افزایش گردوغبار به دلیل بدهکاری اکولوژیکی ایران و کشورهای همسایه
محمد درویش مدیرکل آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست سالها است که ایران با پدیده گرد و غبار درگیر است که منشاء این رخدادها بخشهایی از عراق، سوریه، عربستان، خوزستان، شرق ایران و دریاچههای خشک شده اعلام شدهاند. ایران از لحاظ ویژگیهای خاص اقلیمی و موقعیت جغرافیایی جزو سرزمینهای خشک و نیمهخشک جهان بهشمار میرود که این موقعیت از نظر طول و عرض جغرافیایی با کمربند بیابانی جهان مطابقت دارد.
مساحت تقریبی بیابانهای ایران حدود ۴۵۰ هزار کیلومتر مربع برآورد شده که با توجه به قرارگیری ایران در این اقلیم، توفانهای گرد و غبار در جنوب غربی، پهنه ساحلی، نیمه شرقی و مرکزی ایران بسیار شایع است.
مساحت تقریبی بیابانهای ایران حدود ۴۵۰ هزار کیلومتر مربع برآورد شده که با توجه به قرارگیری ایران در این اقلیم، توفانهای گرد و غبار در جنوب غربی، پهنه ساحلی، نیمه شرقی و مرکزی ایران بسیار شایع است.
محمد درویش مدیرکل آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست سالها است که ایران با پدیده گرد و غبار درگیر است که منشاء این رخدادها بخشهایی از عراق، سوریه، عربستان، خوزستان، شرق ایران و دریاچههای خشک شده اعلام شدهاند. ایران از لحاظ ویژگیهای خاص اقلیمی و موقعیت جغرافیایی جزو سرزمینهای خشک و نیمهخشک جهان بهشمار میرود که این موقعیت از نظر طول و عرض جغرافیایی با کمربند بیابانی جهان مطابقت دارد.
مساحت تقریبی بیابانهای ایران حدود ۴۵۰ هزار کیلومتر مربع برآورد شده که با توجه به قرارگیری ایران در این اقلیم، توفانهای گرد و غبار در جنوب غربی، پهنه ساحلی، نیمه شرقی و مرکزی ایران بسیار شایع است. از این رو به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای اخیر، تغییر کاربری اراضی، کاهش قابل توجهی از پوشش گیاهی، مدیریت گاه نامناسب منابع آب اکثر دریاچهها و مناطق مرطوب خشک شده و به منبع مهمی برای تولید ریزگردها تبدیل شده است. به ذرات کوچکتر از ۵/ ۲ میکرون ریزگرد میگوییم. این پدیده خاص مناطق با سرزمینهای خشک است. از نظر جغرافیایی کشور ایران در عرض ۳۵ درجه شمالی واقع شده که اصطلاحا به آن کمربند خشک جهان میگویند.این کمربند در جوار صحرای عربستان در ربع الخالی و صحرای آفریقا است و بهصورت تاریخی نیز همواره متاثر از دو کانون اصلی بوده که در طول میلیونها سال این تاثیرپذیری را داشته است.
ولی اتفاقی که از دهه 1380 شمسی در کشور ما تشدید شده موجی بیسابقه از هجوم ریزگردها است ریزگردهایی که تعداد و شدت آنها افزایش یافته است و این رخداد متمایز با جغرافیای ایران زمین است. این موضوع نشان میدهد که کاملا رد پای انسانی در این واقعه وجود دارد و این امر بیانگر این است که ایران و کشورهای همسایه چیدمانی درست و بر اساس اکولوژیک نداشتهاند و این موضوع باعث بدهکاری اکولوژیکی و سبب افزایش و تشدید چشمههای گرد و خاک شد.
یکی از مهمترین دلایل ناپایداری و تشدید گرد و غبار در این منطقه سیاستهای بلندمدت و ناکارآمد دولت ترکیه بوده است که از ضعف سیاستهای داخلی کشور عراق هم سوء استفاده کرده و حقآبه دجله و فرات را به دو سوم کاهش داده است. این موضوع در جای خود سبب شد که بینالنهرین با فاجعه محیط زیستی مواجه شود؛ زیرا در کشور عراق ۴ میلیون هکتار زمین وجود دارد که منبع پخش ریزگردها شدهاند.
از طرفی دیگر تالاب هورالعظیم که جزو 100 تالاب ارزشمند دنیاست خشک شده و تبدیل به کانون گرد و خاک شده است. البته قابل ذکر است که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز صدام حسین در بحبوحه جنگ مسیر دجله و فرات را به بهانه توسعه کشاورزی تغییر میدهد و این موضوع هم باعث تخریب زیستی منطقه شده است.صدام حسین کشته شده، ولی هنوز عواقب نابخردیهایش دامن عراقیها و ایرانیها را رها نکرده است. در حال حاضر 23 استان کشور درگیر پدیده گردو غبار هستند و نکته مهمتر اتفاق اخیر اهواز و خوزستان است که زندگی را برای مردم با رنج همراه کرده است، اما باید گفت که این بار گرد و غبار در این منطقه تنها با منشا بیرونی نیست؛ بلکه منشا داخلی در این رخداد تاثیر بیشتری داشته و بهصورت گرد و غبار و توفانهای شنی سبب تشدید ناپایداری محیطی شده است. از خشک شدن بستان گرفته تا خشک شدن هورالعظیم همه و همه دست به دست هم داده تا وضعیت زیستی این منطقه را بحرانی کند.از طرفی دیگر در محور اهواز به ماهشهر به دلیل گسست اکولوژیکی ضریب ناپایداریها در محیط زیست افزایش پیدا کرده است و کانونهای گرد و خاک در خوزستان و استانهای همجوار را شاهد هستیم.
به هر حال برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد و برای برون رفت از گرد و غبار هم باید تدابیر عملیاتی اندیشید. ایران باید از ظرفیتهای دیپلماسی در این زمینه استفاده کند. باید ازظرفیت کنوانسیونهای جهانی که کشورهای مختلف پایبند به آن هستند استفاده شود و دولت ترکیه را وادار به پرداخت حقآبه کنند.
نباید حق آبه تالابها به دلیل توسعه گرفته شود. متاسفانه در کشورمان به بهانه افزایش معیشت و بهبود آن به دنبال توسعه فضای کشاورزی و استفاده بیرویه از آبها هستند، در صورتیکه ما باید به دنبال کسبوکار سبز باشیم نباید با تبلیغ معیشت و بهبود آن وابستگی مان را به خاک بیشتر کنیم و سبب تخریب محیط زیست شویم.درحقیقت، اگر قرار است که عرصههای تولید رسوب را مهار کرده و تثبیت کنیم، باید دولتهای منطقه را ملزم کنیم تا حقآبه تالابها را بپردازند و به این ترتیب از بهوجود آمدن یا گسترش سطوح جدیدی برای تولید رسوب ممانعت به عمل آوریم. همچنین باید از گسترش دیمزارها در دامنههای پرشیب ممانعت کنیم و به بهای خودکفایی موقتی تیشه به ریشه پایداری منطقه نزنیم. بررسیهای دورسنجی نشان میدهد که تالابهای هورالعظیم وهورالهویزه یکی از مناطق رسوبگذاری توفانهایی بوده که از سوی صحرای ربعالخالی در عربستان سعودی سرچشمه گرفته است، اما به دلیل خشک شدن این تالابها و محیطهای آبی ارزشمند، نهتنها خاصیت مکش رسوب خود را از دست دادهاند؛ بلکه با انباشت نهشتههای ریزدانه حاصل، به همراه رسوبات بسیار ریز نمکی کف بستر خود، در هنگام وزش بادهای جنوب غرب به شمال شرق، بر وخامت و غلظت آلودگی هوا نیز میافزایند. راه دیگر نمونهبرداری از ریزگردهای موجود در هوای کشور، تعیین منشاء دقیق این ریزگردها، به تفکیک درون و برون کشوری، تعیین سهم هر کشور در تولید این ریزگردها، یافتن دقیق محلهای برداشت در داخل کشور و نیز کشورهای عراق، سوریه، عربستان، کویت، قطر و امارات متحده عربی است. در نهایت با بررسی مناسبترین گزینه برای تثبیت زیستشناختی (بیولوژیک) عرصهها و کانونهای فعال فرسایش بادی، باید مهمترین اولویتها و دستور کار پیمان مشترکی باشد که از تعامل فرامنطقهای کشورهای یادشده با محوریت ایران بهوجود آید.پیمانی که در صورت شکلگیری میتواند علاوهبر مقاصد زیستمحیطی، گامی استوار در مسیر نزدیکی دولتها باشد؛ چراکه وجود یک دشمن واحد در حوزه محیط زیست میتواند این پیام سبز را به همه مردم منطقه بازتاب دهد که ما آماده مقابله با هر تهدیدی که پایداری زیستگاه مشترکمان را خدشهدار کند هستیم.
مساحت تقریبی بیابانهای ایران حدود ۴۵۰ هزار کیلومتر مربع برآورد شده که با توجه به قرارگیری ایران در این اقلیم، توفانهای گرد و غبار در جنوب غربی، پهنه ساحلی، نیمه شرقی و مرکزی ایران بسیار شایع است. از این رو به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای اخیر، تغییر کاربری اراضی، کاهش قابل توجهی از پوشش گیاهی، مدیریت گاه نامناسب منابع آب اکثر دریاچهها و مناطق مرطوب خشک شده و به منبع مهمی برای تولید ریزگردها تبدیل شده است. به ذرات کوچکتر از ۵/ ۲ میکرون ریزگرد میگوییم. این پدیده خاص مناطق با سرزمینهای خشک است. از نظر جغرافیایی کشور ایران در عرض ۳۵ درجه شمالی واقع شده که اصطلاحا به آن کمربند خشک جهان میگویند.این کمربند در جوار صحرای عربستان در ربع الخالی و صحرای آفریقا است و بهصورت تاریخی نیز همواره متاثر از دو کانون اصلی بوده که در طول میلیونها سال این تاثیرپذیری را داشته است.
ولی اتفاقی که از دهه 1380 شمسی در کشور ما تشدید شده موجی بیسابقه از هجوم ریزگردها است ریزگردهایی که تعداد و شدت آنها افزایش یافته است و این رخداد متمایز با جغرافیای ایران زمین است. این موضوع نشان میدهد که کاملا رد پای انسانی در این واقعه وجود دارد و این امر بیانگر این است که ایران و کشورهای همسایه چیدمانی درست و بر اساس اکولوژیک نداشتهاند و این موضوع باعث بدهکاری اکولوژیکی و سبب افزایش و تشدید چشمههای گرد و خاک شد.
یکی از مهمترین دلایل ناپایداری و تشدید گرد و غبار در این منطقه سیاستهای بلندمدت و ناکارآمد دولت ترکیه بوده است که از ضعف سیاستهای داخلی کشور عراق هم سوء استفاده کرده و حقآبه دجله و فرات را به دو سوم کاهش داده است. این موضوع در جای خود سبب شد که بینالنهرین با فاجعه محیط زیستی مواجه شود؛ زیرا در کشور عراق ۴ میلیون هکتار زمین وجود دارد که منبع پخش ریزگردها شدهاند.
از طرفی دیگر تالاب هورالعظیم که جزو 100 تالاب ارزشمند دنیاست خشک شده و تبدیل به کانون گرد و خاک شده است. البته قابل ذکر است که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز صدام حسین در بحبوحه جنگ مسیر دجله و فرات را به بهانه توسعه کشاورزی تغییر میدهد و این موضوع هم باعث تخریب زیستی منطقه شده است.صدام حسین کشته شده، ولی هنوز عواقب نابخردیهایش دامن عراقیها و ایرانیها را رها نکرده است. در حال حاضر 23 استان کشور درگیر پدیده گردو غبار هستند و نکته مهمتر اتفاق اخیر اهواز و خوزستان است که زندگی را برای مردم با رنج همراه کرده است، اما باید گفت که این بار گرد و غبار در این منطقه تنها با منشا بیرونی نیست؛ بلکه منشا داخلی در این رخداد تاثیر بیشتری داشته و بهصورت گرد و غبار و توفانهای شنی سبب تشدید ناپایداری محیطی شده است. از خشک شدن بستان گرفته تا خشک شدن هورالعظیم همه و همه دست به دست هم داده تا وضعیت زیستی این منطقه را بحرانی کند.از طرفی دیگر در محور اهواز به ماهشهر به دلیل گسست اکولوژیکی ضریب ناپایداریها در محیط زیست افزایش پیدا کرده است و کانونهای گرد و خاک در خوزستان و استانهای همجوار را شاهد هستیم.
به هر حال برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد و برای برون رفت از گرد و غبار هم باید تدابیر عملیاتی اندیشید. ایران باید از ظرفیتهای دیپلماسی در این زمینه استفاده کند. باید ازظرفیت کنوانسیونهای جهانی که کشورهای مختلف پایبند به آن هستند استفاده شود و دولت ترکیه را وادار به پرداخت حقآبه کنند.
نباید حق آبه تالابها به دلیل توسعه گرفته شود. متاسفانه در کشورمان به بهانه افزایش معیشت و بهبود آن به دنبال توسعه فضای کشاورزی و استفاده بیرویه از آبها هستند، در صورتیکه ما باید به دنبال کسبوکار سبز باشیم نباید با تبلیغ معیشت و بهبود آن وابستگی مان را به خاک بیشتر کنیم و سبب تخریب محیط زیست شویم.درحقیقت، اگر قرار است که عرصههای تولید رسوب را مهار کرده و تثبیت کنیم، باید دولتهای منطقه را ملزم کنیم تا حقآبه تالابها را بپردازند و به این ترتیب از بهوجود آمدن یا گسترش سطوح جدیدی برای تولید رسوب ممانعت به عمل آوریم. همچنین باید از گسترش دیمزارها در دامنههای پرشیب ممانعت کنیم و به بهای خودکفایی موقتی تیشه به ریشه پایداری منطقه نزنیم. بررسیهای دورسنجی نشان میدهد که تالابهای هورالعظیم وهورالهویزه یکی از مناطق رسوبگذاری توفانهایی بوده که از سوی صحرای ربعالخالی در عربستان سعودی سرچشمه گرفته است، اما به دلیل خشک شدن این تالابها و محیطهای آبی ارزشمند، نهتنها خاصیت مکش رسوب خود را از دست دادهاند؛ بلکه با انباشت نهشتههای ریزدانه حاصل، به همراه رسوبات بسیار ریز نمکی کف بستر خود، در هنگام وزش بادهای جنوب غرب به شمال شرق، بر وخامت و غلظت آلودگی هوا نیز میافزایند. راه دیگر نمونهبرداری از ریزگردهای موجود در هوای کشور، تعیین منشاء دقیق این ریزگردها، به تفکیک درون و برون کشوری، تعیین سهم هر کشور در تولید این ریزگردها، یافتن دقیق محلهای برداشت در داخل کشور و نیز کشورهای عراق، سوریه، عربستان، کویت، قطر و امارات متحده عربی است. در نهایت با بررسی مناسبترین گزینه برای تثبیت زیستشناختی (بیولوژیک) عرصهها و کانونهای فعال فرسایش بادی، باید مهمترین اولویتها و دستور کار پیمان مشترکی باشد که از تعامل فرامنطقهای کشورهای یادشده با محوریت ایران بهوجود آید.پیمانی که در صورت شکلگیری میتواند علاوهبر مقاصد زیستمحیطی، گامی استوار در مسیر نزدیکی دولتها باشد؛ چراکه وجود یک دشمن واحد در حوزه محیط زیست میتواند این پیام سبز را به همه مردم منطقه بازتاب دهد که ما آماده مقابله با هر تهدیدی که پایداری زیستگاه مشترکمان را خدشهدار کند هستیم.
ارسال نظر