در گفتوگو با فربد فدایی؛ روانشناس اجتماعی مطرح شد
ریشهیابی روانی شوخیهای ایرانی
فربد فدایی از دیدگاه روانشناسی به جوکگویی و مساله شوخ طبعی ایرانیها میپردازد. او معتقد است طنز یک سازوکار دفاعی روانی پیچیده و پخته دارد که اجازه بیان مطالب ناخوشایند را زمانی که بهصورت مستقیم امکان بیان آن وجود نداشته باشد میدهد. البته فدایی بین طنز و هجو تفاوت میگذارد و میگوید: شوخی و بذله که بین مردم رایج است با طنز تفاوت دارد، در واقع شوخیهای هدفدار، انگیزههای منع شده غریزی را هم تا حدودی راضی میکند. هدف از شوخی، تحقیر یا نشان دادن خشم به طرف مقابل است. مضحکه قرار دادن یک نفر یا یک قومیت جنبه طنز ندارد و حتی شوخی هم نیست، فقط یک تظاهر مستقیم پرخاشگری است و در نهایت موجب افزایش تنش در یک جامعه میشود.
فربد فدایی از دیدگاه روانشناسی به جوکگویی و مساله شوخ طبعی ایرانیها میپردازد. او معتقد است طنز یک سازوکار دفاعی روانی پیچیده و پخته دارد که اجازه بیان مطالب ناخوشایند را زمانی که بهصورت مستقیم امکان بیان آن وجود نداشته باشد میدهد. البته فدایی بین طنز و هجو تفاوت میگذارد و میگوید: شوخی و بذله که بین مردم رایج است با طنز تفاوت دارد، در واقع شوخیهای هدفدار، انگیزههای منع شده غریزی را هم تا حدودی راضی میکند. هدف از شوخی، تحقیر یا نشان دادن خشم به طرف مقابل است. مضحکه قرار دادن یک نفر یا یک قومیت جنبه طنز ندارد و حتی شوخی هم نیست، فقط یک تظاهر مستقیم پرخاشگری است و در نهایت موجب افزایش تنش در یک جامعه میشود. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید: جوکپردازی میان ایرانیان، از یک خصوصیت روانی خاص برمیخیزد یا یک پدیده عادی است که بین همگان وجود دارد؟
دلیل شوخی و خنده بین همه انسانها وجود دارد و جزو عواطف انسانی به شمار میآید و انسان در بسیاری مسائل به جز خنده و شادی با سایر جانوران مشترک است.برای نمونه خشم، ترس و افسردگی را در دیگر جانوران هم ملاحظه میکنیم، اما خنده و شادی مختص به انسان است. خنده، نشاندهنده احساس رضایتی است که جنبه عینی به خود میگیرد و همچنین نشاندهنده وضعیت خلقی فرد است، اما شوخی نوعی از شکلهای متفاوت ارتباط با دیگران است. افراد از راههای دیگر ارتباطی مثل تماس چشمی، کلام و حتی سکوت برای ایجاد رابطه با دیگران هم استفاده میکنند. شوخی، نوعی سازوکار دفاعی روانی را نشان میدهد که عنوان آن جابهجایی است. به این ترتیب که فرد از این که در موقعیت دشواری قرار ندارد اما دیگری در آن موقعیت قرار دارد، احساس رضایت میکند و آن فرد میتواند در رفع تنش و آشفتگی به دیگری کمک کند. از طنز هم میتوان بهعنوان یک سازوکار دفاعی روانی پیچیدهتر و پختهتر نام برد و اجازه بیان مطالب ناخوشایند را زمانی که بهصورت مستقیم امکان بیان آن وجود نداشته باشد را میدهد. مصداق عینی این موضوع،آثار چارلی چاپلین است که در گروه طنز قرار میگیرد، اما آثار بسیاری از کمدینهای سینما مانند لورل وهاردی جزو گروه شوخی قرار میگیرند، چون در آنجا مساله عمیقی عنوان نمیشود.
لطیفه و جوکگویی در ایران دارای چه پیشینهای است؟ در این پیشینه چه تفاوتی بین گونههای طنز و هزل وجود دارد؟
از ابتدای ادب پارسی، ایرانیان با مساله طنز و شوخی روبهرو بودند و این نشاندهنده آن است که این روش ارتباطی در کشور ایران مورد پذیرش و تائید بوده بهویژه زمانی که شرایط اجتماعی اجازه بیان مستقیم نارضایتیها را نمیداده و مسائل از طریق غیرمستقیم بیان میشده است. برای نمونه سعدی میگوید پادشاهی پارسایی را دید، گفت هیچت از ما یاد آید؟ گفت بلی، وقتی که خدا را فراموش میکنم. آثار عبید زاکانی، چرند و پرند دهخدا، قسمتی از آثار صادق هدایت، همه اینها جزو مقوله طنز است؛ اما شوخی و بذله که بین مردم رایج است با طنز تفاوت دارد، در واقع شوخیهای هدفدار، انگیزههای منع شده غریزی را هم تا حدودی راضی میکند. برای نمونه میتواند نشاندهنده تمایل فرد به پرخاشگری یا مسائل جنسی باشد که بهصورت نمادین خود را در این شوخیها نشان میدهد.
از نظر روانشناسی چه مکانیزمی باعث شکلگیری شوخی و طنز در انسان میشود؟
بهوسیله شوخی و بازی با واژگان تمایلات دیگرآزارانه و برتریطلبانه اما ناسازگار با واقعیات زندگی امروز ارضا میشوند. شوخیهایی که مضمون جنسیتی دارند یا سر به سر گذاشتن با ملل یا اقوام گوناگون در این دسته قرار میگیرد که امکان بروز خشم و پرخاشگری را بدون آنکه صورت مستقیم به خود بگیرد میدهد، اما این مختص به مردم ایران نیست، برای نمونه انگلیسیها شوخیهایی دارند درباره خست اسکاتلندیها یا در مورد سادگی ایرلندیها. در اروپا، راحتطلبی فرانسویها، بیمسوولیتی ایتالیاییها و حتی نظم، کارآمدی و ادب آلمانیها دستمایه شوخیهای زیادی قرار میگیرد. در این میان فرانسویان بهدلیل ناخشنودی خود از مردم آلمان بهدلیل کارآمدیشان، از راه طنز بهصورت غیرمستقیم بیان کنند که البته این بهتر از شوخی مستقیم است. زمانی که شرایط سیاسی اجازه بیان صریح عقاید را ندهد در آن صورت به وسیله شوخی، تنش روانی بهصورت بیخطر رفع میشود.
آیا در جامعهای که تنش بیشتری دارد جوکسازیهای بیشتری هم صورت گیرد؟
جوکسازی و انجام این گونه شوخیها در ایران بیشتر از سایر نقاط جهان نیست. ما افرادی را تحتعنوان افراد لطیفهگو میشناسیم که این افراد احساس خشم عجیبی نسبت به دیگران دارند، اما راهی را که انتخاب کردهاند راهی متمدنانه است و خشم خود را توسط لطیفهگویی راجع به آنها مهار میکنند.
میتوانیم جوکسازیهایی را که اتفاق میافتد به فال نیک بگیریم و تصور کنیم که باعث ایجاد همبستگی میشود و تفاوتها و خشمها را از بین می برد؟
شوخیها شکل متعالی احساس شادی نیستند و طنزگویی شکل متعالی آن است. زیرا گاهی هدف از شوخی، تحقیر یا نشان دادن خشم به طرف مقابل است.مضحکه قرار دادن یک نفر یا یک قومیت جنبه طنز ندارد و حتی شوخی هم نیست، فقط یک تظاهر مستقیم پرخاشگری است و در نهایت موجب افزایش تنش در یک جامعه میشود، اما اگر خود فرد همین نگاه شوخی را نسبت به کارها و اعمال خود داشته باشد این گونه به روحیه همدلی در جمع کمک شده و باعث بهبود اندیشهها میشود؛ اما آنچه که در شبکههای اجتماعی رواج دارد نوعی ابراز خشم و پرخاشگری بهصورت غیرمستقیم است و کسانی که روشهای شایستهتر ارتباط با دیگران را نمیدانند برای بیان افکار خود به این شوخیها که عموما مبتذل هم هست متوسل میشوند.
این جوکها را میتوان بهنوعی اعتراض به شرایط اجتماعی دانست یا این جوکها باعث میشود که موضوعات یا شخصیتهای سیاسی مبتذل شوند؟
از دیرباز تا کنون، افراد برای اعتراض به شرایط، طنز مینوشتند و در صورتی که طنز مردم ما نیز در راستای اعتراض به شرایطی باشد میتواند جنبه مثبتی داشته باشد.
از مردم عامه که انتظار تولید طنز فاخر وجود ندارد.آیا همین جوکسازی در سطح جامعه باعث نوعی همبستگی و کاهش حساسیت و تاکید روی مسائل اجتماعی و سیاسی نمیشود؟
آنچه توده مردم انجام میدهند نوعی هجو و بذلهگویی است که هدف آن عبارت است از ابراز مستقیم تمایلات پرخاشگرانه و یا مسائل غریزی دیگر و این موضوع ارزشمند نیست چون افراد میتوانند اعتراضات خود را بهصورت معقولتری بیان کنند، ولی اگر فردی را مورد آماج توهین و تحقیر قرار بدهند و اسم این کار را شوخی بگذارند مطلقا این گونه نیست؛ بلکه نشاندهنده ضعف اخلاقی گوینده چنین شوخی است.
آیا به اشتراک گذاشتن این جوکها در سطح بسیار گسترده بین مردم نشاندهنده اشتراکات روانی بین افراد است؟
افرادی که در موقعیت برتر باشند و دیگران را در موقعیت ضعیفتر ببینند ممکن است که ناخودآگاه از این اتفاق احساس رضایت کنند و این قبیل شوخیهای ابتدایی هم چنین خاصیتی را برای افراد دارد و جز این کارکرد دیگری ندارد و موجب بهبود شرایط اجتماعی نمیشود و فقط نوعی تخلیه روانی است و چیزی را که میتوان ارزشمند شمرد طنز است یعنی مسائل واقعی زندگی، هستی، روابط انسانها با یکدیگر که به گونهای بیان میشود که موجب تبسم طرف مقابل هم میشود همان طور که دهخدا در چرند و پرند این کار را انجام میداد.
دلیل شوخی و خنده بین همه انسانها وجود دارد و جزو عواطف انسانی به شمار میآید و انسان در بسیاری مسائل به جز خنده و شادی با سایر جانوران مشترک است.برای نمونه خشم، ترس و افسردگی را در دیگر جانوران هم ملاحظه میکنیم، اما خنده و شادی مختص به انسان است. خنده، نشاندهنده احساس رضایتی است که جنبه عینی به خود میگیرد و همچنین نشاندهنده وضعیت خلقی فرد است، اما شوخی نوعی از شکلهای متفاوت ارتباط با دیگران است. افراد از راههای دیگر ارتباطی مثل تماس چشمی، کلام و حتی سکوت برای ایجاد رابطه با دیگران هم استفاده میکنند. شوخی، نوعی سازوکار دفاعی روانی را نشان میدهد که عنوان آن جابهجایی است. به این ترتیب که فرد از این که در موقعیت دشواری قرار ندارد اما دیگری در آن موقعیت قرار دارد، احساس رضایت میکند و آن فرد میتواند در رفع تنش و آشفتگی به دیگری کمک کند. از طنز هم میتوان بهعنوان یک سازوکار دفاعی روانی پیچیدهتر و پختهتر نام برد و اجازه بیان مطالب ناخوشایند را زمانی که بهصورت مستقیم امکان بیان آن وجود نداشته باشد را میدهد. مصداق عینی این موضوع،آثار چارلی چاپلین است که در گروه طنز قرار میگیرد، اما آثار بسیاری از کمدینهای سینما مانند لورل وهاردی جزو گروه شوخی قرار میگیرند، چون در آنجا مساله عمیقی عنوان نمیشود.
لطیفه و جوکگویی در ایران دارای چه پیشینهای است؟ در این پیشینه چه تفاوتی بین گونههای طنز و هزل وجود دارد؟
از ابتدای ادب پارسی، ایرانیان با مساله طنز و شوخی روبهرو بودند و این نشاندهنده آن است که این روش ارتباطی در کشور ایران مورد پذیرش و تائید بوده بهویژه زمانی که شرایط اجتماعی اجازه بیان مستقیم نارضایتیها را نمیداده و مسائل از طریق غیرمستقیم بیان میشده است. برای نمونه سعدی میگوید پادشاهی پارسایی را دید، گفت هیچت از ما یاد آید؟ گفت بلی، وقتی که خدا را فراموش میکنم. آثار عبید زاکانی، چرند و پرند دهخدا، قسمتی از آثار صادق هدایت، همه اینها جزو مقوله طنز است؛ اما شوخی و بذله که بین مردم رایج است با طنز تفاوت دارد، در واقع شوخیهای هدفدار، انگیزههای منع شده غریزی را هم تا حدودی راضی میکند. برای نمونه میتواند نشاندهنده تمایل فرد به پرخاشگری یا مسائل جنسی باشد که بهصورت نمادین خود را در این شوخیها نشان میدهد.
از نظر روانشناسی چه مکانیزمی باعث شکلگیری شوخی و طنز در انسان میشود؟
بهوسیله شوخی و بازی با واژگان تمایلات دیگرآزارانه و برتریطلبانه اما ناسازگار با واقعیات زندگی امروز ارضا میشوند. شوخیهایی که مضمون جنسیتی دارند یا سر به سر گذاشتن با ملل یا اقوام گوناگون در این دسته قرار میگیرد که امکان بروز خشم و پرخاشگری را بدون آنکه صورت مستقیم به خود بگیرد میدهد، اما این مختص به مردم ایران نیست، برای نمونه انگلیسیها شوخیهایی دارند درباره خست اسکاتلندیها یا در مورد سادگی ایرلندیها. در اروپا، راحتطلبی فرانسویها، بیمسوولیتی ایتالیاییها و حتی نظم، کارآمدی و ادب آلمانیها دستمایه شوخیهای زیادی قرار میگیرد. در این میان فرانسویان بهدلیل ناخشنودی خود از مردم آلمان بهدلیل کارآمدیشان، از راه طنز بهصورت غیرمستقیم بیان کنند که البته این بهتر از شوخی مستقیم است. زمانی که شرایط سیاسی اجازه بیان صریح عقاید را ندهد در آن صورت به وسیله شوخی، تنش روانی بهصورت بیخطر رفع میشود.
آیا در جامعهای که تنش بیشتری دارد جوکسازیهای بیشتری هم صورت گیرد؟
جوکسازی و انجام این گونه شوخیها در ایران بیشتر از سایر نقاط جهان نیست. ما افرادی را تحتعنوان افراد لطیفهگو میشناسیم که این افراد احساس خشم عجیبی نسبت به دیگران دارند، اما راهی را که انتخاب کردهاند راهی متمدنانه است و خشم خود را توسط لطیفهگویی راجع به آنها مهار میکنند.
میتوانیم جوکسازیهایی را که اتفاق میافتد به فال نیک بگیریم و تصور کنیم که باعث ایجاد همبستگی میشود و تفاوتها و خشمها را از بین می برد؟
شوخیها شکل متعالی احساس شادی نیستند و طنزگویی شکل متعالی آن است. زیرا گاهی هدف از شوخی، تحقیر یا نشان دادن خشم به طرف مقابل است.مضحکه قرار دادن یک نفر یا یک قومیت جنبه طنز ندارد و حتی شوخی هم نیست، فقط یک تظاهر مستقیم پرخاشگری است و در نهایت موجب افزایش تنش در یک جامعه میشود، اما اگر خود فرد همین نگاه شوخی را نسبت به کارها و اعمال خود داشته باشد این گونه به روحیه همدلی در جمع کمک شده و باعث بهبود اندیشهها میشود؛ اما آنچه که در شبکههای اجتماعی رواج دارد نوعی ابراز خشم و پرخاشگری بهصورت غیرمستقیم است و کسانی که روشهای شایستهتر ارتباط با دیگران را نمیدانند برای بیان افکار خود به این شوخیها که عموما مبتذل هم هست متوسل میشوند.
این جوکها را میتوان بهنوعی اعتراض به شرایط اجتماعی دانست یا این جوکها باعث میشود که موضوعات یا شخصیتهای سیاسی مبتذل شوند؟
از دیرباز تا کنون، افراد برای اعتراض به شرایط، طنز مینوشتند و در صورتی که طنز مردم ما نیز در راستای اعتراض به شرایطی باشد میتواند جنبه مثبتی داشته باشد.
از مردم عامه که انتظار تولید طنز فاخر وجود ندارد.آیا همین جوکسازی در سطح جامعه باعث نوعی همبستگی و کاهش حساسیت و تاکید روی مسائل اجتماعی و سیاسی نمیشود؟
آنچه توده مردم انجام میدهند نوعی هجو و بذلهگویی است که هدف آن عبارت است از ابراز مستقیم تمایلات پرخاشگرانه و یا مسائل غریزی دیگر و این موضوع ارزشمند نیست چون افراد میتوانند اعتراضات خود را بهصورت معقولتری بیان کنند، ولی اگر فردی را مورد آماج توهین و تحقیر قرار بدهند و اسم این کار را شوخی بگذارند مطلقا این گونه نیست؛ بلکه نشاندهنده ضعف اخلاقی گوینده چنین شوخی است.
آیا به اشتراک گذاشتن این جوکها در سطح بسیار گسترده بین مردم نشاندهنده اشتراکات روانی بین افراد است؟
افرادی که در موقعیت برتر باشند و دیگران را در موقعیت ضعیفتر ببینند ممکن است که ناخودآگاه از این اتفاق احساس رضایت کنند و این قبیل شوخیهای ابتدایی هم چنین خاصیتی را برای افراد دارد و جز این کارکرد دیگری ندارد و موجب بهبود شرایط اجتماعی نمیشود و فقط نوعی تخلیه روانی است و چیزی را که میتوان ارزشمند شمرد طنز است یعنی مسائل واقعی زندگی، هستی، روابط انسانها با یکدیگر که به گونهای بیان میشود که موجب تبسم طرف مقابل هم میشود همان طور که دهخدا در چرند و پرند این کار را انجام میداد.
ارسال نظر