«دنیای اقتصاد» از راهکارهای بهبود سلامت روانی گزارش میدهد:
ورزش کنیم، صحیح غذا بخوریم، روانی سالم داشته باشیم
دنیای اقتصاد، احسان صمدی- بهداشت روانی بهمعنای سلامتی فکر است و میتواند به ایجاد سیستم با ارزشی درزمینه تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی، ملی و بینالمللی کمک کند. زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد، نسبت به دستیابی به آن اقدام میشود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی بازمیگردد. سلامت روانی مانند سلامت جسمی، صرفاً به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست. سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم شرایط ذهنی، یعنی هم احساسات و هم افکار شما را دربرمیگیرد. سلامت عاطفی معمولاً به احساسات و زیروبمهای روحیه افراد اشاره میکند.
دنیای اقتصاد، احسان صمدی- بهداشت روانی بهمعنای سلامتی فکر است و میتواند به ایجاد سیستم با ارزشی درزمینه تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی، ملی و بینالمللی کمک کند. زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد، نسبت به دستیابی به آن اقدام میشود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی بازمیگردد. سلامت روانی مانند سلامت جسمی، صرفاً به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست. سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم شرایط ذهنی، یعنی هم احساسات و هم افکار شما را دربرمیگیرد. سلامت عاطفی معمولاً به احساسات و زیروبمهای روحیه افراد اشاره میکند. شما ممکن است احساس کنید که غمگین، شاد، نگران، هیجانزده، شکستخورده یا در اوج کامیابی هستید.
با توجه به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، چهار مورد از ۱۰ عامل اصلی ناتوانی در ایالات متحده و دیگر کشورهای توسعهیافته، اختلالات روانی است. افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی اجباری در میان شایعترین اختلالات روانی بروز مختلفی در بسیاری از کشورها ( ۲۶ درصد در آمریکا تا ۴ درصد در چین) داشته است. افراد برخوردار از سلامت عاطفی با احساسات و حالات درونی خود در تماس هستند و میتوانند به وجود آنها اذعان کنند یا آنها را بروز دهند. بنابراین سلامت روانی، توانایی شما را در درک واقعیتها، همانگونه که هست و پاسخ دادن به چالشهای آن و درپیشگرفتن تدابیر و شیوههای خردمندانه برای زندگی کردن، توصیف میکند. فرد برخوردار از سلامت روانی برآن نیست که از فشارهای زندگی بپرهیزد بلکه میکوشد با واکنشهای خود نسبت به این عوامل، آنها را بشناسد، بپذیرد و برآنها چیره شود، بهطوریکه امکان تداوم زندگی وجود داشته باشد.
شیوع بیشتر افسردگی در میان زنان
روانشناسان میگویند شادابی، نشاط، لذت بردن از زندگی و هدفمندی مستلزم داشتن شخصیت سالم است.پژوهشی دقیق درباره وضعیت بیماریهای روحی و روانی در ایران در دست نیست اما باتوجه به قوی بودن نهاد خانواده در ایران و اقبال عمومی مردم به اطلاعات روانشناختی، با وضعیتی حاد در بیماریهای روانی و روحی روبهرو نیستیم، ولی لازم است از ابتلا به این بیماریها پیشگیری کنیم.بنا به گفته رئیس دانشگاه علومپزشکی کرمان، بیماریهای روحی و روانی در ایران ۸درصد بیشتر از متوسط جهانی آن است. در این آمار گفته شده که ۲۳.۴درصد از مردم به این بیماریها مبتلا هستند که از این میان، زنان آمار بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. پرداختن به «سلامت روان» و آگاهسازی افراد جامعه دراینباره در چندسال اخیر پررنگتر شده است. مشخصا، آمار بیماران روحی و روانی و میزان زنان و مردان افسرده در جامعه روبهافزایش است. در کشور ما مانند هر کشور دیگری در جهان، میزان افسردگی و ابتلا به بیماریهای روانی در زنان بیشتر است. دلیل این امر نیز آسیبپذیرتر بودن آنها و تغییرات هورمونی است که هر ماه در بدن زنان رخ میدهد و این دو عامل تاثیر زیادی در افزایش افسردگی و استرس بر زنان میگذارد.
ملاکهای سلامت روان
برای تشخیص سلامت روان نیز مانند تشخیص سلامت جسم، معیارهایی وجود دارند. ملاکهای سلامت روان عبارتنداز:
1- توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیتهای شخصی
۲- توانایی برقراری رابطه با دیگران
3- برداشت واقعبینانه از انگیزههای دیگران
۴- تفکر منطقی و خردمندانه
5- تلاش در جهت سلامتی
۶- انعطافپذیری و قدرت تطابق باشرایط گوناگون
7- معنی دادن به زندگی
۸- درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست .
9- عشق و محبت نسبت به دیگران
۱۰- داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرارکردن با آنان به دور از خودخواهی
11- داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران
۱۲- حس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر میسازد برای ارتقای سلامت خود شیوههای مناسب برگزیند و تصمیمهای مقتضی اتخاذ کند.
نقش تغذیه در سلامت روان
اﻣﺮوزﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮ اﻋﺼﺎب و روان خود دارد و ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻧﺎﮐﺎﻓﯽ و ﻏﻠﻂ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺁﺛﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﺑﺮ اﻋﺼﺎب و روان خود ﺑﮕﺬارد و ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺷﺪﯾﺪ و اﺧﺘﻼﻻت ﻋﺼﺒﯽ ﺟﺪﯼ ﺷﻮد.محققان مشاهده کردند که میزان شیوع اختلالات روانی در کشورهای توسعهیافته همزمان با بدتر شدن رژیم غذایی افزایش یافته است. مطالعات نشان میدهد که مصرف نکردن مواد مغذی به توسعه اختلالات روانی کمک میکند. پژوهش های متعدد نشان دادهاند که مکملهای روزانه و مواد مغذی حیاتی اغلب درکاهش علائم بیماران موثر است. بهطور مثال مکملهایی که حاوی اسیدهای آمینه است در کاهش علایم بسیاری نقش دارند، در واقع آنها با تسریع فرآیند و کمک به انتقالدهندههای عصبی به تسکین افسردگی و سایر اختلالات روانی کمک میکنند. براساس شواهد علمی، این شکل از درمان با مکمل غذایی ممکن است برای کنترل افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلال اسکیزوفرنی و اضطراب، اختلال خوردن، اختلال کمبود توجه، اختلال بیشفعالی با کمبود ((ADD / ADHD)، اعتیاد، اوتیسم، افسردگی اساسی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی اجباری مناسب باشد.
بیشتر داروهای ضدافسردگی و دیگر داروهای تجویزی عوارض جانبی شدیدی بهدنبال دارد که معمولا بیماران را از ادامه مصرف منصرف میکند. یکی از راهکارهای روانپزشکان برای غلبه بر این مشکل این است که درمورد درمان تغذیهای جایگزین یا مکمل آموزش ببینند. اگرچه درمورد برخی مواد مغذی و توصیه بهترین دوز، تحقیقات بیشتری نیاز است ولی روانپزشکان میتوانند دوز مکملهای غذایی را براساس مطالعات موثر قبلی و فعلی توصیه و سپس دوز بهدست آمده از نتایج تحقیقات خود را تجویز کنند. البته تغذیه، بیشتر در رابطه با بیماریهای معمول روانی و سطح پایین که در جامعه رواج دارد میتواند بسیار مفید باشد و جنبه پیشگیری دارد.همچنین با تغذیه مناسب میتوان به اندامی متناسب و ظاهری خوب دست یافت که این در روحیه و اعتمادبهنفس افراد نقش موثری دارد، زیرا اغلب افرادی که چاق هستند با ترس اینکه مبادا مورد تمسخر یا تحقیر واقع شوند کمکم خود را از جامعه دور کرده و افسرده میشوند.
رابطه مواد مغذی با اعصاب و روان
ﮐﺮﺑﻮهیدراتها ﯾﺎ ﻣﻮاد ﻗﻨﺪﯼ ﻧﺸﺎﺳﺘﻪ: ﮐﻤﺒﻮد اﯾﻦ ﮔﺮوﻩ از ﻣﻮاد در اﮐﺜﺮ رژﯾمهای ﻻﻏﺮﯼ اﺗﻔﺎق ﻣﯽاﻓﺘﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﺳﻠﻮلهاﯼ ﻋﺼﺒﯽ اﻧﺮژﯼ ﻣﻮردﻧﻴﺎز ﺧﻮد را ﺻﺮﻓﺎ از ﮔﻠﻮﮐﺰ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﮔﻠﻮﮐﺰ هم ﻓﺮم ﺳﺎدﻩاﯼ از ﮐﺮﺑﻮهیدرات اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞﺟﺬب در دﺳﺘﮕﺎﻩ ﮔﻮارش اﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻏﺬاﯾﯽ روزاﻧﻪ ﮐﻤﺒﻮد ﺷﺪﯾﺪ ﮐﺮﺑﻮهیدرات وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻠﻮلهای ﻋﺼﺒﯽ دﭼﺎر ﮐﻤﺒﻮد اﻧﺮژﯼ ﺷﺪﻩ و ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﮐﺎر ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم دهند. همچنین ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﺮﺑﻮهیدرات ﺑﻪﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﺎﯾﻴﻦ اﻓﺘﺎدن ﻗﻨﺪﺧﻮن ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ هیپوﮐﻠﺴﻴﻤﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ و ﻋﻮارض ﺁن ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽ، ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺑﻴﻤﺎرﯼ، اﺿﻄﺮاب وﮐﺎهش ﻗﺪرت ﯾﺎدﮔﻴﺮﯼ است.
ﻣﻮاد ﭘﺮوﺗﺌﻴﻨﯽ: ﮐﻤﺒﻮد ﺷﺪﯾﺪ ﭘﺮوﺗﺌﻴﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮوز ﻋﻮارض فراوان ازﺟﻤﻠﻪ ﺑﯽﺣﺎﻟﯽ، ﺳﺴﺘﯽ و ﺧﺴﺘﮕﯽ میشود. ﻣﻮاد ﻏﺬاﯾﯽ ﻏﻨﯽ از ﭘﺮوﺗﺌﻴﻦ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪاز: ﻣﺮغ، ﻣﺎهی، ﮔﻮﺷﺖ قرمز، ﻟﺒﻨﻴﺎت، ﺣﺒﻮﺑﺎت و مغزها (ﺑﺎدام، ﭘﺴﺘﻪ، ﺗﺨﻤﻪ، ﮔﺮدو و ﻓﻨﺪق).
وﯾﺘﺎﻣﻴﻦها: ویتامینهای گروه B و C در سلامتی سیستم عصبی موثرند. در اﯾﻦ ﮔﺮوﻩ، وﯾﺘﺎﻣﻴﻦهاﯾﯽ ﮐﻪ در ﺳﻼﻣﺖ اﻋﺼﺎب ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ وﮐﻤﺒﻮدﺷﺎن اﯾﺠﺎد ﻋﻮارض میکند، ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪاز: وﯾﺘﺎﻣﻴﻦ بیک، ب6 و ب12.
مواد معدنی: ید، منیزیم و آهن در سلامتی ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ. ﺗﺎﺛﻴﺮ ﯾﺪ ﺑﺮ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪﻗﺪرﯼ ﺷﺪﯾﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﺎدر در دوران ﺑﺎردارﯼ ﮐﻤﺒﻮد ﯾﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻮزاد ﺑﺎ ﻋﻘﺐاﻓﺘﺎدﮔﯽ ذهنی ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﯽﺷﻮد.
ﮐﻤﺒﻮد ﺁهن ﭼﻮن ﺑﺎﻋﺚ ﮐﻢﺧﻮﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮد و ﺧﻮن ﻻزم ﺑﻪ ﺳﻠﻮلهای ﻋﺼﺒﯽ ﻧﻤﯽرﺳﺪ در ﻧﺘﻴﺠﻪ باعث اﯾﺠﺎد ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺿﻌﻒ، ﺑﯽﺣﺎﻟﯽ و ﮐاهش ﯾﺎدﮔﻴﺮﯼ، ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ و ﺑﯽاﺷﺘﻬﺎﯾﯽ میشود.
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راه ﺑﺮاﯼ اﻃﻤﻴﻨﺎن از ﺗﻌﺎدل و ﺗﻨﻮع ﻏﺬاﯾﯽ اﺳﺘﻔﺎدﻩ از ﭼﻬﺎر ﮔﺮوﻩ اﺻﻠﯽ ﻏﺬاﯾﯽ اﺳﺖ:
گروه الف: نان و غلات که بر تامین انرژی و رشد و ﺳﻼﻣﺖ دﺳﺘﮕﺎﻩ ﻋﺼﺒﯽ موثر اﺳﺖ.
گروه ب: میوه و سبزیجات که ﺑﺮاﯼ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺪن در ﺑﺮاﺑﺮ ﻋﻔﻮﻧﺖها، ترﻣﻴﻢ زخمها، دید در تاریکی و سلامت پوست ضروری است.
گروه ج: لبنیات که برای استحکام استخوانها، دندانها و رشد و سلامت پوست مفید است.
گروه د: مواد گوشتی که البته ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﮔﻮﺷﺖ ﺳﻔﻴﺪ اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﺷﻮد و ﭘﻴﺶ از ﭘﺨﺘﻦ ﮔﻮﺷﺖ ﻗﺮﻣﺰ، ﭼﺮﺑﯽهایی را ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮرد، ﺟﺪا ﮐﻨﻴﺪ.
ورزش
بسیاری از مردم میگویند، هنگامی که بهطور منظم ورزش میکنند، خواب آرامشبخشی دارند و ورزشکاران تقریباً همانقدر که از مزایای فیزیولوژیک ورزش سخن میگویند، از فواید روانی آن نیز سخن بهمیان میآورند. تقریباً همهکسانیکه ورزش میکنند، معتقدند که بعد از انجام حرکات ورزشی، شاداب شده و حس خوب و مطبوعی به آنان دست میدهد، روحیه آنها بهتر شده و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنند و این حس موجب افزایش کارایی و توانایی آنها میشود. امروزه، تحقیقات علمی بسیاری نشان دادهاند که ورزش علاوه براینکه ابزار ارزشمندی برای سلامتی جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامتی روانی و بهویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کمتحرک، اضطراب و افسردگی کمتری احساس میکنند. هانس سلیه، پژوهشگر علوم تغذیه درباره نتایج تحقیقات صورتگرفته در این بخش میگوید: «ورزش اعصاب را در برابر هیجان و استرس مقاوم میکند.» در تحلیلی که بهمنظور تأثیر ورزش بر خصیصههای شخصیتی و اضطراب انجام شد، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگیهای مزمن و حاد تأثیر متعادلکنندهای دارد و بیشترین میزان کاهش استرس در افرادی مشاهده شد که به درمان کلینیکی نیاز داشتند. مطالعات دیگر، حاکی از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحی در شرایطی خاصتر است. مثلاً مادلین تأثیر حذف ورزش را روی ۱۰ داوطلب که ۶ تا ۷ روز در هفته روزانه ۴۵ دقیقه ورزش میکردند، بررسی کرد. به این ترتیب که آنها پس از یک روز تمرین سه روز استراحت میکردند و روز پنجم، تمرین را از سرمیگرفتند.
کم کردن و حذف ورزش با عوارضی چون افزایش اختلال درخودسنجی، اضطراب، تنش، افسردگی، سردرگمی و کاهش توان افراد همراه بود. این تأثیرات زمانی که تمرین از سرگرفته میشد، درست برعکس بود. ورزش، بهویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفرّ سالمی برای آزاد کردن انرژی انبارشده افراد است و این خود بسیار لذتبخش و آرامشدهنده است. ورزش شروع ناتوانی ناشی از سالخوردگی و بیماری مزمن را به تأخیر انداخته و باعث افزایش امید به زندگی فعال و نیز امید به زندگی میشود. ورزش داروی اعصاب بههمریخته و شادیآور است و روانشناسان اذعان دارند که ورزش در تسکین حالات روحی منفی، نسبت به رواندرمانی بهتر عمل میکند. پس فعالیتهای بدنی به خصوص ورزش، سهم زیادی را در ایجاد امنیت و آرامش روانی و اجتماعی برای افراد و جوامع، تأمین بهداشت و سلامتی و زندگی سالم خواهد داشت. تأثیر مهارتهای حسیـحرکتی و فعالیتهای ورزشی بر کنشهای ذهنی و تحول روانی، بهگونهای است که بسیاری از روانشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت عقیده دارند، این قبیل فعالیتها در درجه اول، باید جزو برنامههای موظف آموزشی قرار داده شود. با روزانه ۳۰ دقیقه فعالیت ورزشی مانند پیادهروی تند و یا شرکت در ورزشهای همگانی یا صبحگاهی میتوان علاوه بر تضمین کردن سلامت جسم و اندامها، روح و روانی سالم داشت که این خود باعث شادابی و انجام بهتر فعالیت روزانه میشود.
با توجه به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، چهار مورد از ۱۰ عامل اصلی ناتوانی در ایالات متحده و دیگر کشورهای توسعهیافته، اختلالات روانی است. افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی اجباری در میان شایعترین اختلالات روانی بروز مختلفی در بسیاری از کشورها ( ۲۶ درصد در آمریکا تا ۴ درصد در چین) داشته است. افراد برخوردار از سلامت عاطفی با احساسات و حالات درونی خود در تماس هستند و میتوانند به وجود آنها اذعان کنند یا آنها را بروز دهند. بنابراین سلامت روانی، توانایی شما را در درک واقعیتها، همانگونه که هست و پاسخ دادن به چالشهای آن و درپیشگرفتن تدابیر و شیوههای خردمندانه برای زندگی کردن، توصیف میکند. فرد برخوردار از سلامت روانی برآن نیست که از فشارهای زندگی بپرهیزد بلکه میکوشد با واکنشهای خود نسبت به این عوامل، آنها را بشناسد، بپذیرد و برآنها چیره شود، بهطوریکه امکان تداوم زندگی وجود داشته باشد.
شیوع بیشتر افسردگی در میان زنان
روانشناسان میگویند شادابی، نشاط، لذت بردن از زندگی و هدفمندی مستلزم داشتن شخصیت سالم است.پژوهشی دقیق درباره وضعیت بیماریهای روحی و روانی در ایران در دست نیست اما باتوجه به قوی بودن نهاد خانواده در ایران و اقبال عمومی مردم به اطلاعات روانشناختی، با وضعیتی حاد در بیماریهای روانی و روحی روبهرو نیستیم، ولی لازم است از ابتلا به این بیماریها پیشگیری کنیم.بنا به گفته رئیس دانشگاه علومپزشکی کرمان، بیماریهای روحی و روانی در ایران ۸درصد بیشتر از متوسط جهانی آن است. در این آمار گفته شده که ۲۳.۴درصد از مردم به این بیماریها مبتلا هستند که از این میان، زنان آمار بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. پرداختن به «سلامت روان» و آگاهسازی افراد جامعه دراینباره در چندسال اخیر پررنگتر شده است. مشخصا، آمار بیماران روحی و روانی و میزان زنان و مردان افسرده در جامعه روبهافزایش است. در کشور ما مانند هر کشور دیگری در جهان، میزان افسردگی و ابتلا به بیماریهای روانی در زنان بیشتر است. دلیل این امر نیز آسیبپذیرتر بودن آنها و تغییرات هورمونی است که هر ماه در بدن زنان رخ میدهد و این دو عامل تاثیر زیادی در افزایش افسردگی و استرس بر زنان میگذارد.
ملاکهای سلامت روان
برای تشخیص سلامت روان نیز مانند تشخیص سلامت جسم، معیارهایی وجود دارند. ملاکهای سلامت روان عبارتنداز:
1- توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیتهای شخصی
۲- توانایی برقراری رابطه با دیگران
3- برداشت واقعبینانه از انگیزههای دیگران
۴- تفکر منطقی و خردمندانه
5- تلاش در جهت سلامتی
۶- انعطافپذیری و قدرت تطابق باشرایط گوناگون
7- معنی دادن به زندگی
۸- درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست .
9- عشق و محبت نسبت به دیگران
۱۰- داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرارکردن با آنان به دور از خودخواهی
11- داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران
۱۲- حس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر میسازد برای ارتقای سلامت خود شیوههای مناسب برگزیند و تصمیمهای مقتضی اتخاذ کند.
نقش تغذیه در سلامت روان
اﻣﺮوزﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮ اﻋﺼﺎب و روان خود دارد و ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻧﺎﮐﺎﻓﯽ و ﻏﻠﻂ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺁﺛﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﺑﺮ اﻋﺼﺎب و روان خود ﺑﮕﺬارد و ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺷﺪﯾﺪ و اﺧﺘﻼﻻت ﻋﺼﺒﯽ ﺟﺪﯼ ﺷﻮد.محققان مشاهده کردند که میزان شیوع اختلالات روانی در کشورهای توسعهیافته همزمان با بدتر شدن رژیم غذایی افزایش یافته است. مطالعات نشان میدهد که مصرف نکردن مواد مغذی به توسعه اختلالات روانی کمک میکند. پژوهش های متعدد نشان دادهاند که مکملهای روزانه و مواد مغذی حیاتی اغلب درکاهش علائم بیماران موثر است. بهطور مثال مکملهایی که حاوی اسیدهای آمینه است در کاهش علایم بسیاری نقش دارند، در واقع آنها با تسریع فرآیند و کمک به انتقالدهندههای عصبی به تسکین افسردگی و سایر اختلالات روانی کمک میکنند. براساس شواهد علمی، این شکل از درمان با مکمل غذایی ممکن است برای کنترل افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلال اسکیزوفرنی و اضطراب، اختلال خوردن، اختلال کمبود توجه، اختلال بیشفعالی با کمبود ((ADD / ADHD)، اعتیاد، اوتیسم، افسردگی اساسی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی اجباری مناسب باشد.
بیشتر داروهای ضدافسردگی و دیگر داروهای تجویزی عوارض جانبی شدیدی بهدنبال دارد که معمولا بیماران را از ادامه مصرف منصرف میکند. یکی از راهکارهای روانپزشکان برای غلبه بر این مشکل این است که درمورد درمان تغذیهای جایگزین یا مکمل آموزش ببینند. اگرچه درمورد برخی مواد مغذی و توصیه بهترین دوز، تحقیقات بیشتری نیاز است ولی روانپزشکان میتوانند دوز مکملهای غذایی را براساس مطالعات موثر قبلی و فعلی توصیه و سپس دوز بهدست آمده از نتایج تحقیقات خود را تجویز کنند. البته تغذیه، بیشتر در رابطه با بیماریهای معمول روانی و سطح پایین که در جامعه رواج دارد میتواند بسیار مفید باشد و جنبه پیشگیری دارد.همچنین با تغذیه مناسب میتوان به اندامی متناسب و ظاهری خوب دست یافت که این در روحیه و اعتمادبهنفس افراد نقش موثری دارد، زیرا اغلب افرادی که چاق هستند با ترس اینکه مبادا مورد تمسخر یا تحقیر واقع شوند کمکم خود را از جامعه دور کرده و افسرده میشوند.
رابطه مواد مغذی با اعصاب و روان
ﮐﺮﺑﻮهیدراتها ﯾﺎ ﻣﻮاد ﻗﻨﺪﯼ ﻧﺸﺎﺳﺘﻪ: ﮐﻤﺒﻮد اﯾﻦ ﮔﺮوﻩ از ﻣﻮاد در اﮐﺜﺮ رژﯾمهای ﻻﻏﺮﯼ اﺗﻔﺎق ﻣﯽاﻓﺘﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﺳﻠﻮلهاﯼ ﻋﺼﺒﯽ اﻧﺮژﯼ ﻣﻮردﻧﻴﺎز ﺧﻮد را ﺻﺮﻓﺎ از ﮔﻠﻮﮐﺰ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﮔﻠﻮﮐﺰ هم ﻓﺮم ﺳﺎدﻩاﯼ از ﮐﺮﺑﻮهیدرات اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞﺟﺬب در دﺳﺘﮕﺎﻩ ﮔﻮارش اﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻏﺬاﯾﯽ روزاﻧﻪ ﮐﻤﺒﻮد ﺷﺪﯾﺪ ﮐﺮﺑﻮهیدرات وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻠﻮلهای ﻋﺼﺒﯽ دﭼﺎر ﮐﻤﺒﻮد اﻧﺮژﯼ ﺷﺪﻩ و ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﮐﺎر ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم دهند. همچنین ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﺮﺑﻮهیدرات ﺑﻪﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﺎﯾﻴﻦ اﻓﺘﺎدن ﻗﻨﺪﺧﻮن ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ هیپوﮐﻠﺴﻴﻤﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ و ﻋﻮارض ﺁن ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽ، ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺑﻴﻤﺎرﯼ، اﺿﻄﺮاب وﮐﺎهش ﻗﺪرت ﯾﺎدﮔﻴﺮﯼ است.
ﻣﻮاد ﭘﺮوﺗﺌﻴﻨﯽ: ﮐﻤﺒﻮد ﺷﺪﯾﺪ ﭘﺮوﺗﺌﻴﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮوز ﻋﻮارض فراوان ازﺟﻤﻠﻪ ﺑﯽﺣﺎﻟﯽ، ﺳﺴﺘﯽ و ﺧﺴﺘﮕﯽ میشود. ﻣﻮاد ﻏﺬاﯾﯽ ﻏﻨﯽ از ﭘﺮوﺗﺌﻴﻦ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪاز: ﻣﺮغ، ﻣﺎهی، ﮔﻮﺷﺖ قرمز، ﻟﺒﻨﻴﺎت، ﺣﺒﻮﺑﺎت و مغزها (ﺑﺎدام، ﭘﺴﺘﻪ، ﺗﺨﻤﻪ، ﮔﺮدو و ﻓﻨﺪق).
وﯾﺘﺎﻣﻴﻦها: ویتامینهای گروه B و C در سلامتی سیستم عصبی موثرند. در اﯾﻦ ﮔﺮوﻩ، وﯾﺘﺎﻣﻴﻦهاﯾﯽ ﮐﻪ در ﺳﻼﻣﺖ اﻋﺼﺎب ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ وﮐﻤﺒﻮدﺷﺎن اﯾﺠﺎد ﻋﻮارض میکند، ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪاز: وﯾﺘﺎﻣﻴﻦ بیک، ب6 و ب12.
مواد معدنی: ید، منیزیم و آهن در سلامتی ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ. ﺗﺎﺛﻴﺮ ﯾﺪ ﺑﺮ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪﻗﺪرﯼ ﺷﺪﯾﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﺎدر در دوران ﺑﺎردارﯼ ﮐﻤﺒﻮد ﯾﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻮزاد ﺑﺎ ﻋﻘﺐاﻓﺘﺎدﮔﯽ ذهنی ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﯽﺷﻮد.
ﮐﻤﺒﻮد ﺁهن ﭼﻮن ﺑﺎﻋﺚ ﮐﻢﺧﻮﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮد و ﺧﻮن ﻻزم ﺑﻪ ﺳﻠﻮلهای ﻋﺼﺒﯽ ﻧﻤﯽرﺳﺪ در ﻧﺘﻴﺠﻪ باعث اﯾﺠﺎد ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺿﻌﻒ، ﺑﯽﺣﺎﻟﯽ و ﮐاهش ﯾﺎدﮔﻴﺮﯼ، ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ و ﺑﯽاﺷﺘﻬﺎﯾﯽ میشود.
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راه ﺑﺮاﯼ اﻃﻤﻴﻨﺎن از ﺗﻌﺎدل و ﺗﻨﻮع ﻏﺬاﯾﯽ اﺳﺘﻔﺎدﻩ از ﭼﻬﺎر ﮔﺮوﻩ اﺻﻠﯽ ﻏﺬاﯾﯽ اﺳﺖ:
گروه الف: نان و غلات که بر تامین انرژی و رشد و ﺳﻼﻣﺖ دﺳﺘﮕﺎﻩ ﻋﺼﺒﯽ موثر اﺳﺖ.
گروه ب: میوه و سبزیجات که ﺑﺮاﯼ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺪن در ﺑﺮاﺑﺮ ﻋﻔﻮﻧﺖها، ترﻣﻴﻢ زخمها، دید در تاریکی و سلامت پوست ضروری است.
گروه ج: لبنیات که برای استحکام استخوانها، دندانها و رشد و سلامت پوست مفید است.
گروه د: مواد گوشتی که البته ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﮔﻮﺷﺖ ﺳﻔﻴﺪ اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﺷﻮد و ﭘﻴﺶ از ﭘﺨﺘﻦ ﮔﻮﺷﺖ ﻗﺮﻣﺰ، ﭼﺮﺑﯽهایی را ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮرد، ﺟﺪا ﮐﻨﻴﺪ.
ورزش
بسیاری از مردم میگویند، هنگامی که بهطور منظم ورزش میکنند، خواب آرامشبخشی دارند و ورزشکاران تقریباً همانقدر که از مزایای فیزیولوژیک ورزش سخن میگویند، از فواید روانی آن نیز سخن بهمیان میآورند. تقریباً همهکسانیکه ورزش میکنند، معتقدند که بعد از انجام حرکات ورزشی، شاداب شده و حس خوب و مطبوعی به آنان دست میدهد، روحیه آنها بهتر شده و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنند و این حس موجب افزایش کارایی و توانایی آنها میشود. امروزه، تحقیقات علمی بسیاری نشان دادهاند که ورزش علاوه براینکه ابزار ارزشمندی برای سلامتی جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامتی روانی و بهویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کمتحرک، اضطراب و افسردگی کمتری احساس میکنند. هانس سلیه، پژوهشگر علوم تغذیه درباره نتایج تحقیقات صورتگرفته در این بخش میگوید: «ورزش اعصاب را در برابر هیجان و استرس مقاوم میکند.» در تحلیلی که بهمنظور تأثیر ورزش بر خصیصههای شخصیتی و اضطراب انجام شد، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگیهای مزمن و حاد تأثیر متعادلکنندهای دارد و بیشترین میزان کاهش استرس در افرادی مشاهده شد که به درمان کلینیکی نیاز داشتند. مطالعات دیگر، حاکی از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحی در شرایطی خاصتر است. مثلاً مادلین تأثیر حذف ورزش را روی ۱۰ داوطلب که ۶ تا ۷ روز در هفته روزانه ۴۵ دقیقه ورزش میکردند، بررسی کرد. به این ترتیب که آنها پس از یک روز تمرین سه روز استراحت میکردند و روز پنجم، تمرین را از سرمیگرفتند.
کم کردن و حذف ورزش با عوارضی چون افزایش اختلال درخودسنجی، اضطراب، تنش، افسردگی، سردرگمی و کاهش توان افراد همراه بود. این تأثیرات زمانی که تمرین از سرگرفته میشد، درست برعکس بود. ورزش، بهویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفرّ سالمی برای آزاد کردن انرژی انبارشده افراد است و این خود بسیار لذتبخش و آرامشدهنده است. ورزش شروع ناتوانی ناشی از سالخوردگی و بیماری مزمن را به تأخیر انداخته و باعث افزایش امید به زندگی فعال و نیز امید به زندگی میشود. ورزش داروی اعصاب بههمریخته و شادیآور است و روانشناسان اذعان دارند که ورزش در تسکین حالات روحی منفی، نسبت به رواندرمانی بهتر عمل میکند. پس فعالیتهای بدنی به خصوص ورزش، سهم زیادی را در ایجاد امنیت و آرامش روانی و اجتماعی برای افراد و جوامع، تأمین بهداشت و سلامتی و زندگی سالم خواهد داشت. تأثیر مهارتهای حسیـحرکتی و فعالیتهای ورزشی بر کنشهای ذهنی و تحول روانی، بهگونهای است که بسیاری از روانشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت عقیده دارند، این قبیل فعالیتها در درجه اول، باید جزو برنامههای موظف آموزشی قرار داده شود. با روزانه ۳۰ دقیقه فعالیت ورزشی مانند پیادهروی تند و یا شرکت در ورزشهای همگانی یا صبحگاهی میتوان علاوه بر تضمین کردن سلامت جسم و اندامها، روح و روانی سالم داشت که این خود باعث شادابی و انجام بهتر فعالیت روزانه میشود.
ارسال نظر