ازدواج؛ شاید وقتی دیگر
غزل نیشابوری بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که در دهه ۹۰ گرایش جوانان به سمت زندگی مجردی و جدایی از خانوادهها سرعت بیشتری خواهد گرفت. البته آمارهای بهدستآمده نیز این موضوع را تایید میکنند؛ زیرا بسیاری از جوانان ایرانی از سن متعارف ازدواجشان هم گذشته و هنوز سرو سامانی نیافتهاند. سن ازدواج در اغلب کشورهای در حال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان میدهد در چند دهه اخیر بهطور مرتب با نوسانات جزئی افزایش یافته است. بخشی از این افزایش به دیدگاههای فرهنگی باز میگردد که واکنشی در برابر الگوی توسعه در این جوامع است.
غزل نیشابوری بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که در دهه 90 گرایش جوانان به سمت زندگی مجردی و جدایی از خانوادهها سرعت بیشتری خواهد گرفت. البته آمارهای بهدستآمده نیز این موضوع را تایید میکنند؛ زیرا بسیاری از جوانان ایرانی از سن متعارف ازدواجشان هم گذشته و هنوز سرو سامانی نیافتهاند. سن ازدواج در اغلب کشورهای در حال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان میدهد در چند دهه اخیر بهطور مرتب با نوسانات جزئی افزایش یافته است. بخشی از این افزایش به دیدگاههای فرهنگی باز میگردد که واکنشی در برابر الگوی توسعه در این جوامع است. البته عوامل بسیاری بر افزایش سن ازدواج تاثیر دارند. شاید بهتر است دلایل افزایش سن ازدواج را در واقعیات جامعه و تلقی نسل جوان از مفهوم تاهل و استقلال جستوجو کرد؛ زیرا الگوهای رفتاری معاصر به دنبال رفاه است و آن را جزئی ضروری از زندگی میداند و از این طریق توقع مادی بیشتری ایجاد میکند که بالطبع دستیابی به آن امری زمانبر محسوب میشود. تحول الگوهای دختران که ادامه تحصیل و کسبشان تحصیلی، شغلی و اجتماعی را تشویق میکند و ازدواج را مانع دستیابی به آنان میپندارد در افزایش سن ازدواج در نظر و عمل
تاثیری چشمگیر دارد.
دکتر اسکندری چراتی در این خصوص معتقد است: امروزه ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی بهشمار میآید. جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری میکنند و پدیده تاخیر در سن ازدواج نه بهعنوان یک مساله و مشکل شخصی؛ بلکه بهعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده است. جوانانی که بهخاطر سنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانهنشینی میشوند و جوانانی که دوست دارند مجرد بمانند، همه و همه پدیده تجرد را بهصورت یک مشکل عمومی در آورده است که بیشتر خانوادههای ایرانی با آن مواجه هستند. جوانانی که تا سنین بالا با پدر و مادر خویش زندگی میکنند و برای آغاز زندگی توقعات بالایی دارند عملا ازدواج را دچار مشکلات جدی کردهاند. دکتر کاظمی پور هم میگوید: ازدواج میتواند از اشاعه فحشا، فساد و رفتارهای ناپسندی که میتواند پیامد مستقیم عنانگسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایههای حفظ سلامت جامعه است.
از نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان میدهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی است بر اینکه ازدواج یک سنت فطری است. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخصهای اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشاندهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد، جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبهرو خواهد بود. دختران و پسران کنونی مثل دوران گذشته نمیتوانند همسر خود را ندیده و نشناخته انتخاب کنند و امیدوار به همسانی فکری، ارزشی و هنجاری در زندگی مشترک آیندهشان باشند؛ بنابراین توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی و هنجاری در امر همسر گزینی بهصورت یکی از مشکلات آنها درآمده و در بسیاری موارد بهعنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها بهخوبی دریافتهاند که عدمتوجه به این امر میتواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود.به هر حال بسیاری ازکارشناسان نسبت به افزایش سن ازدواج و میل به مجردی ابراز نگرانی میکنند. علیاکبر محزون، مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال تعداد افراد مجرد قطعی بالای۵۰ سال را ۱۵۲ هزار نفر عنوان میکند و میگوید: یک میلیون و ۳۰۰ هزار فرد بالای سن متعارف نیز در کشور هرگز ازدواج نکردهاند.
وی از افزایش ازدواج بالای سن متعارف در کشور خبر میدهد و میگوید: در سال ۹۲ آمار ازدواج مردان بالای سن متعارف ۳۵ سال ۴/ ۹ درصد بود که در سال گذشته این آمار به ۴/ ۱۰ افزایش پیدا کرد و همچنین ازدواج زنان بالای ۳۰ سال در سال ۹۲، ۵/ ۱۲ درصد بوده که در سال گذشته به ۵/ ۱۴ درصد رسیده است. وی در مورد سن متعارف ازدواج میگوید: این سن برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و برای زنان ۱۵ تا ۲۹ سال است که البته این سن در حال تغییر و تحول است.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال تعداد جوانان در سن ازدواج را که هرگز ازدواج نکردهاند ۱۱میلیون و ۲۴۰ نفر میداند و میگوید: از این تعداد ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر مرد و ۵ میلیون و۶۷۰ هزار نفر نیز زن هستند.وی درباره افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده، اما هرگز ازدواج نکردهاند میگوید: تعداد این افراد یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است که ۳۲۰ هزار نفر آنان مردان و ۹۸۰ هزار نفر آنان را زنان تشکیل میدهند. به گفته محزون، این افراد از سن تجرد قطعی که ۴۹ سالگی است عبور نکردهاند و به تجرد قطعی نرسیدهاند.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال به افرادی که بالای سن متعارف ازدواج بوده و تا ۵۰ سالگی هرگز ازدواج نکردهاند اشاره میکند و میگوید: براساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت، در حال حاضر ۱۵۲ هزار نفر مجرد قطعی بالای ۵۰ سال سن در کشور زندگی میکنند. از این تعداد ۶۲ هزار نفر مرد و ۹۰ هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکردهاند. وی با اشاره به اینکه در سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۳۴۵ ازدواج به ثبت رسیده است، میافزاید: آمار ازدواج مردان بالای ۵۰ سال ۲۰ هزار و ۱۳۹ مورد بوده که ۳ درصد کل ازدواجها را به خود اختصاص داده است که از این تعداد ۱۴ هزار و ۵۴ مورد ازدواج بار اول و ۶ هزار و ۸۵ مورد مربوط به ازدواج دفعات دوم به بعد بوده است. محزون آمار ازدواج زنان بالای ۵۰ سال را نیز ۵ هزار و ۶۷۳ مورد ذکر میکند و میگوید: ازدواج زنان این سن کمتر از یک درصد ازدواجهای سال گذشته را به خود اختصاص داده که ۴ هزار و ۳۸۴ مورد ازدواج بار اول و یک هزار و ۲۸۹ مورد دفعات دوم به بعد بوده است.
اما محمد صدری کارشناس مسایل ازدواج و خانواده نیز بر مطالب فوق تاکید دارد و میگوید: نکته مهم افزایش سن ازدواج و میل به زندگی مجردی الگوپذیری از جوامع توسعهیافته غربی است. بهنظر میرسد به دلیل آنکه تمایل به استقلال در جوانان بسیار زیاد است، دیگر ازدواج مسیر تحقق آن محسوب نمیشود و نگرشی مبتنیبر جستوجوی استقلال در تجرد به چشم میآید. جوانان ترجیح میدهند به استقلال مالی برسند، خانهای بخرند یا اجاره کنند و آخر سر تجرد آزادانه را محک بزنند. وی میافزاید: آسیب دیگری در این حوزه مطرح میشود که باید آن را ناشی از عرف نادرست فرهنگی جامعه ما و مطرح شدن یکسویه پیشنهاد ازدواج صرفا از جانب پسرها دانست. بهنظر میرسد فرهنگ ما دراینباره رویهای خشک و انعطافناپذیر اتخاذ کرده است؛ در حالیکه در دین اسلام مطابق خطبه عقد این زن است که خود را به ازدواج مرد درمیآورد و پیشنهاد برای ازدواج را هم میتوان بر همین اصل استوار کرد.
به گفته این کارشناس، بسیاری از پسران با وجود علاقه به ازدواج از آنجا که خود را از نظر موقعیت مالی و شأن خانوادگی و طبقاتی درخور گزینههای ازدواجشان نمییابند، از مطرح کردن پیشنهاد آن نیز حتی بهصورت تلویحی و غیرعلنی اجتناب میکنند. اینجاست که نرمش طرف مقابل و علاقه طبیعی او به ازدواج میتواند مشکل را حل کند و همه موانع را پس بزند.
البته ناگفته نماند این مشکلات اقتصادی علاوهبر ناتوان ساختن بخش بزرگی از جمعیت جوان برای تشکیل خانواده به تدریج از مطلوبیت ازدواج و تاهل نیز میکاهد و نوعی مقاومت منفی در برابر این جریان طبیعی زندگی پدید میآورد. جوانها بهویژه پسران به قول معروف با یک دو دوتا، چهارتا و هر جوری که حساب میکنند ازدواج را عقلانی درنمییابند. رفتن زیر بار هزینههای گزافی که پیش، حین و پس از ازدواج وجود دارد و از مخارج مراسم نامزدی، عقد و عروسی تا اجارهخانههای سنگین با وجود بیکاری یا سطح درآمدی پایین یا غیرممکن است یا بسیار دشوار و بر این اساس تجرد هر چند که طولانی شده باشد، یک مزیت محسوب میشود. فرهنگ جدیدی که میان جوانان پسر به دور از تعارفات و تبریکهای ازدواج و پیوند زوجین در حال شکلگیری است و تاهل و به دوش گرفتن بارسنگین زندگی خانوادگی را نوعی حماقت، فریب، ندانم کاری یا به قول معروف افتادن در چاه زندگی پس از بیرون آمدن از چاله تجرد میداند، دلیلی بر صحت این مدعا است. برای کاهش سن ازدواج و خروج از بحرانی که گریبان جامعه را گرفته است نیاز به فرهنگسازی است. فرهنگسازی برای ازدواج ساده، برپایی کلاسهای آموزشی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و هنجاری اجتماع، فراهم شدن امکانات ضروری زندگی زوجین توسط نهادهای دولتی یا ان.جی.اوها، حمایتهای متنوع بیمهای و مالی از جوانها در آستانه ازدواج، قرارگیری متاهلان در اولویت برخی خدمات اجتماعی و شغلی، ساخت مسکن ارزانقیمت و واگذاری به زوجین جوان و... بخشی از این راهکارها را شامل میشود.
نقش خانواده و دولت در این حوزه و ارتباط و هماهنگی میان آنها، نکته مهمی است که در تشویق جوانان به ازدواج بهموقع انکار ناپذیر است.
دکتر اسکندری چراتی در این خصوص معتقد است: امروزه ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی بهشمار میآید. جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری میکنند و پدیده تاخیر در سن ازدواج نه بهعنوان یک مساله و مشکل شخصی؛ بلکه بهعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده است. جوانانی که بهخاطر سنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانهنشینی میشوند و جوانانی که دوست دارند مجرد بمانند، همه و همه پدیده تجرد را بهصورت یک مشکل عمومی در آورده است که بیشتر خانوادههای ایرانی با آن مواجه هستند. جوانانی که تا سنین بالا با پدر و مادر خویش زندگی میکنند و برای آغاز زندگی توقعات بالایی دارند عملا ازدواج را دچار مشکلات جدی کردهاند. دکتر کاظمی پور هم میگوید: ازدواج میتواند از اشاعه فحشا، فساد و رفتارهای ناپسندی که میتواند پیامد مستقیم عنانگسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایههای حفظ سلامت جامعه است.
از نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان میدهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی است بر اینکه ازدواج یک سنت فطری است. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخصهای اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشاندهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد، جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبهرو خواهد بود. دختران و پسران کنونی مثل دوران گذشته نمیتوانند همسر خود را ندیده و نشناخته انتخاب کنند و امیدوار به همسانی فکری، ارزشی و هنجاری در زندگی مشترک آیندهشان باشند؛ بنابراین توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی و هنجاری در امر همسر گزینی بهصورت یکی از مشکلات آنها درآمده و در بسیاری موارد بهعنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها بهخوبی دریافتهاند که عدمتوجه به این امر میتواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود.به هر حال بسیاری ازکارشناسان نسبت به افزایش سن ازدواج و میل به مجردی ابراز نگرانی میکنند. علیاکبر محزون، مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال تعداد افراد مجرد قطعی بالای۵۰ سال را ۱۵۲ هزار نفر عنوان میکند و میگوید: یک میلیون و ۳۰۰ هزار فرد بالای سن متعارف نیز در کشور هرگز ازدواج نکردهاند.
وی از افزایش ازدواج بالای سن متعارف در کشور خبر میدهد و میگوید: در سال ۹۲ آمار ازدواج مردان بالای سن متعارف ۳۵ سال ۴/ ۹ درصد بود که در سال گذشته این آمار به ۴/ ۱۰ افزایش پیدا کرد و همچنین ازدواج زنان بالای ۳۰ سال در سال ۹۲، ۵/ ۱۲ درصد بوده که در سال گذشته به ۵/ ۱۴ درصد رسیده است. وی در مورد سن متعارف ازدواج میگوید: این سن برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و برای زنان ۱۵ تا ۲۹ سال است که البته این سن در حال تغییر و تحول است.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال تعداد جوانان در سن ازدواج را که هرگز ازدواج نکردهاند ۱۱میلیون و ۲۴۰ نفر میداند و میگوید: از این تعداد ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر مرد و ۵ میلیون و۶۷۰ هزار نفر نیز زن هستند.وی درباره افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده، اما هرگز ازدواج نکردهاند میگوید: تعداد این افراد یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است که ۳۲۰ هزار نفر آنان مردان و ۹۸۰ هزار نفر آنان را زنان تشکیل میدهند. به گفته محزون، این افراد از سن تجرد قطعی که ۴۹ سالگی است عبور نکردهاند و به تجرد قطعی نرسیدهاند.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال به افرادی که بالای سن متعارف ازدواج بوده و تا ۵۰ سالگی هرگز ازدواج نکردهاند اشاره میکند و میگوید: براساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت، در حال حاضر ۱۵۲ هزار نفر مجرد قطعی بالای ۵۰ سال سن در کشور زندگی میکنند. از این تعداد ۶۲ هزار نفر مرد و ۹۰ هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکردهاند. وی با اشاره به اینکه در سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۳۴۵ ازدواج به ثبت رسیده است، میافزاید: آمار ازدواج مردان بالای ۵۰ سال ۲۰ هزار و ۱۳۹ مورد بوده که ۳ درصد کل ازدواجها را به خود اختصاص داده است که از این تعداد ۱۴ هزار و ۵۴ مورد ازدواج بار اول و ۶ هزار و ۸۵ مورد مربوط به ازدواج دفعات دوم به بعد بوده است. محزون آمار ازدواج زنان بالای ۵۰ سال را نیز ۵ هزار و ۶۷۳ مورد ذکر میکند و میگوید: ازدواج زنان این سن کمتر از یک درصد ازدواجهای سال گذشته را به خود اختصاص داده که ۴ هزار و ۳۸۴ مورد ازدواج بار اول و یک هزار و ۲۸۹ مورد دفعات دوم به بعد بوده است.
اما محمد صدری کارشناس مسایل ازدواج و خانواده نیز بر مطالب فوق تاکید دارد و میگوید: نکته مهم افزایش سن ازدواج و میل به زندگی مجردی الگوپذیری از جوامع توسعهیافته غربی است. بهنظر میرسد به دلیل آنکه تمایل به استقلال در جوانان بسیار زیاد است، دیگر ازدواج مسیر تحقق آن محسوب نمیشود و نگرشی مبتنیبر جستوجوی استقلال در تجرد به چشم میآید. جوانان ترجیح میدهند به استقلال مالی برسند، خانهای بخرند یا اجاره کنند و آخر سر تجرد آزادانه را محک بزنند. وی میافزاید: آسیب دیگری در این حوزه مطرح میشود که باید آن را ناشی از عرف نادرست فرهنگی جامعه ما و مطرح شدن یکسویه پیشنهاد ازدواج صرفا از جانب پسرها دانست. بهنظر میرسد فرهنگ ما دراینباره رویهای خشک و انعطافناپذیر اتخاذ کرده است؛ در حالیکه در دین اسلام مطابق خطبه عقد این زن است که خود را به ازدواج مرد درمیآورد و پیشنهاد برای ازدواج را هم میتوان بر همین اصل استوار کرد.
به گفته این کارشناس، بسیاری از پسران با وجود علاقه به ازدواج از آنجا که خود را از نظر موقعیت مالی و شأن خانوادگی و طبقاتی درخور گزینههای ازدواجشان نمییابند، از مطرح کردن پیشنهاد آن نیز حتی بهصورت تلویحی و غیرعلنی اجتناب میکنند. اینجاست که نرمش طرف مقابل و علاقه طبیعی او به ازدواج میتواند مشکل را حل کند و همه موانع را پس بزند.
البته ناگفته نماند این مشکلات اقتصادی علاوهبر ناتوان ساختن بخش بزرگی از جمعیت جوان برای تشکیل خانواده به تدریج از مطلوبیت ازدواج و تاهل نیز میکاهد و نوعی مقاومت منفی در برابر این جریان طبیعی زندگی پدید میآورد. جوانها بهویژه پسران به قول معروف با یک دو دوتا، چهارتا و هر جوری که حساب میکنند ازدواج را عقلانی درنمییابند. رفتن زیر بار هزینههای گزافی که پیش، حین و پس از ازدواج وجود دارد و از مخارج مراسم نامزدی، عقد و عروسی تا اجارهخانههای سنگین با وجود بیکاری یا سطح درآمدی پایین یا غیرممکن است یا بسیار دشوار و بر این اساس تجرد هر چند که طولانی شده باشد، یک مزیت محسوب میشود. فرهنگ جدیدی که میان جوانان پسر به دور از تعارفات و تبریکهای ازدواج و پیوند زوجین در حال شکلگیری است و تاهل و به دوش گرفتن بارسنگین زندگی خانوادگی را نوعی حماقت، فریب، ندانم کاری یا به قول معروف افتادن در چاه زندگی پس از بیرون آمدن از چاله تجرد میداند، دلیلی بر صحت این مدعا است. برای کاهش سن ازدواج و خروج از بحرانی که گریبان جامعه را گرفته است نیاز به فرهنگسازی است. فرهنگسازی برای ازدواج ساده، برپایی کلاسهای آموزشی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و هنجاری اجتماع، فراهم شدن امکانات ضروری زندگی زوجین توسط نهادهای دولتی یا ان.جی.اوها، حمایتهای متنوع بیمهای و مالی از جوانها در آستانه ازدواج، قرارگیری متاهلان در اولویت برخی خدمات اجتماعی و شغلی، ساخت مسکن ارزانقیمت و واگذاری به زوجین جوان و... بخشی از این راهکارها را شامل میشود.
نقش خانواده و دولت در این حوزه و ارتباط و هماهنگی میان آنها، نکته مهمی است که در تشویق جوانان به ازدواج بهموقع انکار ناپذیر است.
ارسال نظر