اصول سرمایهگذاری
انگیزههای متعددی باعث میشود تقریبا همه انسانها در طول زندگی خود به «سرمایهگذاری» بیندیشند. با این حال، سوالات و ابهامات گوناگون قبل از شروع سرمایهگذاری، باعث میشود تا تنها عده اندکی از آنها وارد این مسیر پر چالش اما جذاب شوند. سرمایهگذاران زیادی بودهاند که وارد این مسیر شده، بخشی از آن را طی کرده و با شکست مواجه شدهاند. از طرفی عده کسانی که در فرآیند سرمایهگذاری تلاش کرده و به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند نیز کم نیست. با اینکه در فرآیند سرمایهگذاری بخش اندکی از مسیر غیر قابل پیشبینی است، اما عمدتا مرز جداکننده دو گروه سرمایهگذار یاد شده، میزان هوشیاری آنها در عوامل مختلفی است که فرآیند سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد.
انگیزههای متعددی باعث میشود تقریبا همه انسانها در طول زندگی خود به «سرمایهگذاری» بیندیشند. با این حال، سوالات و ابهامات گوناگون قبل از شروع سرمایهگذاری، باعث میشود تا تنها عده اندکی از آنها وارد این مسیر پر چالش اما جذاب شوند. سرمایهگذاران زیادی بودهاند که وارد این مسیر شده، بخشی از آن را طی کرده و با شکست مواجه شدهاند. از طرفی عده کسانی که در فرآیند سرمایهگذاری تلاش کرده و به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند نیز کم نیست. با اینکه در فرآیند سرمایهگذاری بخش اندکی از مسیر غیر قابل پیشبینی است، اما عمدتا مرز جداکننده دو گروه سرمایهگذار یاد شده، میزان هوشیاری آنها در عوامل مختلفی است که فرآیند سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. به همین دلیل فراگیری اصول صحیح سرمایهگذاری، برای افزایش احتمال موفقیت امری حیاتی به نظر میرسد. بهطور کلی در علم اقتصاد سرمایهگذاری اینگونه معنی شده است: «بهکارگیری پول یا هر دارایی دیگر در عملی یا جایی که انتظار میرود این دارایی سرمایهگذاری شده در قالب سود افزایش یابد». اگر چه فهم تعریف بالا نیاز به درک عمیقی از مسائل اقتصادی ندارد، با این حال، حالت کلی بودن آن باعث میشود افراد در پیاده کردن افکار سرمایهگذاری خود، با شک و شبهه مواجه شوند. به همین خاطر یادگیری اصولی که برداشت فرد را از یک تعریف کلی به جزئیاتی موثرتر از سرمایهگذاری برساند ضروری به نظر میرسد. اصول کلی که در ۵ دسته تعیین هدف، شناخت بازار بالقوه، انتخاب زمینه فعالیت، انتخاب ترکیب ریسک-بازدهی و بهروزرسانی جای میگیرند.
تعیین هدف
اولین مرحله از هر سرمایهگذاری تعیین هدف از سرمایهگذاری است. بسته به شرایط سرمایهگذار میتوان دامنه مختلفی از اهداف سرمایهگذاری متصور شد. تعیین هدف از این بابت حیاتی است که انتخاب گامهای بعدی در فرآیند سرمایهگذاری را میسر خواهد کرد. درخصوص تعیین هدف تمایز بین دو دوره «کوتاه مدت» و «بلند مدت» در فرآیند سرمایهگذاری امری ضروری است. بهعنوان مثال درخصوص تعیین هدف، ممکن است فرد بخواهد ثروت مازاد خود را در یک موقعیت مطمئن به کار گیرد و تا آخر عمر سود آن را به مصرف رساند یا همین فرد ممکن است به خاطر اشتغالزایی ثروت خود را در یک مسیر اشتغالمحور به کار گیرد. از طرف دیگر، ممکن است فرد هزینههای پیشبینیشدهای در آینده داشته باشد و بخواهد ثروت فعلی خود را به منظور اخذ سود در آینده به کار گرفته و در موقع نیاز از آن برداشت کند.
شناخت بازارهای بالقوه
بعد از اینکه هدف سرمایهگذاری در ابعاد کوتاهمدت و بلندمدت تعیین شد، گام بعدی این است که ثروت مورد نظر در چه بازاری به کار گرفته شود. در وهله اول، توجه به مساله «نیاز بازار» ضروری است. هرچه یک سرمایهگذاری نیازهای بیشتر و ضروریتری از جامعه را برطرف کند بدون شک موفقیت خود در امر سرمایهگذاری را با احتمال بیشتری تضمین کرده است. با تمرکز بر مساله نیاز، بازار مناسب سرمایهگذاری باید با دقت انتخاب شود. در این راستا، بازارهای بالقوه مختلفی پیشروی سرمایهگذار قرار دارد که شناخت کامل آنها ضروری است. از جمله بازارهای بالقوه میتوان به سرمایهگذاری در داراییهای مالی مانند سهام یا اوراق خزانه، سرمایهگذاری در تولید کالاها و خدمات، خرید داراییهایی مثل سکه و ارز اشاره کرد. بنابراین انتخاب هر کدام از بازارهای یاد شده بهعنوان بازار سرمایهگذاری تا حد زیادی به هدف از سرمایهگذاری بر میگردد. بهعنوان مثال یک سرمایهگذار کوتاه مدت که هدفش کسب سود در چند ماه آینده است، شرکت در راهاندازی یک طرح سرمایهگذاری تولیدی با هدف او ناسازگاری دارد. در کنار شناخت بازار،گرفتن اطلاعات درباره بازیگران بازار نیز ضروری است. به عبارت دیگر، باید میزان انحصار و رقابت در بازار که زمینه ورود و چشمانداز آینده بازار را تحت تاثیر قرار میدهد، مورد توجه قرار گیرد.
انتخاب زمینه فعالیت
بعد از شناخت بازار و بازیگران مختلف، گام بعدی انتخاب زمینه فعالیت است. بهعنوان مثال بعد از اینکه فرد بازار تولید کالا و خدمات را انتخاب کرد، سوال بعدی این است که در تولید چه کالایی سرمایهگذاری کند. یا در صورتی که بازار سهام انتخاب شد، گام بعدی این است که سهام چه شرکتی خریداری شود. میزان موفقیت و سودآوری سرمایهگذاری تا حد زیادی به دقت انتخاب این مرحله بستگی دارد. سه عامل موقعیت جغرافیایی، حمایتهای خارجی، پیشبینی صحیح از آینده در انتخاب زمینه فعالیت باید مورد توجه قرار گیرد. لحاظ موقعیت جغرافیایی در انتخاب زمینه فعالیت از یک طرف در هزینههای اولیه سرمایهگذاری و از طرف دیگر در فروش کالای سرمایهگذاری شده موثر است. بنابراین انتخاب کالایی برای سرمایهگذاری که مواد اولیه تولید کافی و با قیمت مناسبی در منطقه مورد نظر وجود دارد میتواند سودآوری سرمایهگذاری را تحتالشعاع قرار دهد. به عبارت دیگر در یک سرمایهگذاری بلندمدت، اگر پیشبینی شد که در آینده مشکل کمآبی وجود دارد روی آوردن به سرمایهگذاری در یک محصول کشاورزی آببر ممکن است سرمایهگذاری را با شکست مواجه کند. یا در منطقهای که نفت و فرآوردهای نفتی در آن با هزینه کم و به وفور در دسترس است سرمایهگذاری در این زمینه میتواند یک گام سرمایهگذار را به جلو راند.
حمایتهای دولتی از جمله موارد مهم دیگری است که باید در انتخاب زمینه سرمایهگذاری مورد توجه قرار گیرد. یکی از دغدغههای اصلی سرمایهگذاران، مالیاتهای متعددی است که در مراحل مختلف سرمایهگذاری به دولت پرداخت میکنند. با این حال قوانین مالیاتی همواره بخشهای مختلفی از اقتصاد را با تخفیفهای مالیاتی لحاظ کرده یا یارانههای مختلف برای بخشهایی در نظر گرفته میشود. لحاظ کمکهای بیرونی میتواند سودآوری سرمایهگذار را تحتالشعاع قرار دهد. یا در زمینه خرید سهام، توجه به سهام شرکتهایی که از سوی دولت یا هر نهاد قدرتمند دیگری مورد حمایت قرار میگیرند، میتواند سرمایهگذاری را در شرایط امنتری قرار دهد. با استناد به مطالعات صورت گرفته، عمده تغییرات در بازار قابل پیشبینی هستند از طرفی مبنای پیشبینی تغییرات بازار تحلیل اطلاعات است بنابراین موثرترین راه افزایش اطلاعات، از بازار به شکلهای مختلف است. در انتخاب شرکت مناسب برای خرید سهام، تحلیل وضعیت فعلی شرکت با استفاده از اطلاعات موجود و پیشبینی وضعیت آینده به کمک پیشبینی شرایط اقتصاد کلان در آینده و همینطور پیشبینی وضعیت شرکت در آینده ضروری است.
ریسک و بازدهی
بعد از انتخاب زمینه سرمایهگذاری مناسب، گام بعدی انتخاب ترکیب صحیحی از ریسک و بازدهی است. رابطه عکس بین ریسک و بازدهی باعث میشود افراد مختلف در طیفهای گستردهای از ریسکپذیری قرار گیرند. هر چه فرد محافظهکارتر(کمریسکتر) باشد، یک موقعیت امن و کمنوسان را به یک موقعیت پرنوسان از سود ترجیح میدهد. علاوه بر تفاوت بین فردی، ممکن است یک فرد خاص در زمانهای مختلف، درجات مختلفی از ریسکپذیری داشته باشد. بهعنوان مثال فردی ممکن است در یک موقعیت روی ثروت مازاد خود سرمایهگذاری کند و حاضر باشد ریسک زیادی را متحمل شود. از طرفی همین فرد ممکن است ثروت خود را در آینده لازم داشته باشد بنابراین در این موقعیت یک وضعیت امن را ترجیح میدهد. در مجموع در زمینه انتخاب ترکیب مناسب از ریسک و بازدهی، فارغ از شرایط فردی و زمانی، عمدتا افراد کم ریسکتر سرمایهگذاری در سبدی از سهام را ترجیح میدهند تا در صورتی که یک سهم با زیان مواجه شد به احتمال زیاد از سوی سهمهای دیگر جبران شود. از سوی دیگر، افراد ریسکپذیرتر ممکن است بسته به پیشبینی خود از قیمت آتی سهمهای مختلف، تمام ثروت خود را برای خرید یک سهم به کار گیرند. باید توجه داشت در دنیای تکنولوژی، نیازهای بازار به سرعت تغییر میکند و بازارهایی که خود را با تغییرات روز وفق نمیدهند با احتمال بیشتری شکست خواهند خورد. از سوی دیگر بازارهایی که ایدههای جدیدتر و موثرتری دارند سودآوری خود را مستحکمتر کردهاند. بنابراین فارغ از نوع بازار، لحاظ نیازهای روز بازار امری حیاتی است.
ارسال نظر