«دنیای اقتصاد» در گفتوگو با «آقای تبلیغ» بررسی میکند:
فضای مجازی یا دنیای حقیقی، مسئله این است!
دنیای اقتصاد، سپهر استیری- میگویند عصر، عصر ارتباطات است و حتی روزنامههای کاغذی نیز در جستجوی مخاطبان مجازی هستند. همین چندماه پیش بود که روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز انتشار کاغذی خود را متوقف کرد و تنها بهصورت آنلاین منتشر میشود. در فضای مجازی نیز شبکههای اجتماعی از اقبال خوبی برخوردارند که شاید بتوان گواه این امر را حضور رسانهها و بنگاههای اقتصادی در شبکههای اجتماعی برای انتشار آخرین اخبار خود دانست، در این میان کسانی هستند که فعالیت در شبکههای اجتماعی بهنوعی به شغل آنان تبدیل شده و از این راه درآمد کسب میکنند.
دنیای اقتصاد، سپهر استیری- میگویند عصر، عصر ارتباطات است و حتی روزنامههای کاغذی نیز در جستجوی مخاطبان مجازی هستند. همین چندماه پیش بود که روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز انتشار کاغذی خود را متوقف کرد و تنها بهصورت آنلاین منتشر میشود. در فضای مجازی نیز شبکههای اجتماعی از اقبال خوبی برخوردارند که شاید بتوان گواه این امر را حضور رسانهها و بنگاههای اقتصادی در شبکههای اجتماعی برای انتشار آخرین اخبار خود دانست، در این میان کسانی هستند که فعالیت در شبکههای اجتماعی بهنوعی به شغل آنان تبدیل شده و از این راه درآمد کسب میکنند. «مستر تبلیغ» یکی از این فعالان نامآشنا و مشهدی این عرصه است که کالاها و خدمات شهر مشهد را در اینستاگرام تبلیغ میکند، البته بسیاری او را با تبلیغ رستورانهای شهر میشناسند. وی هماکنون ۳۲ سال دارد و دانشآموخته رشته گرافیک و عکاسی است و مدتی است در عرصه تبلیغات فعالیت میکند. برای آشنایی بیشتر با «آقای تبلیغ» و فعالیتهایش به سراغ او رفتیم. آنچه میخوانید، مشروح این گفتوگو است.
لطفا برایمان بگویید ایده «مستر تبلیغ» از کجا به ذهن شما رسید؟
من قریب به 12 سال است که کار تبلیغاتی انجام میدهم و پیش از آن هم کارهایی از قبیل طراحی سایت انجام میدادم، از آنجا که «مستر تستر» را برادرم بهوجود آورده بود و خودم هم در کار تبلیغات بودم، با اجازه وی مستر تبلیغ را شروع کردم. البته این کار هم درگیریهای خاص خود را دارد، فارغ از نوآوریهایی که همواره باید در کار داشته باشیم، باید دریابیم که چطور میتوان بهروز بود. برای مثال باید بدانیم اگر روزی اینستاگرام به فعالیتهای خود پایان دهد، بعد از آن باید کجا را برای فعالیت انتخاب کرد. این تحلیلها در حرفه ما بسیار حائز
اهمیت است.
به نکته خوبی اشاره کردید، اگر روزی اینستاگرام بیرونق شود، شما چه خواهید کرد؟ چه شبکه اجتماعی میتواند جایگزین آن باشد؟
با از بین رفتن اینستاگرام بسیاری ازحرفهها از بین میروند اما حرفه من از بین نمیرود بلکه بهروزتر میشوم. هماکنون فردی را در فیسبوک دارم که گزارش لحظه به لحظه این سایت را به من میدهد و اگر قرار بر فروپاشی فیسبوک یا هر شبکه اجتماعی باشد، سه، چهارماه قبل به من اطلاع میدهد که خودم را برای شبکه اجتماعی جدیدی آماده کنم؛ درنتیجه من همواره بهروز هستم.
موضوعی که فکر میکنم بسیاری دوست دارند درباره شما بدانند این است که شما غذاهای زیادی را امتحان میکنید ولی اصلا چاق نیستید، چطور این مسئله را مدیریت میکنید؟
یکی از دلایلش این است که من پیش از اینهم استعداد چاقی نداشتم گرچه گاهی اوقات چاق میشوم ولی بعد از آن خودم را لاغر میکنم اما بیشتر بهخاطر بیماری سرطانی که داشتم سبب شد این تعادل حفظ شود.
پس بهنوعی تمامی غذاهایی را که تبلیغ میکنید، میخورید؟
فستفودها را تست میکنم چون اگر قرار بر خوردن این فستفودها باشد چیزی از من باقی نمیماند اما سایر غذاها را میخورم.
میانه شما با ورزش چطور است؟
ورزش نمیکنم و تنها فعالیت روزانهام همین کاری است که انجام میدهم.
کسب درآمد از این کار به چه صورت است؟
کار من بیشتر از سر علاقه است چراکه از کودکی تمایل داشتم معروف شوم.
آیا منبع درآمدی شما همین کار است یا کار دیگری هست که شما را تامین میکند؟
نه، همین کار است.
خب همین روند کار شما چطور است؟ رستورانها از شما درخواست تبلیغات میکنند؟
طبیعتا یک بازاریاب حرفهای نباید تمامی مغازهها را ویزیت کند. ابتدا من درآمدی که داشتم را خرج کردم و بعد با خودم گفتم حالا که قرار است من در طول روز خرید کنم یا غذایی بخورم خب همین غذاها و محصولات را به مردم نشان دهم یعنی زندگی روزانهام را برای مردم روایت کنم اینکه در روز کجا میروم، چقدر بابت خریدهایم هزینه میکنم و ... تا اینکه زمانی متوجه شدم که تعداد لایکهای عکسهایی که از غذاها و رستورانها دریافت میکنم نسبت به دیگر پستهایم بیشتر است و همینجا بود که متوجه شدم مردم توجه بیشتری نسبت به غذاها و رستورانها دارند.
پس از آن چند رستوران، من را دعوت کردند و این باعث شد که غذاهایشان را امتحان کنم و نظر بدهم. درصورتیکه من اصلا تستر نبودم. افزایش درخواست رستورانها باعث شد دنبال ویزیت کردن رستورانی نباشم بلکه دیگر این رستورانها بودند که از من مطالبه میکردند.
تنها اگر درطول روز هوس غذایی کرده باشم، به رستوران میروم و عکسی هم از آن را منتشر میکنم. معمولا سعی میکنم به هر رستوران یکبار بروم تا فکر نکنند من بهصورت رایگان کار میکنم یا هزینهای ندارم.
بابت هر درخواستی که از شما میشود چه مبلغی دریافت میکنید؟
تقریبا بابت هر پستم حدود ۱۰۰ هزار تومان دریافت میکنم.
کیفیت غذاها و کالاهایی که تبلیغ میکنید برایتان چقدر اهمیت دارد؟
موارد بسیاری بوده که بعضا شش یا هفت میلیون تومان به حساب من واریز کردند ولی بهدلیل نداشتن کیفیت مناسب پولشان را برگرداندهام، چون اعتبار من همین شادی و لذتی است که مردم از کالاها و خدمات تبلیغ شده کسب میکنند و اگر محصولات، کیفیت نداشته باشند، اعتماد مردم از بین میرود. گرچه انسان جایزالخطاست ولی تا جایی که بتوانم کیفیت را کنترل میکنم. باید توجه داشت که ما هم تا حدودی امکان انتقاد در باب کیفیت محصولات را داریم گاهی انتقادها اگر تند باشند، میتوانند از ما شکایت کنند اما اگر انتقاد نکنیم مردم میگویند چرا این نکات را یادآور نشدی به همین خاطر مجبورم برخی انتقادات را به خود کارفرما منتقل کنم. در نتیجه از آنجا که بهطور مستقیم نمیتوانیم نقد کنیم هرگاه با نکته منفی مواجه میشوم در انتهای پستها مینویسم «نظر با شما» تا این مردم باشند که وارد صحنه شوند و انتقاد کنند.
ولی تبلیغات شما محدود به غذا و رستوران نیست؟
من همه چیز تبلیغ میکنم چون آقای تبلیغ هستم، آقای شکم که نیستم، حتی اطلاعرسانی برخی از برنامهها از قبیل امور خیریه و جشنها را هم انجام میدهم.
شما در کار خود با چه مشکلاتی مواجه هستید که خارج از کنترل شماست و به شما تحمیل میشود؟
از آنجا که کار ما بیشتر در فضای مجازی است و تا به امروز قوانین خاصی برای فعالیت در این حوزه تعریف نشده ما با مشکلات چندانی مواجه نیستیم.
بهنظر شما این نوع خاص از تبلیغات در شبکههای اجتماعی بیشتر برای چه نوع کالاها یا خدماتی مناسب است؟
این نوع تبلیغات بیشتر برای خوردنیها و رستورانها استفاده میشود اما در مواردی از قبیل آژانسهای مسافرتی نیز میتوان از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات استفاده کرد البته باید توجه داشت که جامعه مورد بحث و فرهنگهای حاکم بر آنان نیز بیتأثیر نیستند.
عمده فعالیت شما در شهر مشهد است بهنظر شما این قبیل فعالیتها در این شهر با دیگر شهرها چه تفاوتهایی دارد؟
نکته مهمی که در مشهد وجود دارد کپیکاری است برای مثال از برندهایی مثل نوتلابار یا بستنی شاد چندین نمونه ساختند شاید اگر یک بستنی شاد در شهر بود، امروز این برند وضعیت بهتری داشت. ما مخالف رقابت افراد نیستیم ولی کپی کردن کار جالبی نیست.
اما یکی از ویژگیهای شبکه اجتماعی و بازار این است که هرکسی بتواند وارد رقابت با شما شود. بهنظر شما چه عواملی هستند که میتوانند در این عرصه فردی را از دیگران متمایز کنند؟
رقبای زیادی در این عرصه میتوانند وجود داشته باشند اما خاص بودن من نسبت به سایرین به این خاطر بوده که فعالیت من نسبت به آنان بیشتر است یعنی شاید آنها روزی یکبار به جایی برای خوردن غذا بروند ولی من روزی چهار تا پنج رستوران میروم و آنها را معرفی میکنم.
نکته دیگری که میتواند به نقطه تمایزی میان من و سایرین تبدیل شود، زمان کاری است. بسیاری از افراد شاغل در این حرفه میگویند ما زمان کاری مشخصی داریم و ساعات مشخصی در روز را مانند ظهرها به استراحت اختصاص میدهند درحالیکه من ظهرها سعی میکردم به مکانهای عمومی و شلوغ بروم چرا که معتقد بودم شبکه اجتماعی یعنی شناخته شدن و این شناخته شدن از طریق مردم است؛ همین موضوع عاملی شد که چند نفر با من عکس بگیرند، در صفحات خود به اشتراک بگذارند و به شناختهتر شدن من کمک کنند.
به موضوع خوبی اشاره کردید. فکر میکنم در حرفه شما یکی از عوامل مهم موفقیت میتواند رابطه شما با مردم باشد، رابطه شما با مردم چگونه است؟
همانطورکه مردم میتوانند فردی را از نقطه صفر به اوج برسانند، میتوانند وی را از عرش نیز به فرش بیاورند در نتیجه همواره سعی کردم به الطاف مردمی و مهربانیهایشان بیتوجه نباشم چرا که معتقدم هر برخورد نامناسب در حرفه ما میتواند به عاملی جهت تخریب خودمان تبدیل شود برای مثال اگر فردی خواهان گرفتن یک عکس یادگاری باشد و من با بیتفاوتی از کنارش بگذرم، وی میتواند با بازتاب این موضوع به وجهه من لطمه بزند.
چندی پیش برادر شما، مستر تستر در پستی نوشت که زمانی را که شما با بیماری دست و پنجه نرم میکردید از یاد نمیبرد. بعد از بهبودی، شما شروع به فعالیت کردید که به گفته مستر تستر در اوایل تصور نمیکرد در کارتان موفق باشید، کمی درباره آنچه بر شما گذشت، توضیح دهید.
بله من حدود پنج سال پیش گرفتار سرطان شدم و در آن زمان برادرم، مستر تستر مشغول فعالیت بود و از آنجا که دو سه سال پیش از دیگران شروع به این کار کرده بود، تصور نمیکرد فردی بتواند مانند او شود اما روزی که من شروع به کار کردم حدود دوهزار دنبالکننده داشتم و مستر تستر پنج یا شش هزار ولی من در مدت کوتاهی به ۱۵ هزار دنبالکننده رسیدم، وقتی دلیلش را از من جویا شد نکات لازم را به او گفتم ولی او در همان برهه زمانی من را رقیب خود تلقی میکرد و اطلاعاتش را با من درمیان نمیگذاشت. اما کمکم تغییر رویه داد و امروز بیشتر رفیق هم هستیم تا رقیب هم، چراکه در رقابت، فرد ضعیفتر در تقابل با فرد قویتر، قوی میشود به همین خاطر او سیاست به خرج داد و رفاقت را پیشه کرد تا من به رقیبی برای او تبدیل نشوم.
در پایان اگر مطلبی مانده که میخواهید عنوان کنید، بفرمایید.
متاسفانه در مشهد به فعالان صفحات مجازی توجهی نمیشود، برای مثال گاهی که به مراسمهایی میرویم جایگاه نامناسبی به ما میدهند درحالیکه افرادی مثل من افرادی هستند که با تلاش و زحمت، خودشان را چهره کردند. گرچه هیچ وقت برایم اهمیتی نداشته ولی همیشه ما را به انتهای مجلس میفرستادند و یا در VIP جایگاهی نداشتیم چراکه باید توجه داشت ما نباید در میان مردم باشیم.
این انتظار نابهجایی نیست که جامعه حداقل احترامی به افرادی که به شهر خدمت میکنند، داشته باشند اما خب بعضا بیاحترامیهایی میشود بالاخره باید بپذیرند که مستر تبلیغ دیگر یک آدم معمولی نیست بلکه فردی است که برای این شهر زحمت کشیده، هزینه کرده و جاهای مختلف این شهر مانند المانهای آن را نشان داده است و حالا تنها از این شهر احترام میخواهد.
چندی پیش نیز نماهنگی از آنچه بر من گذشته بود منتشر کردم، از دوران بیماری و سرطانم تا به امروز . جالب است، بدانید تمامی نظرات مردم تغییر کرد و این نشان میدهد که اگر بیمار باشی یا مشکلی داشته باشی مردم به تو احترام میگذارند و اصلا یکی از دلایلی که طی این سه ماه من بیشتر مورد توجه قرار گرفتم، همین موضوع بیماریام بود که منتشر شد.
ارسال نظر