دوران پساکودتا چگونه خواهد بود؟
بنویسید دموکراسی، بخوانید اتوکراسی
Steven A. Cook
مترجم: مریم رضایی
طبق جدول زمانی تاریخ معاصر، کودتای اخیر ترکیه تقریبا یک دهه از برنامه عقب بود. در نیمی از یک دوره ۴۰ ساله که شروع آن سال ۱۹۶۰ بود، ارتش ترکیه دولتهای این کشور را سرنگون کرده که جای این اتفاق در طول یک دهه گذشته خالی بود. فاصله تقریبا ۲۰ ساله بین آخرین مداخله نظامی در سال ۱۹۹۷ و کودتای اخیر، این حس را در میان بسیاری از مردم ترکیه و نیز غرب ایجاد کرده بود که دوره کودتاها در این کشور به پایان رسیده است. در این مدت، حزب حاکم عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان، رهبر آن، هم اصلاحات قانون اساسی و هم اتهامات قانونی به مقامات ارشد را برای تحت کنترل درآوردن ارتش به کار گرفتهاند.
Steven A. Cook
مترجم: مریم رضایی
طبق جدول زمانی تاریخ معاصر، کودتای اخیر ترکیه تقریبا یک دهه از برنامه عقب بود. در نیمی از یک دوره 40 ساله که شروع آن سال 1960 بود، ارتش ترکیه دولتهای این کشور را سرنگون کرده که جای این اتفاق در طول یک دهه گذشته خالی بود. فاصله تقریبا 20 ساله بین آخرین مداخله نظامی در سال 1997 و کودتای اخیر، این حس را در میان بسیاری از مردم ترکیه و نیز غرب ایجاد کرده بود که دوره کودتاها در این کشور به پایان رسیده است. در این مدت، حزب حاکم عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان، رهبر آن، هم اصلاحات قانون اساسی و هم اتهامات قانونی به مقامات ارشد را برای تحت کنترل درآوردن ارتش به کار گرفتهاند. به همین دلیل است که وقتی تانکها در خیابانهای استانبول ظاهر شدند و جنگندهها دیوار صوتی را شکستند، بسیاری افراد و بهویژه مردم ترکیه، حیرتزده شدند. به مدت چند ساعت، وقتی ستاد فرماندهی ارتش خود را در برابر انبوه رهبران غیرنظامی ترکیه قرار داد، برای افرادی که دلتنگ دوره دیگری در تاریخ ترکیه بودند، بهنظر میرسید ارتش نهایتا به شکل قدیمی خود بازگشته و قرار است سیاست تازهای برای ترکیه تعیین کند. اما این گونه نشد.
اگرچه صبح روز بعد صدای تیراندازی هنوز شنیده میشد، اما اردوغان که در تعطیلات به سر میبرد و در پی این وقایع به استانبول برگشته بود، کنترل اوضاع را به دست گرفت. چرا؟ به جز بیکفایتی مسلم توطئهکنندگان که نتوانستند رئیسجمهور و نخستوزیر را دستگیر کنند یا کنترل بر رسانهها را تثبیت کنند (اردوغان توانست از طریق FaceTime و سی.ان.ان ترک حامیان خود را به خیابانها بریزد)، سه دلیل مرتبط برای پیروزی اردوغان و حزب عدالت و توسعه وجود دارد؛ دلیل اول این است که ترکیه امروز در مقایسه با زمانی که کودتاها به روندی روتین در سیاست این کشور تبدیل شده بود، تغییر کرده است. در دورههای گذشته، ارتش به راحتی میتوانست مخالفان را به پذیرش اصول سکولاریزه و سرکوبگرایانه مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه مدرن، وادار کند. اما از آنجایی که ترکیه به جامعهای پیچیدهتر تبدیل شده و حزب عدالت و توسعه بهدنبال یکپارچهسازی این کشور در عرصه جهانی است، انطباق کمالیسم دیگر کارایی ندارد. در سال 1997، بسیاری از مردم ترکیه از مداخله ارتش برای تضعیف اولین تجربه داشتن دولتی اسلامگرا استقبال کردند. یک دهه بعد وقتی ارتش میخواست از رئیسجمهور شدن عبدالله گل، از بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه جلوگیری کند، مردم اعتراض کرده و اعلام کردند نه حزب عدالت و توسعه را میخواهند و نه حاکمیت ارتش را.
مردم ترکیه قبلا هم با ارتش مقابله کرده بودند، اما اعتراضات سال 2007 که ارتش را در وضعیت دفاعی قرار داد و راه را برای ریاستجمهوری گل باز کرد، نشانهای نسبتا روشن بود مبنیبر اینکه مردم دیگر تسلیم ارتش نمیشوند؛ هرچند هر از گاهی به آنها گفته شود که این به نفعشان است. دوم، کودتاهای قبلی به این دلیل به موفقیت میرسیدند که از حمایت قاطع غیرنظامیان برخوردار بودند. وقتی در روز 12 سپتامبر سال 1980 تانکهای ارتش در «مجلس ملی کبیر» و دفتر نخستوزیری جمع شدند، مردم ترکیه نفس راحتی کشیدند، چون ارتش وعده داده بود به درگیریهای بین نیروهای راستگرا و چپگرا که طی چهار سال پیش از آن منجر به کشته شدن هزاران نفر شده بود، پایان می دهد. مداخله نظامی سال 1997 که بهدلیل عدماستقرار واقعی ارتش، گاهی کودتای «سفید» یا کودتای «پست مدرن» نامیده میشود، اوج تلاشهای ارتش برای همکاری با سازمانهای حمایت از زنان، دانشگاهها، نخبگان بینالمللی، رسانهها و کسبوکارهای بزرگ بود که هدف آن بیثبات کردن و مشروعیتزدایی از دولت ائتلافی تحت رهبری یک حزب اسلامگرا بود که در نهایت حزب عدالت و توسعه از آن سر بر آورد. در مقابل، حزبی که میخواست دولت را سرنگون کند، از حمایت مردمی چندانی برخوردار نبود. وقتی بینالی ییلدریم، نخستوزیر وقت آن زمان و حالا اردوغان از مردم خواستند با شورشها مقابله کنند، و زمانی که حامیان هر دو اینها و حتی برخی منتقدین به این درخواست واکنش نشان دادند، مسلم بود که دولت دوباره بر امور مسلط میشود. در نهایت، کودتای اخیر به خاطر شخصیت اردوغان، دیدگاه اعضای حزبش به او و کارهایی که از زمان به قدرت رسیدنش انجام داده، محکوم به شکست بود. رئیسجمهور ترکیه سیاستمداری با استعدادهای عجیب است که نظر تقریبا نیمی از رایدهندگانی را که از سال 2007 عمدتا به او رای دادهاند، جلب کرده است. از نظر این طرفداران وفادار، او اشتباهات تاریخی و بیعدالتیها را با غلبه بر نخبگان سکولار غیردمکراتیک و منزوی اصلاح کرده و به طبقه تجاری و سیاسی جدیدی جان داده و ترکیه را بهعنوان قدرتی منطقهای و حتی جهانی تثبیت کرده است.
با این حال، این واکنش مردم ترکیه در یک سطح احساسی نیست که اردوغان را به مهمترین رهبر ترکیه بعد از آتاتورک تبدیل کرده، بلکه واقعیتی که او انتقال داده دلیل این موضوع بوده است. از زمانی که حزب عدالت و توسعه روی کار آمده، مردم به مراقبتهای بهداشتی، زیرساختهای بهتر، گزینههای بیشتر در حملونقل، نقدینگی بالاتر و فرصت کشف هویتهای اسلامی به شیوههایی که در گذشته غیرقابل قبول بود، دسترسی بیشتری یافتهاند. این درست است که ترکیه در چند سال گذشته سرکوب خبرنگاران را افزایش داده، حزب عدالت و توسعه بهدنبال بازسازی نظام قضایی بوده، کنترل و توازن بر قوه مجریه به شدت تضعیف شده و وزرای فاسد دولتی از دسترس قانون خارج هستند اما این رویکردهای مستبدانه باعث نشد رای دهندگان به رئیسجمهور از سرنگونی او حمایت کنند و کودتاگران در محاسبات خود مبنیبر اینکه نمایش قدرت آنها میتواند حامیان اردوغان را بترساند، اشتباه کرده بودند. به محض اینکه مردم به خیابانها ریختند، به سوی تانکها هجوم برده و سربازان را گیر انداختند تا پلیس برسد و آنها را دستگیر کند. در واقع، همانطور که اردوغان اعلام کرد: «هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مردم نیست.» اردوغان بر قدرت باقی ماند و حالا مداخله نظامی شکست خورده را حمله به دموکراسی ترکیه توصیف کرده است. با این حال، بهنظر میرسد او چیزی غیر از سیاست دموکراتیک در ذهن داشته باشد. او به محض اینکه به استانبول رسید، با اشاره به طرفداران فتحالله گولن، روحانی تبعیدی که زمانی از همراهان حزب عدالت و توسعه بود، اما اخیرا به دشمن اردوغان تبدیل شده، اعلام کرد این کودتا «هدیهای از سوی خدا بوده؛ چراکه به ما کمک میکند ارتش را از دست چنین افرادی بیرون آوریم.» اثرات این اتفاق واضح هستند: حزب عدالت و توسعه اکنون مخالفان را بدون مجازات جدی تعقیب میکند. این مساله قدرت شخصی اردوغان را مستحکمتر و جاهطلبی او را برای متحول کردن ترکیه تقویت خواهد کرد. این کودتای شکست خورده به جای اینکه فرصتی برای دموکراسی باشد، تنها اتوکراسی منتخب ترکیه را مستحکم خواهد کرد.
منبع: واشنگتن پست
ارسال نظر