شهرهای خراسانی عهد ساسانی
رضا سلیمان نوری* ششمین نوشتار از این مجموعه که هفته قبل منتشر شد را با این وعده به پایان بردم که کمی بیشتر درباره خراسان عهد ساسانی با شما گفتوگو کنم. و اما درباره خراسان عهد ساسانی تا اینجا نوشتم که خراسان در زمان ساسانیان یکی از چهار ولایت بزرگ قلمروی آنان بود. ساسانی در دوران اوج حکومت خود خراسان را نیز همچون کل ایران به چهار قسمت یا ربع تقسیم کرده و برای هر کدام مرزبانی تعیین کرده بودند. نیشابور، مرو، هرات و بلخ مراکز این چهار بخش یا کرسی فرمانداری خراسان بود.
در این بین باید گفت که حکایت نیشابور از دیگر این شهرها قابلتوجهتر است زیرا نیشابور در اصل شهری ساسانی محسوب میشود.
در این بین باید گفت که حکایت نیشابور از دیگر این شهرها قابلتوجهتر است زیرا نیشابور در اصل شهری ساسانی محسوب میشود.
رضا سلیمان نوری* ششمین نوشتار از این مجموعه که هفته قبل منتشر شد را با این وعده به پایان بردم که کمی بیشتر درباره خراسان عهد ساسانی با شما گفتوگو کنم. و اما درباره خراسان عهد ساسانی تا اینجا نوشتم که خراسان در زمان ساسانیان یکی از چهار ولایت بزرگ قلمروی آنان بود. ساسانی در دوران اوج حکومت خود خراسان را نیز همچون کل ایران به چهار قسمت یا ربع تقسیم کرده و برای هر کدام مرزبانی تعیین کرده بودند. نیشابور، مرو، هرات و بلخ مراکز این چهار بخش یا کرسی فرمانداری خراسان بود.
در این بین باید گفت که حکایت نیشابور از دیگر این شهرها قابلتوجهتر است زیرا نیشابور در اصل شهری ساسانی محسوب میشود. این امر ادعایی قابلاثبات است زیرا که از دوران ساسانی کتاب منحصر بهفردی با عنوان«شهرستانهای ایرانشهر» باقی مانده که هرچند نامی از نویسنده ایرانی آن نمانده اما معتبرترین سند درباره جغرافیای شهرهای این دوران است. این کتاب به زبان پهلوی و در واپسین سدههای فرمانراویی ساسانیان نوشته شده و البته آنچه از آن در دست است نسخه ترجمه شده به زبان ارمنی آن است که در همان سالهای پایانی حکومت ساسانیان به همت موسی خورنی، مورخ ارمنی آن عصر تهیه شده است.
کتاب «شهرستانهای ایرانشهر» به بیان تاریخ، نام و ساختار سیاسی شهرهای «ایرانشهر» و ویژگی این شهرها در تاریخنگاری ایرانیان میپردازد و به گمان اغلب پژوهشگران همان کتاب «یادگار شهرها» یاد شده در بندهش تنظیم شده به دستور قباد یکم است.
در این کتاب، ایرانشهر برحسب جهات چهارگانه، به چهار ناحیه شرق و غرب و جنوب و شمال تقسیم شدهاست. امری که برای نخستین بار در زمان خسرو انوشیروان رواج پیدا کرد. در این رساله ایران، مطابق معمول آن دوران برای هر کدام از این نواحی چهارگانه که کوست یا کستک عنوان داشتند، زیر مجموعههایی در نظر گرفته شده که به ترتیب عبارت بودند از:
کوست خوربران، یعنی ناحیه غرب شامل نه استان.
کوست نیمروج (نیمروز)، یعنی ناحیه جنوب شامل نوزده استان.
کوست خراسان (خورآسان)، یعنی ناحیه شرق شامل بیست و شش استان.
کوست کپکوه (به قولی آذربایگان)، یعنی ناحیه شمال و کوه قفقاز شامل سیزده استان.
نکته جالب توجه اینکه هر چند در این کتاب ترتیب کوستها از غرب به شرق ذکر شده اما به هنگام معرفی شهرستانهای هر بخش ابتدا شهرهای شرقی و پس از آن سایر نقاط عنوان شدهاند.
براین اساس نخست سمرقند که شرقیترین شهر دوران انوشیروانی بوده، معرفی میشود و پس از آن سایر شهرهای خراسان. معرفی که همانند اغلب آثار زبان پهلوی در آن اسطورهها و واقعیتهای تاریخی درهم آمیختهشده و تشخیص درستی یا نادرستی نوشتارها تا حد زیادی غیرممکن است.
نکته قابلتوجه جایگاه ویژهای است که در این کتاب برای نیشابور امروزین قائل شده و آن را «ابرشهر» نامیده است. جایگاهی که با اندکی تامل در سایر آثار تاریخی موجود از آن عصر و البته ادوار بعد دلیل آن مشخص میشود. بر اساس اسناد موجود نیشابور توسط شاهپور اول ایجاد شده است.
این اسناد بازگوکننده آن است که در زمان شاهپور یکم جنگی بزرگ در خراسان بین وی و برخی از بازماندگان سلسله اشکانیان و شاید هم مانویان رخ میدهد که سرانجام آن پیروزی شاهپور بوده است. او پس از این نبرد دستور میدهد تا به یادبود آن بر آبادی محل پیروزی بیفزایند و شهری از نو بنا کنند و پس از پایان ساخت این شهر جدید آن را «نیوشاپور یا نوشاپور» یعنی شاپور نیک و رادمرد یا شهر زیبای شاپور نامید. نامی که بعدها کوتاه شد و بهصورت نیشابور امروزین درآمد.
این شهر از منظر شاپور از آن چنان اهمیتی برخوردار بود که در سنگنبشته موجود از وی در کعبه زرتشت واقع در نقش رستم از آن به عنوان ابر شهر و مرکز خراسان یاد شدهاست. ابر شهر بودن نیشابور که در دوره یزدگرد دوم (۴۳۸ - ۴۵۷ م.) مدتی محل اقامت او و پایتخت ایران زمین بود، آن گاه قطعیت مییابد که بدانیم در بسیاری از نوشتارهای پهلوی و مانوی نام افتخاری نیشابور را ابرشهر ذکر کرده اند.
البته بنیاد شهرهای نو یکی از برنامههای شاهان ساسانی بود. امری که دلایل سیاسی آن بیش از مسائل فرهنگی و اجتماعی بود. بر این پایه اکثر شاهان ساسانی به احداث شهرهای نو پرداختند. شهرهایی که طبق سنت معمول با نام شاه همراه بودند و واژههایی به آنها افزوده میشد که اغلب از شادی، شکوه و عظمت، نیکبختی و پیروزی فرمانروا و یا مفاهیم مشابه آنها بود.
اسناد موجود بازگوکننده پایهگذاری بیش از ۲۶ شهر در عهد فرمانروایی ساسانیان است که سهم خراسان از این مجموعه علاوه بر نیشابور یا ابر شهر،پنج شهر دیگر بود تا بدین گونه بیشترین تعداد از شهرهای ساسانی در زادگاه اشکانیان ایجاد شده باشد.
نکته قابل توجه این است که به جز نیشابور که در عهد شاپور اول و در دوران ظهور مانویان پایهگذاری شد، پنج شهر دیگر ساخته شده در خراسان در عهد انوشیوران اول و همزمان با کشتار مزدکیان ایجاد شدهاند. «خسرو شاد»، «خسرو مشت آباد»،«ویسپ شادخسرو»، «هوبد خسرو» و «شاد فرخ خسرو» اسامی است که اهل تاریخ این شهرها را با آنها معرفی کردهاند. شهرهایی که متأسفانه در اسناد موجود به محل ایجاد آنها اشاره نشده و براین اساس مشخص نیست که در ادوار مختلف تاریخ چه سرنوشتی پیدا کردهاند و این تلاقیهای زمانی خود داستانی دارد که مرتبط با پاسخ به پرسش ابتدای این نوشتار است. امری که در نوشتار بعد بدان خواهم پرداخت.
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
در این بین باید گفت که حکایت نیشابور از دیگر این شهرها قابلتوجهتر است زیرا نیشابور در اصل شهری ساسانی محسوب میشود. این امر ادعایی قابلاثبات است زیرا که از دوران ساسانی کتاب منحصر بهفردی با عنوان«شهرستانهای ایرانشهر» باقی مانده که هرچند نامی از نویسنده ایرانی آن نمانده اما معتبرترین سند درباره جغرافیای شهرهای این دوران است. این کتاب به زبان پهلوی و در واپسین سدههای فرمانراویی ساسانیان نوشته شده و البته آنچه از آن در دست است نسخه ترجمه شده به زبان ارمنی آن است که در همان سالهای پایانی حکومت ساسانیان به همت موسی خورنی، مورخ ارمنی آن عصر تهیه شده است.
کتاب «شهرستانهای ایرانشهر» به بیان تاریخ، نام و ساختار سیاسی شهرهای «ایرانشهر» و ویژگی این شهرها در تاریخنگاری ایرانیان میپردازد و به گمان اغلب پژوهشگران همان کتاب «یادگار شهرها» یاد شده در بندهش تنظیم شده به دستور قباد یکم است.
در این کتاب، ایرانشهر برحسب جهات چهارگانه، به چهار ناحیه شرق و غرب و جنوب و شمال تقسیم شدهاست. امری که برای نخستین بار در زمان خسرو انوشیروان رواج پیدا کرد. در این رساله ایران، مطابق معمول آن دوران برای هر کدام از این نواحی چهارگانه که کوست یا کستک عنوان داشتند، زیر مجموعههایی در نظر گرفته شده که به ترتیب عبارت بودند از:
کوست خوربران، یعنی ناحیه غرب شامل نه استان.
کوست نیمروج (نیمروز)، یعنی ناحیه جنوب شامل نوزده استان.
کوست خراسان (خورآسان)، یعنی ناحیه شرق شامل بیست و شش استان.
کوست کپکوه (به قولی آذربایگان)، یعنی ناحیه شمال و کوه قفقاز شامل سیزده استان.
نکته جالب توجه اینکه هر چند در این کتاب ترتیب کوستها از غرب به شرق ذکر شده اما به هنگام معرفی شهرستانهای هر بخش ابتدا شهرهای شرقی و پس از آن سایر نقاط عنوان شدهاند.
براین اساس نخست سمرقند که شرقیترین شهر دوران انوشیروانی بوده، معرفی میشود و پس از آن سایر شهرهای خراسان. معرفی که همانند اغلب آثار زبان پهلوی در آن اسطورهها و واقعیتهای تاریخی درهم آمیختهشده و تشخیص درستی یا نادرستی نوشتارها تا حد زیادی غیرممکن است.
نکته قابلتوجه جایگاه ویژهای است که در این کتاب برای نیشابور امروزین قائل شده و آن را «ابرشهر» نامیده است. جایگاهی که با اندکی تامل در سایر آثار تاریخی موجود از آن عصر و البته ادوار بعد دلیل آن مشخص میشود. بر اساس اسناد موجود نیشابور توسط شاهپور اول ایجاد شده است.
این اسناد بازگوکننده آن است که در زمان شاهپور یکم جنگی بزرگ در خراسان بین وی و برخی از بازماندگان سلسله اشکانیان و شاید هم مانویان رخ میدهد که سرانجام آن پیروزی شاهپور بوده است. او پس از این نبرد دستور میدهد تا به یادبود آن بر آبادی محل پیروزی بیفزایند و شهری از نو بنا کنند و پس از پایان ساخت این شهر جدید آن را «نیوشاپور یا نوشاپور» یعنی شاپور نیک و رادمرد یا شهر زیبای شاپور نامید. نامی که بعدها کوتاه شد و بهصورت نیشابور امروزین درآمد.
این شهر از منظر شاپور از آن چنان اهمیتی برخوردار بود که در سنگنبشته موجود از وی در کعبه زرتشت واقع در نقش رستم از آن به عنوان ابر شهر و مرکز خراسان یاد شدهاست. ابر شهر بودن نیشابور که در دوره یزدگرد دوم (۴۳۸ - ۴۵۷ م.) مدتی محل اقامت او و پایتخت ایران زمین بود، آن گاه قطعیت مییابد که بدانیم در بسیاری از نوشتارهای پهلوی و مانوی نام افتخاری نیشابور را ابرشهر ذکر کرده اند.
البته بنیاد شهرهای نو یکی از برنامههای شاهان ساسانی بود. امری که دلایل سیاسی آن بیش از مسائل فرهنگی و اجتماعی بود. بر این پایه اکثر شاهان ساسانی به احداث شهرهای نو پرداختند. شهرهایی که طبق سنت معمول با نام شاه همراه بودند و واژههایی به آنها افزوده میشد که اغلب از شادی، شکوه و عظمت، نیکبختی و پیروزی فرمانروا و یا مفاهیم مشابه آنها بود.
اسناد موجود بازگوکننده پایهگذاری بیش از ۲۶ شهر در عهد فرمانروایی ساسانیان است که سهم خراسان از این مجموعه علاوه بر نیشابور یا ابر شهر،پنج شهر دیگر بود تا بدین گونه بیشترین تعداد از شهرهای ساسانی در زادگاه اشکانیان ایجاد شده باشد.
نکته قابل توجه این است که به جز نیشابور که در عهد شاپور اول و در دوران ظهور مانویان پایهگذاری شد، پنج شهر دیگر ساخته شده در خراسان در عهد انوشیوران اول و همزمان با کشتار مزدکیان ایجاد شدهاند. «خسرو شاد»، «خسرو مشت آباد»،«ویسپ شادخسرو»، «هوبد خسرو» و «شاد فرخ خسرو» اسامی است که اهل تاریخ این شهرها را با آنها معرفی کردهاند. شهرهایی که متأسفانه در اسناد موجود به محل ایجاد آنها اشاره نشده و براین اساس مشخص نیست که در ادوار مختلف تاریخ چه سرنوشتی پیدا کردهاند و این تلاقیهای زمانی خود داستانی دارد که مرتبط با پاسخ به پرسش ابتدای این نوشتار است. امری که در نوشتار بعد بدان خواهم پرداخت.
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ارسال نظر