سیاست گذار برای تشویق به ازدواج چه می تواند بکند
اغلب درک اینکه دقیقا چه چیزی موجب رشد اقتصادی میشود دشوار است. طبق تعریف، رشد اقتصادی ترکیبی از نیروی کار، سرمایه و تغییرات فنی است. به عنوان آحاد و افراد جامعه، ما پی میبریم که از طریق زندگی روزانه خود و تصمیمگیری در مواردی همچون کار، پسانداز، مصرف و سرمایهگذاری در این فرآیند مشارکت می کنیم. با این وجود اغلب دشوار است پیشبینی کنیم که چگونه این انتخابها در فرآیندهای اقتصاد کلان اثر گذاشته و به توسعه و رشد اقتصادی کمک میکنند.
اقتصاددانی به نام رابرت گوردون در مقاله اخیرش به تاریخچه رشد اقتصادی در ایالاتمتحده آمریکا اشاره کرده و دورههای رشدهای سریع و آهسته را به ۳ انقلاب صنعتی تقسیم میکند: راه آهن و ماشین بخار، برق و موتور احتراق داخلی و پیدایش اخیر رایانهها، اینترنت و تلفنهای همراه.
اغلب درک اینکه دقیقا چه چیزی موجب رشد اقتصادی میشود دشوار است. طبق تعریف، رشد اقتصادی ترکیبی از نیروی کار، سرمایه و تغییرات فنی است. به عنوان آحاد و افراد جامعه، ما پی میبریم که از طریق زندگی روزانه خود و تصمیمگیری در مواردی همچون کار، پسانداز، مصرف و سرمایهگذاری در این فرآیند مشارکت می کنیم. با این وجود اغلب دشوار است پیشبینی کنیم که چگونه این انتخابها در فرآیندهای اقتصاد کلان اثر گذاشته و به توسعه و رشد اقتصادی کمک میکنند.
اقتصاددانی به نام رابرت گوردون در مقاله اخیرش به تاریخچه رشد اقتصادی در ایالاتمتحده آمریکا اشاره کرده و دورههای رشدهای سریع و آهسته را به ۳ انقلاب صنعتی تقسیم میکند: راه آهن و ماشین بخار، برق و موتور احتراق داخلی و پیدایش اخیر رایانهها، اینترنت و تلفنهای همراه. وی ادعا میکند که حتی اگر ما به نوآوری سریع ادامه دهیم، رشد اقتصادی ممکن است ضعیف بوده و کمتر از رشد متوسط بین سالهای ۱۸۶۰ تا ۲۰۰۷ باشد. تغییرات فنی تا آن میزان کافی نخواهد بود که بر نابرابریهای درآمدی فزاینده، نرخ مشارکت نیروی کار رو به کاهش، فقدان آموزش گسترده و ساختارهای جمعیتی در حال تغییر غلبه کند. بنابراین، نگاهی عمیقتر به عوامل اقتصادی و اجتماعی فراتر از جنبههای فناوری رشد اقتصادی حیاتی و لازم است. با نگاهی به بنیانهای خانواده و نقش در حال تغییر ساختارهای خانواده در اثرگذاری بر این موارد، میتوان راهی مهم برای دستیابی به رشد پایدار فراهم کرد.
ارتباط میان خانواده و رشد اقتصادی
چرا ساختارهای خانوادگی برای رشد دارای اهمیت هستند؟ در مطالعاتی که از سوی برادفورد ویلکاکس و رابرت لرمن انجام شد، مشخص شده است که کاهش خانوادهها و میزان ازدواجها با افزایش نابرابری درآمدی، کاهش درآمد متوسط و کاهش نرخ مشارکت نیروی کار ارتباط دارد. به علاوه، کار آنها بیان میکرد که کاهش در ازدواج با کاهش نرخ مشارکت نیروی کار در مردان ارتباط نزدیکی دارد. در مطالعات نوینی که توسط برادفورد ویلکاکس، جوزف پرایس و رابرت لرمن انجام شده، نقش خانوادهها در اثرگذاری بر توسعه اقتصادی ایالتها مورد بررسی قرار گرفته است. آنان دریافتند که هر چه تعداد خانواده های ازدواج کرده در یک ایالت بیشتر باشد، پیامدهای اقتصادی نیز بهتر خواهند بود. سطوح بیشتر ازدواج به شدت با تولید ناخالص داخلی سرانه بالاتر ایالات، سطوح بالاتر تحرک اقتصادی، سطوح کمتر فقر در میان کودکان و میانگین درآمد بالاتر ارتباط دارند. از سوی دیگر در مورد طلاق نیز تحقیقات نشان میدهند که بزرگ شدن فرزندان با والدین، ۱۵ درصد احتمال اخراج از مدرسه را کاهش میدهد که این امر خود بر هزینههای اجتماعی و اقتصادی اثرگذار است.
اثرات ارتباطات خانوادگی قوی
پایداری خانوادگی می تواند بر رشد اقتصادی از طرق دیگری نیز اثر بگذارد. برای مثال، اقتصاددانانی مانند آلبرتو آلسینا و پائولو جولیانو اثر «قدرت خانوادگی» را بررسی کردند که به معنای تحلیل اثرات روابط قدرتمند خانوادگی بر پیامدهای اقتصادی است. آنان دریافتند که با روابط خانوادگی قدرتمندتر، نرخ مشارکت زنان کمتر میشود و تولیدات خانگی بیشتر مستقل از بازار میشود. علاوهبر این، زنان احتمالا کمتر به کالجها و دانشگاه رفته و بنابراین میزان تحصیلات آنان کمتر میشود. این اثرات بهطور متوسط میتواند تولید و رشد اقتصادی را کاهش دهد؛ زیرا تولیدات خانگی در محاسبات مربوط به تولید ناخالص داخلی منظور نمیشوند. با این حال، بهطور کلی این مقاله نشان میدهد که خانوادههایی که دارای روابط قدرتمندتر هستند، احتمالا سطوح رضایت و شادی بالاتری از زندگی خود دارند و چنین امری بیانگر آن است که درآمد ممکن است تنها بخشی از رضایت و زندگی را پوشش دهد. این یافتهها توسط کارهای دیگر نیز مورد تایید قرار گرفتهاند که نشان میدهند مادران ازدواج کرده آمریکایی احتمالا کمتر از همتایان مجرد خود وارد بازار کار میشوند. با این حال، بهطور متوسط، این امر بیانگر آن است که مزایای مربوط به والدین با ساعات کار و درآمد مردان بر زیان ناشی از ساعات کار و درآمد از دست رفته زنان و نرخ مشارکت آنان در بازار کار غلبه میکند.
سیاستگذاری چه میتواند بکند؟
از نظر سیاستگذاری پرسشی که اغلب مطرح میشود این است که آیا تشویق به ازدواج از آنجا که برخی پیامدهای مثبت اقتصادی و اجتماعی دارد، مهم است؟ غیرواقعگرایانه است که انتظار داشته باشیم تشویق به امری بتواند خلاف میل افراد موجود در جامعه به وقوع بپیوندد. به هر صورت مهم است به یاد داشته باشیم که تحقق نیافتن این امر نیز هزینههای اجتماعی در پی دارد. در برخی از کشورها سیاستهای تشویقی در این زمینه اتخاذ شده است. اگر این تغییرات منجر به افزایش نرخ مشارکت نیروی کار، درآمد بالاتر و سرمایه گذاری بیشتر در حوزه آموزش شود، میتوان بهنوعی رشد اقتصادی را پایدارتر کرد، اما حتی اگر به اندازه کافی در رشد اقتصادی نیز موثر نباشد حداقل در شکلگیری خانوادهها بهطور سنتی موثر خواهد بود.
منبع: فوربس
ارسال نظر