به من نگو:«جوان شاد و امیدوار باش!»
الهام شهسوارزاده کارشناس ارشد جامعه‌شناسی شادی به چه معنا است؟ امید چیست؟ جوانی کردن یعنی چه؟ جوان با نشاط و شاد و امیدوار بودن یعنی چه کار کردن و چه کار نکردن؟ آیا مرز دقیقی برای هر کدام از این واژه‌ها هست. مسلما نیست، اما همه می‌دانند که جوان خوب است شاد و امیدوار باشد. معنای دقیق شادی و امید را نمی‌دانم اما خدا نکند کسی بخواهد معانی اینها را دقیق کند و دستورالعملی برای جوان شاد و امیدوار بودن تهیه کند و آن وقت به مقامی برسد و بگوید مثلا تو باید روزی 20 دقیقه این کار را بکنی و یک ساعت آن کار را و این را بپوشی و اینجا بروی و این را بخوری و... تا جوان شاد و امیدواری باشی. مطمئنا اینجا پایان هر چه شادی و امید در زندگی است از راه می‌رسد و به دنبال آن آرزو می‌کنی «جوانی با شادی و امید»ی نداشته باشی! شادی و امید آن است که هیچ تعریف دقیقی نداشته باشد، از دل هر لحظه بشکفد و بارور شود و شادی دیگری را به همراه باورد. امید چشمه جوشانی است که هر چه سر به سنگ می‌زند، خروشان‌تر می‌شود. حرف‌های ادبی به کنار، شادی و امید طعمی‌ است که هر کس خودش آن را می‌چشد بدون این که کس دیگری بداند او چه مزه‌ای را درک کرده است. شادی و امید مفاهیمی هستند منحصر به فرد در درون هر یک از ما، پس نمی‌توان گفت شادی و امید چه هستند و بعد از کسی خواست بنا به توانایی‌ها و مسوولیت‌هایش این قبای اطلس را تن جوان کند. اما می‌توان از هر کس به تناسب قدرت و مسوولیتش در قبال زندگی دیگران خواست که در جهت ساخت موقعیت‌هایی بکوشد که انسان (در اینجا «جوان») بتواند شادی و امید را در درون خود بارور کند و آن را بروز دهد. خلاصه اینکه اگر امروز جوان‌های جامعه ما شاد نیستند، بی‌گمان به خاطر نقص ژنتیکی یا آلودگی هوا نیست! ما کمتر امکان بروز شادی درونیمان را می‌یابیم وگرنه به تعداد جوان‌های ایران بذرهای متنوع شادی و امید در این خاک هست. هر چند این بذرها در زیر سنگلاخی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی پنهان شده‌اند.