جایگاه فرهنگ در اقتصاد به بهانه اصفهان

جمال نوروزباقری- برگزاری یک رویداد پیش از آن که واقع شود باید محل بحث و تبادل نظر باشد. نمی تواند یک رویداد برگزار شود و پس از آن درباره نتیجه های این واقعه صحبت کرد. متأسفانه شاهد آن هستیم که بخش اعظم این گونه مراسم که به نوعی در تعامل با فرهنگ و هنر هستند بیشتر جنبه ذوق و قلیان احساس را در خود جای داده است تا آن که یک عمل از روی فکر و برنامه ریزی صورت گیرد. البته باید این نکته را اضافه کرد که برنامه ریزی به معنای سر وسامان دادن به برنامه های برگزاری این گونه جشن ها نیست بلکه بیشتر نظم ساختاری مورد بحث است.

همه ما آگاه هستیم که تصدی گری دولتی به معنای انحصارگری است و زمانی که یک کالا و یا خدمات انحصاری شود بالطبع در ارتباط با آن همه چیز نرخ صعودی به خود می گیرد. حتی اگر کیفیت آن محصول نازل تر از بقیه محصولات در بازار باشد، نمونه آن را می توان در کارخانه های دولتی صنایع خودرو مشاهده کرد. زمانی قیمت یک پراید به بیش از پنج ملیون نمی رسید اما فقط در عرض چند سال قیمت آن ضرب در چهار شد. این یعنی افسار گسیختگی تورم و از هم پاشیدگی نظام اقتصادی در یک جامعه و مردمی که به ناچار گردن نهاده بر این گیوتین که طناب آن در دست مسئولینی است که خود را دلسوز همین مردم می دانند، اما از مردم جز یک بدن بدون سر باقی نمانده است. درک یک وضعیت اقتصادی نابسامان در یک جغرافیا کوچک نمود عینی و بیشتری پیدا می کند. از شهرک ها و صنایع اقتصادی اصفهان به جز کارگاه هایی که تعطیل شده اند نامی نمانده است. در این وضعیت اقتصادی آن چه که ناراحت کننده است خواب مسئولینی است که انگارخبر از معشیت مردم ندارند و چون صاحب قدرت هستند به برگزاری جشن هایی می پردازند که بهانه آن مردم هستند. جشن هنر شیراز در سالهای دور، بیشتر محل حرف و حدیث های فراوان بود چه از حیث برگزاری آن و چه موارد دیگر. اما بیشتر به خاطر هزینه های سرسام آور همیشه مورد توجه و بعضاً سنگ محک برای ارزیابی یک دوره به حساب می آمد. اما این روزها از این گونه جشن ها به اسامی گوناگون تنها در شهر اصفهان هر هفته برگزاری می شود وکسی از هزینه های جاری نه اطلاع دارد و نه می تواند بپرسد در کدام قسمت هزینه ها انجام شده است.

بر اساس مصوبه شورای اسلامی شهر اصفهان در سال ۸۴ سوم اردیبهشت‌ماه - سالروز ولادت شیخ‌بهایی به نام روز اصفهان، نام گذاری شده است که هرسال سوم تا نهم اردیبهشت ماه به عنوان هفته نکوداشت اصفهان گرامی داشته می شود. جدا از معرفی مکان های تاریخی و یا همه آن چیزی که مسئولان شهری مدام در حال تکرار آن هستند این سؤال به ذهن می رسد که: مدیران این شهر به چه دلیل نکوداشت شهری را برگزار می کنند آن هم در سالروز تولد شیخ بهایی معمار این شهر که حتی طومار تقسیم آب آن را نادیده می گیرند و حتی آثار تاریخی آن را به بهانه پیشرفت شهری تخریب می کنند؟! هفته های فرهنگی به منظور اعتلای فرهنگ و شناسایی همه آن چیزی که در حوزه فرهنگ جای دارد، صورت می گیرد. اما آنچه که در این میان دائم تکرار می شود فرهنگ به معنای عام کلمه و میراث خوری از آبشخور گذشتگان است. هفته فرهنگ با پیشرفت بشر دائم در حال تغییر است و این سؤال را ایجاد می کند که چگونه توانسته یک جامعه، فرهنگ پیشینیان خود را حفظ و نگهداری کند و به آن بیفزاید. حال باید از خودمان بپرسیم در هفته فرهنگ و نکوداشت اصفهان کدام فرهنگ را حفظ کرده ایم؟! و آیا توانسته ایم بخش کوچکی از آن فرهنگ کهن را احیاء و زنده کنیم؟! نقش هر شهروند در این فرهنگ کجا قرار دارد؟! و شاید یک سؤال تکراری، فرهنگ به چه معناست؟! مسئولان شهری اصفهان آیا پاسخ روشنی برای این سؤالات دارند؟!

استمرار برگزاری هفته های فرهنگی اصفهان در سالیان اخیر در ظاهر نشان از آن دارد که مدیران و برگزارکنندگان موفق بوده اند اما سؤال اساسی اینجاست: تا چه میزان از این رخداد فرهنگی به نفع شهر اصفهان و مردم بهره برده ایم و برپایی آن چه فرصت هایی را ایجاد کرده است؟! منطق و عقل حکم می کند که مدیران شهری اصفهان و برگزار کنندگان این هفته به اصطلاح فرهنگی صرفاً نباید به برگزاری نمایشگاه های هنری، اجرای تئاتر، محافل ادبی و یا برگزاری جنگ شادی در وسط خیابان بسنده کنند بلکه می بایست بستر مناسبی برای انتقال و تجربیات فرهنگی ایجاد کرده و درگسترش آن کوشا باشند. از آنجا که مخاطبان هفته فرهنگی اصفهان و نکوداشت این شهر از قشرهای مختلف با دیدگاه های متفاوت هستند، مسیر برای فرهنگ سازی و گفت و گوی فرهنگ وهنر هموار است؛ اما نباید به جهت ساده کردن، آن را به شکل ساده لوحانه برگزار کرد و اسم آن را " مردمی" گذاشت. مردم ساده لوح نیستند درک آن ها پیرامون مسائل خود بسته به جهان بینیشان تغییر می کند؛ پس جهان آن ها را ساده تلقی نکنیم. دستاورد هفته فرهنگی اصفهان که مسئولان، سیاست گذاران و مدیران برای برگزاری آن هزینه می کنند چه بوده است؟!

تجلیل از هنرمندانی که صرفاً در شناسنامه نام اصفهان را یدک می کشند و پس از یک دوره بار سفر را ازاین شهر بر بسته اند؟ آوردن هنرمندان تهرانی با پسوند وپیشوند اصفهانی و اجرای برنامه در وسط خیابان ؟! ایجاد تئاتر های خیابانی بدور از اندیشه و تفکر که فقط هدف از برگزاری آن گپ و گفت به لهجه اصفهانی است تا دیگران از زیر وزبر کردن و خلاصه گویی در حروف به ریش خودشان بخندانند؟! به راستی هفته فرهنگ اصفهان و نکوداشت این شهر به چه قیمتی باید برگزار شود و هزینه های آن از جیب چه کسی است؟ در زمان پایه گذاری این شهر شاه عباس از خزانه شاهی به جشن و سرور می پرداخت و حظ بناهایی را می برد که خود دستور ساخت آن را داده بود. اما امروز مسئولان شهری اصفهان پول آن را از مردم می گیرند، منت آن را به سر مردم می گذارند و آخر کار در لیست بیلان سالانه و هزینه جاری رقم آن را درشت تر از سایرین می زنند که بگویند ما چه کرده ایم ! کاش فرهنگ این شهر در دست متولیان و مسئولین دولتی و شهری نبود که به سلیقه خود هرجایش را خواستند تغییر دهند و افرادی را مسئول آن بگمارند که جز نسبت فامیلی و دوستی هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ ندارند. زمانی که شورای اسلامی شهر اصفهان تغییر نام بدهد و بشود شورای شهرداری نباید بیش از این توقع داشت.