گفتوگو با رحمتالله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران
نظارت با چشم بسته
رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران نخستین فردی بود که در دوره چهارم شورا طرح سوال از شهردار را کلید زد. او به دو چالش اساسی در ایفای نقش نظارتی شوراها اشاره میکند و میگوید در شورای شهر عزمی برای تحول و ایجاد زیرساختهای نظارتی وجود ندارد. هفته گذشته بهعنوان هفته شوراها در تقویم کشور ثبت شده است. شوراهایی که فلسفه وجودی آنها با نهادینه شدن نقش مردم در اداره امور شهر و روستاها گره خورده است. اکنون با گذشت این همه سال آیا شوراهای شهر و روستا توانستهاند به نقشی که در قانون برای آنها در اداره شهر و روستا تعریف شده است دست پیدا کنند؟ به طور کلی شوراها در مدیریت شهری چه جایگاهی دارند؟
بحث شورای شهر و روستاها در کشور ما در قالب قانون اساسی پیشبینی شده است.
بحث شورای شهر و روستاها در کشور ما در قالب قانون اساسی پیشبینی شده است.
رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران نخستین فردی بود که در دوره چهارم شورا طرح سوال از شهردار را کلید زد. او به دو چالش اساسی در ایفای نقش نظارتی شوراها اشاره میکند و میگوید در شورای شهر عزمی برای تحول و ایجاد زیرساختهای نظارتی وجود ندارد. هفته گذشته بهعنوان هفته شوراها در تقویم کشور ثبت شده است. شوراهایی که فلسفه وجودی آنها با نهادینه شدن نقش مردم در اداره امور شهر و روستاها گره خورده است. اکنون با گذشت این همه سال آیا شوراهای شهر و روستا توانستهاند به نقشی که در قانون برای آنها در اداره شهر و روستا تعریف شده است دست پیدا کنند؟ به طور کلی شوراها در مدیریت شهری چه جایگاهی دارند؟
بحث شورای شهر و روستاها در کشور ما در قالب قانون اساسی پیشبینی شده است. بر مبنای این قانون نیز این اعتقاد وجود دارد که برای اداره امور شهر و روستا توسط مردم چنین سازوکاری تدوین شود. البته در سایر کشورها و پیش از انقلاب اسلامی در ایران نقش مشابه شورای شهر به نهادی با عنوان « انجمن شهر» سپرده شده بود که در قالب آن فعالیتهای مردمی در اداره امور شهر ساماندهی میشود. اما طی سی و چند سال گذشته اصلاح قوانین مربوط با کار شوراها در دستور کار مجلس قرار گرفت و همین امر موجب شد زمینه کار شوراها محدودتر شود به گونهای که میتوان گفت قوانین مربوط به انجمن شهر در دهه ۴۰ بسیار قویتر از قوانین امروزی شوراهای شهر و روستاها بود. به نظر میرسد نارسایی قوانین در بحث اجرای نقش شوراها در مدیریت شهری هم اکنون یک مشکل اساسی است. از این رو باید مسوولان مربوط تکلیف خود را در این زمینه مشخص کنند تا شوراها از وضعیت «یک بام و دو هوا» خارج شوند. از سوی دیگر آنچه از روند کاری گذشته شوراها در کشور بهنظر میآید آن است که تا کنون بلوغ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اجرایی لازم برای بهکارگیری امور اجرایی شهر و روستا در بسیاری از نقاط کشور دیده نشده است. همین امر سبب شده شوراها به ظرفیت واقعی کاری خود دسترسی پیدا نکنند و همین امر موجب عدم اعتماد حاکمیت برای واگذاری اداره امور شهرها به شوراها شده است.
آیا شوراها در چهار دوره خود توانستهاند به جایگاه اصلیشان که همان جایگاه نظارتی بر عملکرد شهرداریها است، دست پیدا کنند؟
جایگاه شوراها نسبت به شهرداریها یک جایگاه نظارتی، سیاستگذاری و برنامهریزی است. متاسفانه عملکردی که از شوراها طی چند دوره گذشته و دوره کنونی در این سه محور شاهد بودهایم، کمرنگ بوده است.
کمرنگ بودن نقش نظارتی شوراها محصول چه پدیدهای میتواند باشد؟
بازهم جای تاسف دارد که افرادی که تولیت امر را بر عهده داشتند نخواستند از این جایگاه استفاده کنند به همین دلیل نیز زیرساختهای لازم برای نظارت بر عملکرد شهرداری ایجاد نشده است به گونهای که هیچ یک از اعضای شورای شهر نمیتوانند عملکرد شهرداری و اتفاقاتی را که درون شهر میافتد رصد کنند. این مشکل یکی از چالشهای اساسی است که با هیاترئیسه سه دوره گذشته شورای شهر تهران وجود داشته است. مجموعه عملکرد شورا در سه دوره گذشته بهویژه در کلانشهری همچون تهران نشان میدهد که هیاترئیسه تلاشی برای ایجاد زیرساختهای نظارتی بر عملکرد شهرداری نداشته است. این در حالی است که اگر زیرساختهای نظارتی برای بسته شدن دریچههای فرار فراهم نشود و شورا نتواند نظارتی بر روند اتفاقات شهر داشته باشد به ماشین امضا تبدیل میشود.
در صحبتهایتان به نقش هیاترئیسه شورا در ایجاد نشدن زیرساختهای نظارتی اشاره کردید. میدانیم که هیاترئیسه از سه نفر تشکیل میشود. اگر ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید که هیاترئیسه چگونه میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟
قطعا نقش رئیس شورا پررنگتر از سایر اعضای هیاترئیسه است. موارد زیادی وجود داشته است که وقتی رئیس شورا اراده کرده تا طرحی به تصویب شورا برسد به راحتی این کار را به سرانجام رسانده است. از این رو اگر رئیس شورا تفکر تحولگرایانه داشته باشد میتواند شیوههای سنتی نظارتی را کنار بگذارد و نظارت سیستمی را که به راحتی در دسترس تمامی اعضا قرار میگیرد، جایگزین آن کند. به عنوان مثال نرمافزارهایی وجود دارد که بودجه مصوب را قابل رصد میکند و در اختیار اعضای شورای شهر قرار میدهد. اما در حال حاضر چنین سیستمی و مهمتر از آن اراده ایجاد چنین سیستمی در شورای شهر وجود ندارد. در حال حاضر هیاترئیسه شورای شهر تهران وضع موجود را ایدهآل میدانند و همین امر سبب میشود مجموعه عملکرد شهرداری تهران از یک «فضای شفاف» فاصله بگیرد.
راهکار خروج از بنبست شوراها چه میتواند باشد؟
من به عنوان یک عضو شورای شهر تهران معتقد هستم بودجه ۱۷ هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران توسط ۳۱ عضو شورا قابل پیگیری و رصد نیست مگر با استفاده از ابزارهای نوین نظارتی که نیازمند یک عزم با جنبه تحولگرایانه است. در حال حاضر مواردی از عملکرد شهرداری همچون تخصیص اعتبار به برخی پروژههای شهری بدون مجوز شورا وجود دارد که نشان از «خودکامگی» شهرداری دارد. همین فضا سبب میشود که من بگویم شورای شهر به یک ماشین امضا بدل شده است؛ دوستان در شهرداری تصمیماتی میگیرند و شورای شهر آنها را امضا میکند.
بدون شک اگر با همین رویه شورا و شهرداری اداره شود هیچ وقت شاهد تحولی نخواهیم بود. برای این کار، نیاز است زیرساختهای مدیریتی تغییر کند، نباید شورا همیشه به همین روش سنتی اداره شود. باید زیرساختهای فنی و تخصصی را براساس استانداردها و نرمافزارهای روز طراحی کنیم. در بحث زیرساختها باید به سمت شهر هوشمند حرکت کنیم و امکاناتی فراهم شود که ارتباطات مردم با مدیریت شهری بدون مراجعه حضوری و از طریق اینترنت باشد.
متاسفانه روابط سیاسی، قویتر از روابط قانونی و اجرایی است از این رو شهردار ابقا میشد و طی کردن این پروسه نتیجهای نداشت. معتقدم بهترین راه این است که سعی کنیم ابزارهایی را که در اختیار شهردار گذاشتهایم تا او آزادانه هر کاری که میخواهد، انجام دهد محدود کنیم. به طور مثال شهردار میتواند 10 درصد اعتبارات برنامههای شهر را جا به جا کند که این قدرت مانور بالایی به شهردار میدهد. به طور مثال بودجه حمل و نقل را به بخش فرهنگی منتقل کند یا بالعکس. شورا باید این اختیارات را محدود کند تا شهردار مجبور به تبعیت از شورا شود و در چارچوب قرار گیرد.
بحث شورای شهر و روستاها در کشور ما در قالب قانون اساسی پیشبینی شده است. بر مبنای این قانون نیز این اعتقاد وجود دارد که برای اداره امور شهر و روستا توسط مردم چنین سازوکاری تدوین شود. البته در سایر کشورها و پیش از انقلاب اسلامی در ایران نقش مشابه شورای شهر به نهادی با عنوان « انجمن شهر» سپرده شده بود که در قالب آن فعالیتهای مردمی در اداره امور شهر ساماندهی میشود. اما طی سی و چند سال گذشته اصلاح قوانین مربوط با کار شوراها در دستور کار مجلس قرار گرفت و همین امر موجب شد زمینه کار شوراها محدودتر شود به گونهای که میتوان گفت قوانین مربوط به انجمن شهر در دهه ۴۰ بسیار قویتر از قوانین امروزی شوراهای شهر و روستاها بود. به نظر میرسد نارسایی قوانین در بحث اجرای نقش شوراها در مدیریت شهری هم اکنون یک مشکل اساسی است. از این رو باید مسوولان مربوط تکلیف خود را در این زمینه مشخص کنند تا شوراها از وضعیت «یک بام و دو هوا» خارج شوند. از سوی دیگر آنچه از روند کاری گذشته شوراها در کشور بهنظر میآید آن است که تا کنون بلوغ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اجرایی لازم برای بهکارگیری امور اجرایی شهر و روستا در بسیاری از نقاط کشور دیده نشده است. همین امر سبب شده شوراها به ظرفیت واقعی کاری خود دسترسی پیدا نکنند و همین امر موجب عدم اعتماد حاکمیت برای واگذاری اداره امور شهرها به شوراها شده است.
آیا شوراها در چهار دوره خود توانستهاند به جایگاه اصلیشان که همان جایگاه نظارتی بر عملکرد شهرداریها است، دست پیدا کنند؟
جایگاه شوراها نسبت به شهرداریها یک جایگاه نظارتی، سیاستگذاری و برنامهریزی است. متاسفانه عملکردی که از شوراها طی چند دوره گذشته و دوره کنونی در این سه محور شاهد بودهایم، کمرنگ بوده است.
کمرنگ بودن نقش نظارتی شوراها محصول چه پدیدهای میتواند باشد؟
بازهم جای تاسف دارد که افرادی که تولیت امر را بر عهده داشتند نخواستند از این جایگاه استفاده کنند به همین دلیل نیز زیرساختهای لازم برای نظارت بر عملکرد شهرداری ایجاد نشده است به گونهای که هیچ یک از اعضای شورای شهر نمیتوانند عملکرد شهرداری و اتفاقاتی را که درون شهر میافتد رصد کنند. این مشکل یکی از چالشهای اساسی است که با هیاترئیسه سه دوره گذشته شورای شهر تهران وجود داشته است. مجموعه عملکرد شورا در سه دوره گذشته بهویژه در کلانشهری همچون تهران نشان میدهد که هیاترئیسه تلاشی برای ایجاد زیرساختهای نظارتی بر عملکرد شهرداری نداشته است. این در حالی است که اگر زیرساختهای نظارتی برای بسته شدن دریچههای فرار فراهم نشود و شورا نتواند نظارتی بر روند اتفاقات شهر داشته باشد به ماشین امضا تبدیل میشود.
در صحبتهایتان به نقش هیاترئیسه شورا در ایجاد نشدن زیرساختهای نظارتی اشاره کردید. میدانیم که هیاترئیسه از سه نفر تشکیل میشود. اگر ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید که هیاترئیسه چگونه میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟
قطعا نقش رئیس شورا پررنگتر از سایر اعضای هیاترئیسه است. موارد زیادی وجود داشته است که وقتی رئیس شورا اراده کرده تا طرحی به تصویب شورا برسد به راحتی این کار را به سرانجام رسانده است. از این رو اگر رئیس شورا تفکر تحولگرایانه داشته باشد میتواند شیوههای سنتی نظارتی را کنار بگذارد و نظارت سیستمی را که به راحتی در دسترس تمامی اعضا قرار میگیرد، جایگزین آن کند. به عنوان مثال نرمافزارهایی وجود دارد که بودجه مصوب را قابل رصد میکند و در اختیار اعضای شورای شهر قرار میدهد. اما در حال حاضر چنین سیستمی و مهمتر از آن اراده ایجاد چنین سیستمی در شورای شهر وجود ندارد. در حال حاضر هیاترئیسه شورای شهر تهران وضع موجود را ایدهآل میدانند و همین امر سبب میشود مجموعه عملکرد شهرداری تهران از یک «فضای شفاف» فاصله بگیرد.
راهکار خروج از بنبست شوراها چه میتواند باشد؟
من به عنوان یک عضو شورای شهر تهران معتقد هستم بودجه ۱۷ هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران توسط ۳۱ عضو شورا قابل پیگیری و رصد نیست مگر با استفاده از ابزارهای نوین نظارتی که نیازمند یک عزم با جنبه تحولگرایانه است. در حال حاضر مواردی از عملکرد شهرداری همچون تخصیص اعتبار به برخی پروژههای شهری بدون مجوز شورا وجود دارد که نشان از «خودکامگی» شهرداری دارد. همین فضا سبب میشود که من بگویم شورای شهر به یک ماشین امضا بدل شده است؛ دوستان در شهرداری تصمیماتی میگیرند و شورای شهر آنها را امضا میکند.
بدون شک اگر با همین رویه شورا و شهرداری اداره شود هیچ وقت شاهد تحولی نخواهیم بود. برای این کار، نیاز است زیرساختهای مدیریتی تغییر کند، نباید شورا همیشه به همین روش سنتی اداره شود. باید زیرساختهای فنی و تخصصی را براساس استانداردها و نرمافزارهای روز طراحی کنیم. در بحث زیرساختها باید به سمت شهر هوشمند حرکت کنیم و امکاناتی فراهم شود که ارتباطات مردم با مدیریت شهری بدون مراجعه حضوری و از طریق اینترنت باشد.
متاسفانه روابط سیاسی، قویتر از روابط قانونی و اجرایی است از این رو شهردار ابقا میشد و طی کردن این پروسه نتیجهای نداشت. معتقدم بهترین راه این است که سعی کنیم ابزارهایی را که در اختیار شهردار گذاشتهایم تا او آزادانه هر کاری که میخواهد، انجام دهد محدود کنیم. به طور مثال شهردار میتواند 10 درصد اعتبارات برنامههای شهر را جا به جا کند که این قدرت مانور بالایی به شهردار میدهد. به طور مثال بودجه حمل و نقل را به بخش فرهنگی منتقل کند یا بالعکس. شورا باید این اختیارات را محدود کند تا شهردار مجبور به تبعیت از شورا شود و در چارچوب قرار گیرد.
ارسال نظر