استراتژیهای مفید برای کسبوکار در دوران رکود
حسین محمدی
دکترای اقتصاد و بازاریابی و عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
در دوره رکود، بیکاری افزایش مییابد و توان خرید مردم نیز کاهش پیدا میکند؛ هرچند در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی هنوز بالاست اما تقاضا برای کالاهای لوکس کم میشود؛ در این دوره سرمایهگذاری شرکتها برای توسعه واحدهای خود کاهش مییابد و بهتدریج پدیده مازاد کالا مشهود میشود و این به این معناست که فروختن به آسانی قبل نیست و برخی شرکتها در حوزه فروش با مشکلاتی مواجه میشوند. دوره بحران سختترین دوره اقتصادی است؛ در این دوره تقاضا برای کالاهای لوکس بهشدت کاهش یافته و تقاضا برای کالاهای عادی و ضروری نیز تا حدی کم میشود، زیرا توان خرید مردم کاسته شده است و بیکاری به حداکثر خود رسیده است.
حسین محمدی
دکترای اقتصاد و بازاریابی و عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
در دوره رکود، بیکاری افزایش مییابد و توان خرید مردم نیز کاهش پیدا میکند؛ هرچند در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی هنوز بالاست اما تقاضا برای کالاهای لوکس کم میشود؛ در این دوره سرمایهگذاری شرکتها برای توسعه واحدهای خود کاهش مییابد و بهتدریج پدیده مازاد کالا مشهود میشود و این به این معناست که فروختن به آسانی قبل نیست و برخی شرکتها در حوزه فروش با مشکلاتی مواجه میشوند. دوره بحران سختترین دوره اقتصادی است؛ در این دوره تقاضا برای کالاهای لوکس بهشدت کاهش یافته و تقاضا برای کالاهای عادی و ضروری نیز تا حدی کم میشود، زیرا توان خرید مردم کاسته شده است و بیکاری به حداکثر خود رسیده است. بهعبارت بهتر در این دوران سفرههای مردم کوچکتر شده است و این موضوع باعث میشود تقاضا برای محصولات تولیدی نیز دچار کاهش شود. فعالیتهای توسعهای شرکتها متوقف شده و تقاضا برای کالاهای زیرساختی نیز با کاهشی شدید همراه میشود. به دلیل عرضه بیش از تقاضای کالاها بسیاری از شرکتها با مشکلات جدی مواجه میشوند و در این دوره است که برخی از شرکتها محکوم به فنا هستند.
از آنجا که چالشهای اصلی کسب و کار در دوران رکود و بحران شکل میگیرد، روشها و استراتژیهای مواجهه با دورانهای رکود و بحران اقتصادی همیشه مدنظر بوده است؛ لذا در این خصوص نکات ذیل قابل توجه است: هرچه رقابت شدیدتر شود اهمیت و ضرورت رعایت اصول بازاریابی بیشتر میشود، لذا تسلط به اصول بازاریابی و دقت در اجرای این اصول در دوره بحران و رکود از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. باید دانست که آمادگی جهت مواجهه با رکود و بحران را از دورانهای بهبود و رونق آغاز کرد، بنابراین کسبوکارهایی که در پیشبینی دورانهای رکود و بحران عملکرد بهتری داشته باشند میتوانند جایگاه بهتری در رقابت کسب کنند. مسأله اصلی مدیران در دورانهای رکود و بحران، مدیریت نقدینگی است چراکه از یک طرف خریدان تمایل به پرداخت اقساطی یا تأخیری دارند و از طرف دیگر تأمینکنندگان تمایل به دریافت وجوه به صورت نقدی و آنی دارند. در دوره رکود و بحران اندازه بازار به شدت کوچک میشود و این یعنی جا برای شرکتهای فعال در یک بازار بسیار تنگتر شده و لذا برخی از شرکتها دچار ورشکستگی شده و از بازار خارج میشوند، لذا هدف اصلی مدیران در این دوره باید حفظ بقا باشد و اهداف توسعهای به جز موارد خاص در این دوره جایی ندارند.
باتوجه به کاهش شدید توان خرید مشتریان در این دوره، دیدگاهها و ارزشهای مشتریان نیز دچار تغییر خواهد شد. لذا مدیران در دوره بحران و رکود باید اجزای آمیخته بازاریابی خود را مجددا طراحی و اجرا نمایند. به دلیل افزایش حساسیت به قیمت در این دوره، بستهبندی شکیل و جذاب کمتر مورد توجه قرار میگیرد، لذا شرکتها باید تلاش کنند با حذف کردن بخشهای پرستیژی و غیر ضروری، محصولات مناسبتری از نظر قیمتی طراحی و عرضه کنند. به عنوان نمونه تولید محصولات با بستهبندی کوچکتر میتواند در این دوره مدنظر قرار گیرد. با توجه به تغییر شرایط بازار مانند افزایش رقابت قیمتی بین شرکتها و در مقابل تمایل مشتریان به خرید محصولات ارزانتر، اهداف قیمتگذاری در این دوره باید مورد بازنگری قرار گیرد. به عنوان نمونه هدف دستیابی به حداکثر سود جای خود را به هدف حفظ بقا خواهد داد. همچنین با توجه به شکلگیری پدیده مازاد کالا در این دوره و مشکل شدن عملیات فروش، اهمیت شرکتهای پخش یا شرکتهای واسطه بسیار افزایش مییابد لذا سیاستهای توزیعی شرکتها نیز باید در این دوره تعدیل شود. به عنوان نمونه اعطای جوایز فروش ویژه به نمایندگیها یا شرکتهای پخش میتواند مورد بررسی قرار گیرد. برخلاف تصور برخی از مدیران، اهمیت استفاده از ابزارهای ترفیع و ترویج مانند تبلیغات همچنان در این مرحله بالاست.
طبیعتا شرکتهایی که توانستهاند توان نقدینگی خود را در این دوره حفظ کنند میتوانند از این مزیت به نحوی مطلوب بهره جویند. در نهایت درست است که باید شرکتها تمام تلاش خود را برای کاهش هزینهها انجام دهند اما کاهش هزینهها نباید به کاهش کیفیت محصولات منجر شود. کاهش کیفیت منجر به از بین رفتن تدریجی شرکت و حذف آن از گردونه رقابت خواهد شد. میتوان با ارائه محصولاتی با فنآوری جدید و نوآور که باعث کاهش هزینههای مصرفکنندگان شود، ضمن افزایش فروش حتی در دوران رکود، به سودآوری نیز دست یافت که البته لازمه این موضوع سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و فعالیتهای نوآورانه مخصوصا در دوران رونق است. از اینرو به طور خلاصه برخی استراتژیهایی که شرکتها میتوانند در مقابله با شرایط رکود اتخاذ کنند، عبارتند از:
1- تمرکز بر افزایش کیفیت و کاهش هزینههای غیرضروری
2- توجه به نوآوری در محصولات و خدمات و افزایش کارایی محصولات و کاهش هزینههای غیرمستقیم مصرفکننده
3- بهبود روابط با مشتریان و شرکای شرکت
4- فروش غیرنقدی، قیمتگذاری مناسب محصولات
5- بهبود سیستم توزیع و پشتیبانی از انگیزههای کارکنان
6- کاهش واسطههای فروش و افزایش فروش مستقیم به مصرفکنندگان و کاهش هزینههای خرید
لازم به یادآوری است که در کنار سختیهای فراوانی که در دورانهای رکود و بحران پیش پای مدیران شرکتها قرار میگیرد، فرصتهای نابی هم شکل میگیرد که در صورت پیشبینی درست، آمادگی لازم و حفظ نقدینگی کافی میتوان از این فرصتهای طلایی استفاده کرد. به عنوان نمونه خرید تمام یا بخشی از سهام شرکتهای رقیبی که توان مقابله با این شرایط را ندارند از جمله این فرصتهاست.
ارسال نظر