داستان فقیرو ثروتمنددرچین
جونا ام. کسل1 ترجمه:فریده ایزدی اشاره: معمولا از آنچه در چین اتفاق می‌افتد و نیز از وضعیت ثروتمندان و فقرای این کشور آمار موثقی در دست نیست به علاوه نویسنده مقاله حاضر، به قدر کافی با منبع اطلاعاتی خود آشنا نبوده است. او به دنبال این پرسش بوده که آیا در چین به‌عنوان یک کشور با ساختار سیاسی و اقتصادی «غیرلیبرال»، بچه پولدار وجود دارد و اگر وجود ندارد دلایل آنچه بوده است. رقم 96 درصد محرومیت بیانگر نرخ بالایی از نابرابری در این کشور است، این رقم را نیویورک تایمز نیز تایید کرده است. همچنین اخباری که از تجمعات اعتراض‌آمیز حدود 250 هزار نفر در 2013و یک میلیون نفر در 2014در چین منتشر شده است خود نشان‌دهنده نابرابری گسترده در این کشور است.
پروفسور «یان یی»۲، عضو موسسه علم و تکنولوژی چین شمالی، اظهار کرد: «در سال‌های اخیر تعداد شورش‌های خیابانی مربوط به شکاف عمیق میان قشر ثروتمند و فقیر در چین رو به افزایش بوده است» و این خود برای مدتی سر خط خبرها در تلویزیون دولتی چین بود. به‌رغم رشد سریع اقتصادی چین که اکنون از آلمان، به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده کالا در جهان، پیشی گرفته است، طیف وسیعی از جمعیت این کشور از شرایط اقتصاد خود ابراز نارضایتی می‌کنند. اظهارات «یان ییِ» براساس تحقیقی بود که اتاق فکر دولت، اعضای اکادمی علوم اجتماعی چین۳ ،روی نمونه‌هایی از تجمعات اعتراض‌آمیز مردمی انجام داده بود. این اعتراضات که عموما از سال ۲۰۰۸ آغاز شد ازجمله در استان گوییجو۴، در شهرداری چانگ چینگ۵ توسط رانندگان معترض تاکسی رخ داده بود همچنین شورشی نیز در پی توزیع شیر فاسد توسط شرکت لبنیاتی سنلو۶ رخ داد.
«یان» در کتاب تازه‌اش، «ساختار اجتماعی چین معاصر»7، که اخیرا به چاپ رسیده است، می‌گوید؛ نابرابری در توزیع درآمدها میان بخش‌های مختلف اقتصادی از دلایل عمده تهدید ثبات اجتماعی چین است، در این مورد دولت موظف است نظارت بر مدیران رده بالا را در بخش صنایع انحصاری افزایش دهد.
در همین راستا «لوسویی»۸ عضو هیات علمی آکادمی علوم اجتماعی چین در گفت‌وگو با China Daily گفت؛ «نظارت دولت برسیاست‌های تشکلات اقتصادی دولتی در حفظ امنیت کارمندان می‌تواند تاثیر بسزایی داشته باشد، اما هیچ مکانیزم نظارتی مشابهی در بخش‌های خصوصی دیده نمی‌شود». وی همچنین اظهار کرد؛ «دولت از یکسو به تضمین عملکرد بازار نیاز دارد و از سوی دیگر ملزم است تا عدالت و برابری اجتماعی را در کشور به وجود آورد.»
گزارش آکادمی علوم اجتماعی چین رقم مشخصی از شورش‌های خیابانی ارائه نمی‌دهد اما آنچه از شواهد و مدارک برمی‌آید این تجمعات از نودهزار معترض در سال 2006 به یکصد و بیست هزار نفر در سال 2008 افزایش یافته است. اعلام آمار دقیق شورش‌های خیابانی در حکومت چین از حساسیت بالایی برخوردار است به همین دلیل از سال 2007 هیچ آمار رسمی از سوی دولت منتشر نشده است با این وجود منابع مختلف از افزایش معترضان تا دویست‌وسی هزار نفر در 2009 گزارش داده‌اند.
به این ترتیب به‌دلیل نبود حقوق دموکراتیک ونیز اتحادیه‌های تجاری مستقل و سازمان‌های خودجوش، همین‌طور کارگران و گروه‌هایی که برای مبارزه علیه شرایط دشوارکار و دستمزدهای پایین از حق قانونی برخوردار نیستند، سازمان‌های رسمی مانند CASS برای دیکتاتوری تک قطبی چین تنها نقشی هشداردهنده دارند تا دولت را از تهدیدهای بالقوه‌ای که ممکن است تصدی همه‌جانبه‌اش را به مخاطره اندازد آگاه سازد.
در مقاله دیگری یکی از کارشناسان برجسته کشاورزی «لی سِ او یون»9 گفت اگر آمارهای رسمی و منسوخ تعیین خط فقردر چین را نادیده بگیریم می‌توان گفت یک سوم جمعیت چین در فقر به سر می‌برند. وی همچنین گفت با درنظر گرفتن حداقل دستمزد پذیرفته شده بین‌المللی، یک دلار آمریکا در هر روز، جمعیت فقیر چین چیزی حدود یک صد و پنجاه میلیون نفر است و این با آمار رسمی چهل میلیونی دولت همخوانی ندارد. اگرچه که وی معتقد است حتی آمار صد و پنجاه میلیون فقیر نیز چندان با واقعیت موجود منطبق نیست. با توجه به اینکه 20 تا 30 درصد جمعیت روستایی چین در فقر به سر می‌برند می‌شود تخمین زد چیزی حدود 140 تا 230 میلیون نفر با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند.
در گزارشی دیگر که آکادمی علوم اجتماعی
«جی جیانگ»10 منتشر کرده است قانون مداران چین از خشم 96 درصدی افراد فقیر نسبت به ثروتمندان هشدار می‌دهند. این گزارش همچنین نشان می‌دهد هفتاد درصد مردم شکاف عمیقی را میان ثروتمندان و فقرا احساس می‌کنند.
پروفسور «کیو لیپینگ»۱۱ استاد دانشگاه شانگهای معتقد است موضوع فاصله طبقاتی در سراسر چین بسیار جدی‌تر از گذشته است. China Daily به نقل از ویراستار مجله شانگهای می‌نویسد، وی از سه بار صدمه عمدی به پورشه قرمز رنگش طی دوهفته شکایت داشته است. به لامبورگینی دوستانش نیز به همین صورت آسیب زده شده بود. او گفته بود «فکر می‌کنم تعداد زیادی از مردم این شهر خصومت عمیقی با ثروتمندان دارند.»بررسی‌های انجام شده نظرات جامعه شناسان و نیز اظهارات متکی به تجربه کارگران و کشاورزان را به خوبی تایید می‌کند. باید گفت فارغ از موضوع «هماهنگی و برابری» میان طبقات مختلف در جامعه، سیاست‌های حکومتی مدافع ثروتمندان شرایط یک انفجار سیاسی اجتماعی را در این کشور فراهم می‌کند. اگر چه روند این امر اکنون تا حدودی با نرخ بالای رشد اقتصای کند شده است اما اساسا این نوع توسعه اقتصادی که افراد فقیر را در حاشیه نگه می‌دارد تنها شاید برای مدتی شاهد پیشرفت خود باشد.
پاورقی:
۱- Jonah M. Kessel
2- Yan Ye
۳- Chinese Academy of Social Sciences (CASS)
4- Guizhou
۵- Chongqing
6- Sanlu
۷-Social Structure of Contemporary China
8- Lu Xueyi
۹- Li Xiaoyun
10- Zhejiang
۱۱- Qiu Liping