از هجرت سلیمان  تا کلنل
محمدعلی علومی نویسنده وپژوهشگر استاد محمود دولت آبادی پیوسته راهی به کمال پیموده که بی‌تردید راهی سنگین و دشوار بوده است، زیرا که او در رمان‌ها یا داستان‌های کوتاهش نظر به وادی ناشناخته‌ای داشت که پیش از ایشان در ادبیات داستانی ایران و به طرز روشمند نظیر و نمونه نداشت.
ادبیات داستانی جدید که خاستگاهش طبقه متوسط بود بنابه ضرورت موضوع آثارش را مردم شهرنشین قرار می‌داد. در واقع یکی از جمله مواردی که جایگاه استاد دولت‌آبادی را در داستان ایران خاص می‌سازد همین است که نخستین بار به طور جدی و به طرز خلاق و مداوم مردم روستاها را محور و مضمون داستان قرار داد. البته نباید عزاداران بیل از شادروان ساعدی یا بعضی داستان‌های کوتاه استاد درویشیان را با موضوع روستاها از یاد برد اما کمیت و کیفیت آثار دولت‌آبادی در رویکرد مذکور چنان است که او را تقریبا در مقامی بلامنازع نه تنها در ایران، بلکه حتی در میان ملت‌های همجوار قرار می‌دهد.
مردم روستاهای ایران هنوز نیز کمابیش حامل فرهنگ هزاران ساله ایران باستان هستند و این همه درآثار استاد به شکل‌های مختلف بروز یافته است. از زبان غنی و رنگین با تعابیر شاعرانه تا بیان باورهای خاص یک منطقه یا باورهای عام که چون تصاویر خیال در داستان‌های دولت‌آبادی بروز می‌یابد مانند تصویر مرده‌هایی که در باد می‌روند یا درشکه مرگ و مانند اینها در عین حال ریتم آهنگین در بعضی از آثار دولت‌آبادی یادآور سنت قصه‌گویی هزاران ساله ایران و یونان است که به کلام اهمیت خیال‌انگیز می‌بخشد.
در چند جمله نمی‌توان آثار استاد را بررسی کرد، اما آشکارا تعدادی از داستان‌های استاد در تاریخ ادبیات ایران ماندگار خواهند بود.