اقتصاد رفتاری اعتیاد

شهرام حشمت

دانشیار اقتصاد سلامت

در دانشگاه ایلی‌نوی

اقتصاد رفتاری اعتیاد چارچوبی برای درک اشتباهات و خطاهای افراد ارائه می‌دهد. این رشته جدید بینشی از روانشناسی و اقتصاد را فراهم آورده و برخی آگاهی‌های ارزشمند در مورد افرادی که در جهت دستیابی به بهترین و بالاترین منافع خود عمل نمی‌کنند، ایجاد می‌کند. اقتصاد رفتاری در مقابل رویکرد سنتی که تحت عنوان مدل انتخاب عقلایی شناخته می‌شود، پدیدار شده است.

در مدل‌های سنتی فرض بر این است که شخص عقلایی به درستی مزایا و هزینه‌ها را سنجش کرده و بهترین انتخاب‌ها را برای خویش محاسبه کرده و نسبت به انجام آن تصمیم می‌گیرد. همچنین انتظار می‌رود که فرد عقلایی سلایق خود را بداند (هم سلایق فعلی و هم آینده) و هرگز بین دو خواسته متناقض گرفتار نشود. همچنین طبق فروض سنتی فرد کنترل کاملی بر خود داشته و می‌تواند فشارهای وارده بر خود را که ممکن است از دستیابی وی به اهداف بلندمدتش مانع شوند، محدود کند. اقتصاد سنتی از این فروض برای پیش‌بینی رفتار انسان واقعی بهره می‌گیرد. توصیه سیاستی استانداردی که از این طریق ناشی می‌شود، این است که فرض کنیم انسان‌ها انتخاب‌های فراوانی دارند و اجازه دهیم یکی از آنها را که فکر می‌کنند بهترین است (با کمترین دخالت دولت) انتخاب کنند.

برعکس، اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که انسان‌های واقعی به این طریق عمل نمی‌کنند. افراد در کنترل بر خود مشکلات زیادی دارند. آنان عمیقا به دلایل مختلفی تحت تاثیر قرار گرفته و اغلب نسبت به آنچه در سال بعد یا حتی فردای خود می‌پسندند، ایده درستی ندارند. اقتصاد رفتاری تلاش می‌کند این تفاوت‌ها را درک کرده و بیشتر مانند یک درمانگر در راهنمایی افراد به سوی رفتارهای سالم و تصحیح خطاهای شناختی آنان عمل می‌کند. تمرکز بر خطاها نیز راه‌هایی را نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌گذاران ممکن است محیط‌ها را دوباره بازسازی کنند تا انتخاب‌های بهتر را تسهیل نمایند.

یک مفهوم کلیدی در اقتصاد رفتاری این است که پاداش‌هایی (پاداش رفتاری یا همان لذت و مطلوبیت) که به تاخیر می‌افتند، توسط افراد چگونه ارزش‌گذاری می‌شوند. تاخیر در پاداش‌ها (لذت‌ها و مطلوبیت) به معنی این است که وقتی تحقق آنها به تعویق می‌افتد، ارزش حال آنها کاهش می‌یابد. این تصمیمات یک بعد زمان دارند به این معنی که بین مزایا و هزینه‌هایی که در زمان‌های مختلف رخ می‌دهند، سنجش می‌کنند. چنین انتخاب‌هایی در زندگی ما همواره رخ می‌دهند، از تصمیمات روزانه گرفته تا آن دسته از تصمیماتی که پیامدهای آنها می‌تواند تمام طول عمر ادامه داشته باشد، مانند پس‌انداز برای بازنشستگی، آموزش، تحصیل و ازدواج. مفهوم انتخاب در زمان اصل ارزشمندی را برای تبیین سلیقه بشر برای لذت‌های آنی (مانند اعتیادهای گوناگون و تعویق افتادن لذت‌ها) فراهم می‌آورد. مشکل اصلی با رفتارهای اعتیادگونه این است که هزینه‌های آن در آینده معلوم می‌شوند، در حالی که لذت‌های آن در زمان حال رخ می‌دهند.

افراد به‌طور اساسی در مورد این که چگونه ارزش پاداش‌های (مطلوبیت و لذت) آینده را ارزیابی می‌کنند، متفاوت هستند. برای مثال، افرادی که مشکلات اساسی در کنترل فشارها دارند (مانند معتادان) تمایل دارند که سریعا نسبت به وسوسه شدن در مورد پاداش‌هایی که به‌طور آنی قابل دسترس هستند، واکنش نشان دهند. این رفتار ممکن است موجب تسهیل مصرف مواد مخدر شود و وزن پیامدهای منفی بلندمدت این مواد را در ذهن فرد کمتر کند. شواهد نشان می‌دهد که عدم توجه به پیامدهای آینده، یک جنبه کلیدی از اعتیاد و چاقی است. این ناتوانی در سنجش درست پاداش‌ها و لذت‌های به تعویق افتاده، می‌تواند برای فرد معتادی که ممکن است بخواهد سودهای آینده را فدای زمان حال کند یا زیان‌های بزرگی را در آینده در ازای ارضای آنی این لذت بپذیرد، مضر باشد. اقتصاد رفتاری به افراد به‌گونه‌ای نگاه می‌کند که ترجیحات معارض دارند؛ یعنی در زمان ۱، شخص زیاده‌روی را انتخاب می‌کند؛ در زمان ۲ همین فرد آرزو می‌کند که کاش انتخاب متفاوتی کرده بود. این الگوی ترجیحات به‌عنوان ترجیحات دارای «تورش زمان حال» شناخته می‌شوند. برای مثال، ممکن است خوردن زیاد کیک برای کسی ایده خوبی نباشد، با این حال، در یک جشن تولد، مزیت آنی زیاده‌روی در خوردن کیک جذاب‌تر از اثرات منفی بالقوه بلندمدت آن باشد. در این مثال، قضاوت فرد در زمان‌های مختلف متفاوت است. با گذشت زمان، دستیابی به ترجیحات فعلی فرد دشوارتر شده و این امر منجر به وضعیتی می‌شود که نبردی درونی بین این دو سلیقه در طول زمان شکل می‌گیرد. در مورد تعداد زیادی از افراد معتاد نیز همین طور است. آنان انگیزه تغییر رفتار خود را دارند و واقعا در جستجوی درمان هستند اما بعد به‌طور داوطلبانه از درمان خارج شده یا به‌رغم موفقیت در درمان، دوباره به حال نخست برمی‌گردند.

به تعبیر سلامت عمومی، تمایل به رفتار کوتاه‌بینانه می‌تواند به‌عنوان یک عامل ریسک در اعتیاد در نظر گرفته شود. بنابراین، ترویج لحاظ کردن پیامدهای آینده رفتار ممکن است ابزار سیاستی مهمی برای درمان اعتیاد باشد. برای مقابله با رفتار کوتاه‌بینانه، درمان اعتیاد می‌تواند از استراتژی‌های خود کنترلی مانند انتقال برخی از هزینه‌های آینده به زمان حال یا کاهش برخی از لذت‌ها و پاداش‌های آنی (مانند تغییر دادن ارزش‌های انتخاب‌ها) استفاده کند. برای مثال، برخی از معتادان الکلی پیشین سعی می‌کنند با استفاده از ماده‌ای به نام دی‌سولفیرام دیگر الکل مصرف نکنند. این ماده باعث می‌شود در صورت مصرف الکل، مصرف‌کننده با مشکلاتی روبه‌رو شود و در عرض چند دقیقه پس از خوردن الکل، تهوع و استفراغ شدید را تجربه کند.

اقتصاد رفتاری اعتیاد