رواقی؛ ناشناخته‌ترین شهید خراسانی هفتم تیر

رضا سلیمان نوری
کارشناس‌ارشد ایران‌شناسی و خراسان‌پژوه

35 سال از شهادت اعضای حزب جمهوری می‌گذرد، حزبی که می‌رفت تا پیشرو تحقق عدالت و دموکراسی در کشور باشد و حلقه رابط بین مردم و دولت قرار گیرد، حال پس از گذشت سال‌ها از این واقعه و نگاهی به سیر تحول احزاب پس از انقلاب جای خالی بسیاری از فعالیت‌های حزبی در ایران دیده می‌شود. با مراجعه به مطبوعات برجای مانده از سال 1360 می‌توانیم به اسامی شهدای هفت تیر دست پیدا کنیم که از میان 73 شهید حادثه دلخراش حزب جمهوری به 9 شهید خراسانی با نام‌های جواد اسدالله‌زاده، مهدی امین‌زاده، عبدالحمید دیالمه، محمد رواقی، حجت‌الاسلام حسن سعادتی، حجت‌الاسلام دکتر قاسم صادقی، حجت‌الاسلام محمدحسن طیبی، سید محمد موسوی‌فر، علی‌اکبر دهقان برمی‌خوریم. مطلب قابل‌تأمل این نکته است که بعضی از این 9 شهید، به‌رغم فعالیت‌های سیاسی بسیار خود در قبل از انقلاب هنوز ناشناخته باقی مانده‌اند. امری که بی‌شک هم رسانه‌ها و هم ارگان‌های مسئول این مهم‌، در وقوع آن مقصر هستند. راقم این ستون به همین دلیل نوشتار این هفته را به یکی از این شهدا یعنی شهید محمد رواقی اختصاص داده است. شهیدی که به یقین می‌توان وی را ناشناخته‌ترین شهیدان مشهدی هفتم تیر لقب داد.

 

محمد رواقی سال 1328 خورشیدی به‌عنوان سومین فرزند خانواده 11 نفری در کوچه چهنو مشهد متولد شد. البته خانواده وی قبل از آغاز دوران تحصیل محمد به کوچه حوض مونس این شهر نقل مکان کردند. روحیه پرنشاط محمد در دوران کودکی باعث شده بود که به‌دلیل جبر حاکم بر مکتب‌خانه‌های قدیم بارها از این مکان فرار کند اما علاقه به علم باردیگر او را به مکتبخانه می‌کشاند. پدر او از فرش فروش‌های معروف و متدین مشهد و همچنین حافظ کل قرآن بود و به همین دلیل محمد از سنین پایین با علوم قرآنی و پس از آن با فعالیت‌های مربوط به داد و ستد بازار آشنا شد. هوش و ذکاوت بسیار او در مباحث مرتبط با خرید و فروش فرش باعث شده بود که در سن 14 سالگی به‌عنوان یک تاجر متبحر فرش در بازار معروف شود. البته او از همان زمان به دنبال مال‌اندوزی نبود و بسیاری از درآمد خود را صرف فعالیت‌های عام‌المنفعه می‌کرد. محمد به‌رغم همه این موارد دبیرستان خود را در رشته طبیعی در سال ۱۳۴۸ با موفقیت به پایان رساند. ناگفته نماند که فعالیت سیاسی وی نیز در همین دوران آغاز شد و او با کانون نشر حقایق دینی دکتر شریعتی ارتباط برقرار کرد. او همچنین در جلسات مرحوم استاد محمدتقی شریعتی در مسجد امام حسن مجتبی(ع) نیز شرکت می‌کرد. او سال 49 وارد مدرسه عالی بازرگانی شد و اولین قدم مبارزاتی خود در دوران دانشجویی را با تشکیل انجمن‌های اسلامی دانشجویان برداشت و همزمان به نفر اول اعتصابات دانشجویی دانشکده تبدیل شد. شهید رواقی در دوران دانشگاه به‌علت مبارزات سیاسی دستگیر شد.

ساواک با حمله وحشیانه به منزل محمد، مقداری از کتاب‌ها و اعلامیه‌ها را کشف کرد که به همین دلیل چند ماه در زندان رژیم شاهنشاهی گذراند و در پی شکنجه‌ها شنوایی یک گوش خود را از دست داد. او به‌دلیل فضای سیاسی رعب‌انگیز حاکم بر سال‌های پیش از انقلاب، رفت‌وآمد خود با روحانیون را از اعضای خانواده مخفی نگه می‌داشت. سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیلات عالیه به آمریکا رفت اما هنوز چند واحد از دکتری را نگذرانده بود که با توجه به وضعیت پیش آمده در مبارزه ملت با رژیم پهلوی با مشورت برادرانش که آنان نیز از فعالان سیاسی مشهد بوده و بارها توسط ساواک دستگیر شده بودند به ایران بازگشت. البته مبارزات سیاسی محمد در آمریکا هم ادامه داشت و وی با همکاری دوستانی مانند شهید شاهوتی و شهید مهمانچی انجمن اسلامی دانشجویان را در سال ۱۳۵۳ در اکلاهما و برخی دیگر از شهر های آمریکا تاسیس کرد. محمد پس از بازگشت به وطن، بر فعالیت‌های مبارزاتی خود علیه رژیم شاهنشاهی افزود. شهید رواقی پس از بازگشت به ایران با همکاری دوستانش مؤسسه فرهنگی «رسا» را تشکیل داد و حدود ۲۰۰ جلد کتاب مذهبی و سیاسی را به چاپ رساند. از دیگر فعالیت‌های سیاسی وی شرکت در واقعه 17 شهریور خیابان ژاله بود که در صف تظاهرکنندگان قرار داشت. هنگامی که افراد را به رگبار بستند وی از داخل جوی خیابان فرار می‌کند و پس از آن به جابه‌جا کردن مجروحین پرداخت. محمد از طریق مبارزان فلسطینی اسلحه و مواد منفجره تهیه کرده و جوانان پرشور و انقلابی راستین را جهت فراگرفتن تعلیمات چریکی به فلسطین می‌فرستاد تا برای براندازی رژیم شاهنشاهی آماده شوند.

شهید رواقی در همین ایام با همسری مبارز که در زمان سنگربندی خیابان‌ها نیز همراهش بود، ازدواج کرد. محمد رواقی پس از پیروزی انقلاب مدتی در کمیته رفاه بود، سپس در استانداری تبریز مشغول به‌کار شد. در سال ۵۸ با تصویب شورای انقلاب وارد وزارت بازرگانی شد و مدتی به‌عنوان عضو هیات مدیره شرکت فرش انجام وظیفه کرد و بعد به سمت مدیرعامل و رئیس هیات مدیره شرکت سهامی فرش منصوب شد. او با ارائه برنامه‌هایی خواستار افزایش حقوق کارگران شد و توانست 80 درصد، حقوق آن‌ها را افزایش دهد. وی در میان کارگران به مرد عمل معروف بود. رواقی همیشه از فاصله طبقاتی رنج می‌برد و آنچه داشت با دیگران تقسیم می‌کرد. ایشان اجاره خانه و خرج منزل را از حقوق خود کسر کرده و بقیه را به دولت برمی‌گرداند و عقیده داشت انقلاب نوپاست و به این پول بیشتر نیاز دارد. وی 4 روز قبل از انفجار دفتر حزب جمهوری از منطقه زلزله‌زده گلباف کرمان برگشت. سرانجام این مبارز برجسته مشهدی در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیر 1360 به دیدار معبود شتافت و پیکر پاکش در آرامگاه 72 تن بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.