست که به آن توصیه شده است ؟ فرهنگ ایثار و بخشش فرهنگی مثالزدنی است و در جامعه ما در طول اعصار گذشته به عناوین مختلف بروز و ظهور داشته است. در واقع ویژگیهای انسانی در توان بخشیدن است که به رشد و کمال میرسند.
آن شکوفایی که همواره از آن سخن به میان آمده در بخشش برای افراد حاصل میشود نه در انتقام. در آموزههای دینی هم ما شاهد این مطلب هستیم. فرمایش حضرت علی(ع) در این موارد بسیار راهگشاست که فرمودهاند به هنگام خشم تصمیم نگیرید و قضاوت نکنید. بنابراین ما باید بتوانیم شرایط فعلی را پذیرفته و اجازه بدهیم تا در طول زمان به آرامی بر خشم خود غلبه کرده و بتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که برخشم خود غلبه کرده و بعد تصمیم بگیریم. در یک جنایت که در آن حق حیات از انسانی بیگناه سلب شده است. این خود بار روانی سخت و سنگینی ایجاد میکند. گاهی یک خطا موجب چنین رویداد تلخی میشود و گاهی هم قصد و نقشه قبلی در وقوع آن نقش داشته است. باید بین این موارد تفکیک قائل شویم. دادن حق حیات دوباره به فردی که براساس قانون باید قصاص شود میتواند روحیهای را سرلوحه و سرمشق جامعه قرار دهد تا دیگران ببینند به جای آنکه بخواهند با حذف کسی راه خود را باز کنند و پیش بروند میتوانند با بخشش زندگی بهتری را طرحریزی کنند. اما به هر حال باید بپذیریم که از دست دادن عزیز برای هر کسی سخت است؛ ولی اینکه ما بتوانیم با بخشش، فرهنگی را در جامعه نشر و توسعه دهیم
که میتواند به دنبال خودش همان پویایی و شکوفایی را داشته باشد این یک کار حسنه و موثر است. در واقع با تکیه بر چنین شیوهای است که زندگی با جرم و بزه کمتر رقم خواهد خورد.باید توجه داشته باشیم که همه آدمهایی که در کنار ما زندگی میکنند از مقاومت روانی و صبوری لازم برخوردار نیستند. در اداره جامعه باید به همه فاکتورها و عوامل موثر توجه کرد. در واقع سلامت جامعه از قطعه قطعه پازلهای کوچکی در کنار هم پدید میآید که نبود هر یک بودن دیگری را دچار اختلال میکند. وقتی ما میگوییم جامعه بیمار، یعنی یکسری فاکتورهای سلامت داریم که بیمار شدهاند. در این شرایط بستر برای وقوع جرم آماده است. حال اگر قرار باشد فاکتورهای دیگری را هم ما به دلیل نوع برخورد و انتقال و بروز خشونتمان تحت تاثیر قرار دهیم آن وقت رفتهرفته همه قطعههای این پازل بیمار میشود.
ارسال نظر