صرفه‌جویی یا خسّت
هوشمندی در مدیریت امور مالی شخصی همیشه آسان نیست و اتفاقا به‌دلیل تعارض‌هایی که با باورهای ما دارد، می‌تواند بسیار سخت شود. بسیاری از شما مقاله‌ها و کتاب‌هایی را می‌خوانید یا در دوره‌های آموزشی شرکت می‌کنید، اما انجام و اجرای آنچه آموخته‌اید مساله دیگری است. ممکن است آن‌قدر در بدهی غرق‌شده یا اهداف مالی چنان بزرگی داشته باشید که تنها راه نجات و رسیدن به اهداف خود را برنده شدن در یک قرعه‌کشی چند ده‌میلیونی بدانید.
اولین گام برای آن‌که بتوانید از شر بدهی‌های خود خلاص شوید گام کوچکی است. زمانی که وضعیت مالی‌ نگران‌کننده‌ای دارید انتخاب‌های بزرگی پیش‌روی شما نخواهد بود اما ده‌ها گام کوچک پیش‌روی شما است که می‌توانید به‌سرعت آنها را عملی کنید. البته در این میان پس‌انداز روی خریدهای بزرگ بسیار مهم است. شما در خرید خودرو و یا خانه می‌توانید پول زیادی را پس‌انداز کنید، اما این خریدها به‌ندرت اتفاق می‌افتند. چند بار در سال خریدی بالای پانصد هزار تومان دارید؟ اما از سوی دیگر روی خریدهای هفتگی مایحتاج عمومی، فرصت پس‌انداز بیشتری دارید. می‌توانید از کوپن‌های تخفیف استفاده کنید، از سایت‌های تخفیف گروهی خرید کنید یا با مقایسه قیمت‌ها بهترین گزینه را انتخاب کنید و این کار همین امروز شدنی است. شاید پس‌انداز ۳۰۰ تومانی روی خرید یک بطری شیر اصلا مهم نباشد، اما مجموع این پس‌اندازها در یک سال و روی اقلام گوناگون تفاوت بزرگی را ایجاد می‌کند.شما می‌توانید در یک هفته ۲ هزار تومان روی شیر، ۳ هزار تومان روی لوازم بهداشتی، ۵ هزار تومان روی هزینه حمل‌ونقل با استفاده از اتوبوس، ماهیانه ۱۰ هزار تومان با لغو اشتراک فلان روزنامه یا مجله یا ۱۰۰ هزار تومان در سال با تغییر اشتراک اینترنت خود صرفه‌جویی کنید. این‌ موارد به‌صورت جداگانه مبالغ زیادی نیستند اما در طول یک سال به عدد قابل‌توجهی می‌رسند که می‌تواند گوشه‌ای از مشکلات زندگی شمارا حل کند یا کمکی برای خرید کالایی می‌شود که واقعا نیاز به آن ضروری است.

البته بسیاری از افراد با شنیدن واژه صرفه‌جویی اخم می‌کنند. آن را معادل بی‌کلاسی و محروم کردن خود از مواهب زندگی می‌انگارند و دور از شخصیت خود می‌دانند. دیگران دوست ندارند امروز خود را قربانی آینده‌ای نامعلوم کنند. وقتی‌که احتمال کشته شدن در تصادفی در همین بعدازظهر وجود دارد چرا باید سکه روی سکه گذاشت؟ اما بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده در مقابل این پرسش، پرسش دیگری مطرح می‌کنند و می‌گویند: شما کدامیک از این دو سرنوشت را ترجیح می‌دهید؟ آماده شدن برای یک زندگی طولانی با پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و مرگ ناگهانی در هفته آینده؟ بدهکار شدن و گرفتن وام برای خرج بی‌حساب‌وکتاب و رسیدن به پیری در حالتی که از پس مخارج عادی خود نیز برنیایید. اگر به وضعیت نه‌چندان خوب بسیاری از بازنشسته‌های اطراف خود نگاه کنید قطعا آینده‌ای بهتر را برای خود خواهید خواست؛ کسانی که در زمان کار، درآمدهای بالایی داشته‌اند و اکنون باید برای خرج روزمره و مهمانی و تحصیلات فرزندان و ازدواج آنها، ناتوان هستند. فراموش نکنید که صرفه‌جویی خسّت نیست.

خسّت در برابر ولخرجی
خسیس کسی است که از مواهب زندگی که در اختیارش گذاشته شده استفاده نمی‌کند که البته بسیاری از این مواهب را باید با پول خرید. این فرد ممکن است عاشق سکه روی سکه گذاشتن باشد و نه تنها برای دیگران که برای خودش هم زیاد مایه نمی‌گذارد و ممکن است تنها پس از مرگشان، میزان دارایی‌هایشان مشخص شود. نقطه مقابل آن کسانی هستند که از لحاظ مالی بسیار غیر‌منضبط‌ند. معلوم نیست پول خود را به چه کسانی قرض داده‌اند، معلوم نیست که پول‌هایشان کجا رفته است، در زمان نیاز اضطراری به پول، باید از دیگران قرض کنند. اینها دو روی سکه‌اند، ولی راه میانه‌ای هم وجود دارد که همان صرفه‌جویی است.

صرفه‌جویی چیست؟
صرفه‌جویی یعنی خرج کردن آگاهانه پول، یعنی داشتن یک زندگی حسابگرانه. صرفه‌جویی یعنی اسراف نکردن. یعنی برداشتن، داشتن، خوردن و خریدن در حد نیاز. صرفه‌جویی یعنی اینکه براساس نیازهای خودمان بخریم، تحت‌تاثیر تبلیغات قرار نگیریم یا اینکه از آن بدتر، رفتار مالی ما برای تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران نباشد. (شما که نیاز به تایید دیگران ندارید، دارید؟) البته دست برداشتن از مقایسه خودمان با دیگران به این سادگی‌ها نیست و نیاز به تمرین زیاد دارد و ما باید صرفه‌جویی را هم تمرین کنیم. چون به محض شروع مدیریت پول مورد قضاوت خود و دیگران قرار می‌گیریم و برچسب خسیس به ما چسبانده می‌شود. ظاهرا و متاسفانه در اطراف ما صرفه‌جویی تنها یک واژه در فرهنگ لغت است و انگار عینیت ندارد. ولی شما می‌توانید این صفت نیکو را کسب کرده و آن را تمرین کنید.

عمر گرانمایه در برابر پول
فرض کنید شما ۲۰ روز در ماه و روزی ۸ ساعت کار کرده و یک میلیون تومان درآمد کسب می‌کنید؛ یعنی بابت خرج هر یک ساعت از عمر گرانبهای خود، ساعتی ۶۲۵۰ تومان دریافت می‌کنید. پس در زمان خرید کالایی به قیمت ۶۰ هزار تومان، انگار که ۱۰ ساعت از عمر خود را به جای آن می‌دهید و اینجاست که باید از خودمان بپرسیم: «آیا این کالا یا خدمات ارزش آن را دارد که ۱۰ ساعت از عمرمان را به پای آن بدهیم؟» این کار باعث می‌شود که مخارج شما آگاهانه شوند و شاید برای شما که انضباط مالی نداشته‌اید رنج‌آور باشد، اما باید این کار را ادامه دهید.

با حرف مردم چه‌کار کنیم؟
فرار از حرف مردم، بسیار سخت است، نه تنها آن حرفی که می‌زنند و شاید به گوش شما برسد بلکه مکالمه درونی که در ذهن شما وجود دارد و فکر می‌کنید که بقیه شما را رصد می‌کنند. برای مواجهه با این ذهنیت، تمرین‌های زیادی وجود دارد؛ مثلا خرید نیم کیلو گوشت یا مثلا گرفتن فاکتور خرید همه چیز.برخی ممکن است شما را خسیس بنامند، شاید برای گرفتن تایید دیگران مجبورتان کنند که به شیوه آنها پول خرج کنید، اما در نهایت این شما هستید که مسئول زندگی خودتان هستید. اگر خدای نکرده در اثر حادثه ای، نیاز به چند میلیون تومان پول داشتید و نتوانستید آن را تامین کنید، همین افراد به شما می‌گویند که چه انسان بی فکری است، هر چه درآورد را خورده و کمی هم به فکر آینده یا زن و بچه اش نبود. پس زیاد به حرفی که دیگران می‌زنند توجه نکنید.انسان صرفه‌جو از نظر من کسی است که به اندازه کافی خرج می‌کند، پس انداز دارد، هدیه می‌دهد و در کارهای خیریه شرکت می‌کند. خیرش به همه می‌رسد و معمولا هشتش گروی نه‌اش نمی‌ماند. شما کجای بام ایستاده‌اید؟ البته کارشناسان اقتصاد خانواده این موضوع را انکار نمی‌کنند که رسیدن به ثروت واقعی بدون افزایش درآمد ممکن نیست، اما صرفه‌جویی هم بخش بسیار مهمی از مدیریت پول در زندگی شخصی شماست. طی سال‌های گذشته بارها درآمد شما افزایش‌یافته، ولی تغییر چشمگیری در زندگی شما رخ نداده است چون مخارج هم به همان میزان رشد کرده است. ممکن است پوشاک برای شما اهمیتی نداشته باشد، ولی به خوردوخوراک توجه خاصی داشته‌باشید یا اینکه با یک نان سیرشوید ولی کمد لباس شما اهمیت ویژه‌ای داشته‌باشید. این شما هستید که «مهم» را تشخیص داده و روی هر آنچه به‌جز آن، صرفه‌جویی می‌کنید.

چرا پس‌انداز نمی‌کنیم و چگونه می‌توان شروع کرد؟
بسیاری از ما با خرج کردن پول، رفتاری دوگانه داریم. مثلا برای نپرداختن ۵۰۰ تومان به راننده تاکسی (که البته گران‌تر از نرخ واقعی طلب می‌کند) دست به عصا شده، ولی در هنگام خریدهای بزرگ، حساسیت خود را از دست می‌دهیم. صرفه‌جویی و دقت در خرید، به ویژه خریدهای بزرگ، از اصول نظم بخشیدن به زندگی مالی است، ولی آیا برنامه‌ای برای پس‌انداز اندوخته شده وجود دارد؟بسیاری این سوال را مطرح می‌کنند که پس از پس‌انداز چه باید کرد؟ یا به‌عبارت دیگر با پس‌انداز چه باید کرد؟ اگر سیستم مناسبی برای مراقبت، نگهداری و سرمایه‌گذاری پول موجود نباشد، پس‌انداز پول راه به جایی نمی‌برد. افراد بسیاری با در نظر گرفتن نرخ تورم و نرخ سود بانکی به این نتیجه می‌رسند که پس‌انداز کار اشتباهی است و با این روش نمی‌توان به استقلال مالی رسید، اما بررسی چند نکته در این مرحله ضروری به نظر می‌رسد. اول اینکه بهترین گزینه این است که شما باید به اندازه مخارج شش ماه، در حساب پس‌انداز اضطراری، پول داشته باشید. اگر این پول را ندارید، با ریسک بزرگی در زندگی روبه‌رو هستید و شروع پس‌انداز، آغازی بر کاهش تبعات این ریسک است. دوم اینکه بسیاری معتقد به سرمایه‌گذاری‌اند، نه پس‌انداز؛ چراکه معتقد هستند که پول را باید سرمایه‌گذاری کرد، با پس‌انداز ارزش آن از دست می‌رود اما اگر شما پولی را جمع (پس‌انداز) نکرده باشید، برای سرمایه‌گذاری از کجا پول خواهید آورد؟ حتما و قطعا شما برای رسیدن به استقلال مالی باید سرمایه‌گذاری کنید ولی این سرمایه‌گذاری شما به یک تامین اعتبار نیاز دارد و چه بهتر که خط اعتباری آن را با پس‌انداز تامین کنید.

سوم اینکه اگر این پول پس‌انداز نشود به کجا می‌رود؟ اینجا پارادوکسی وجود دارد. بسیاری به‌دلیل تورم بالا ، اعتقادی به پس‌انداز در سیستم بانکی ندارند، چرا؟ چون ارزش پول آنها روز به روز کمتر می‌شود. آنها به این بهانه تمام درآمد ماهانه خود را خرج کرده و با خرید لباس یا افزودن کالاهای لوکس به منزل خود در واقع به اقتصاد آن فروشنده مغازه کمک کرده یا هزینه سفر ماه آینده او به فرانسه را تامین کرده‌اند، ولی از آن طرف به‌دلیل واهی تورم، اضافه درآمد خود را پس‌انداز نمی‌کنند. چهارم اینکه بسیاری را در اطراف خود می‌بینیم که بدون مشخص بودن کار آنها یا بدون آن‌که در چرخه تولید (کالا و خدمات) حضور داشته باشند، به ثروت‌های زیاد رسیده‌اند. تعداد فروش پورشه در ایران با فرانسه و آلمان برابری می‌کند. این موضوع که من با پس‌انداز ماهیانه ۵۰ هزار تومان به کجا می‌توانم برسم، باعث القای ناامیدی می‌شود. پراید هفت میلیونی به ۲۲ میلیون تومان رسید، آن هم در زمانی کوتاه. تمام پس‌اندازهای ریالی من ارزش خود را از دست داده‌اند. کارشناسان اقتصاد خانواده در برابر چنین طرز تفکری می‌گویند: ممکن است دوباره اتفاقاتی مانند جهش قیمت‌ها در سال‌های ۹۰ و ۹۱ اتفاق بیفتد و به یک‌باره تمام پس‌انداز ما را دچار بی‌ارزشی کند. اما در هر صورت آن فردی که ۱۰ میلیون داشته بهتر است یا آنکه هیچ نداشته؟ آن فردی که عادت به مدیریت پول خود داشته موفق‌تر است یا آنکه چشم به دهان دولت دوخته تا برای آینده او راهکار بدهد؟ صرفه‌جویی هنر بزرگی است و می‌تواند با وارد کردن ساده‌زیستی (منظور عدم‌استفاده از مواهب زندگی نیست) به زندگی ما، موجب کاهش مخارج ضروری شود. اما برای مدیریت پول‌هایی که از صرفه‌جویی به دست می‌آید، باید برنامه داشت، نه اینکه آنها را جمع‌آوری کرده و به یک باره، قسط وام خودروی لوکس فلان صاحب فروشگاه را بپردازیم. یکی از بزرگ‌ترین موانع ذهنی که احتمالا شما با آن درگیر هستید این است که با مقادیر کم پس‌اندازی که می‌توانید انجام دهید به کجا می‌خواهید برسید. این انجماد ذهنی جلوی هر برنامه مفید مالی را می‌گیرد.

برای شروع چه می‌توان کرد؟
اکنون زمان آن است که میزان پس‌انداز خود را ارزیابی کنید. توصیه شده که برای رسیدن به بازنشستگی در زمان کم، شما باید ۵۰ درصد از درآمد خود را پس‌انداز کنید، اما این کار برای بسیاری از افراد غیر‌ممکن است. این غیر‌ممکن به‌دلیل مخارج بالای زندگی یا کمبود درآمد نیست بلکه بیشتر سختی همچون فتح قله در اولین تجربه کوهنوردی است. برای نهادینه کردن عادت پس‌انداز می‌توان از یک برنامه ۵۲ هفته‌ای استفاده کرد. فرض کنید شما برای ۵۲ هفته، به میزان شماره آن هفته پول پس‌انداز کرده و آن را در یک حساب روزشمار بگذارید. مثلا هفته اول هزارتومان، هفته سی‌ام، سی‌ هزار تومان و هفته آخر ۵۲ هزار تومان. این پول ظرف یک‌سال به یک و نیم میلیون تومان می‌رسد. پول کمی است؟ شاید، ولی شما این پول را با نهادینه کردن یک عادت پس‌انداز کرده‌اید. با یک برنامه منظم یک‌ساله و این بسیار ارزشمند است.پول بیشتری می‌خواهید؟ می‌توانید با توجه به درآمد خود این پس‌انداز را با ضرب عددی در 1000 تومان شروع کنید. مثلا از هفته‌ای دو هزار، پنج هزار یا ده هزار تومان شروع کنید.