تنهایی پرهیاهوی اردوغان
ترکیه در خرداد ماه آبستن تغییرات مهمی خواهد بود؟ آیا بازیگران عرصه سیاسی ترکیه شاهد قدرت‌نمایی حزب حاکم خواهند ماند؟ آیا حزب حاکم همچون 14 سال گذشته، قدرت خود را در این کشور حفظ خواهد کرد. آیا شکاف‌های ایدئولوژیک وجه مشخصه عرصه این انتخابات به‌شمار می‌روند. آیا احزاب سکولارِ لیبرال، اسلامی و هویت‌خواه کُرد، مهم‌ترین بازیگران این انتخابات به‌شمار می‌روند؟ اینها تنها بخشی از پرسش‌هایی هستند که در مورد این روزهای ترکیه مطرح است.
تغییر قانون اساسی و تلاش در راستای تغییر سیستم سیاسی از سوی حزب «عدالت و توسعه» از پارلمانی به ریاستی، دیگر بعد مهم این انتخابات است. تحلیل روندهای این انتخابات «جانروژ ییلمازکلس»، استاد جامعه‌شناسی و ارتباطات دانشگاه «میدل اسکس»، لندن از زاویه دیگری به آن می‌نگرد. از نظر او این انتخابات دارای ویژگی‌های منحصر به فرد خود است. او می‌گوید: «در این انتخابات دو مساله واجد اهمیت است: نخست خواست کنترل تمامی امور ترکیه از سوی رجب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه و تبدیل سیستم حکومتی این کشور از پارلمانی به ریاستی است؛ فرآیندی شبیه به روسیه که در آن پوتین به حاکم مطلقه این کشور تبدیل شده است. اردوغان خواهان این است که نخست‌وزیری به پستی تشریفاتی تبدیل شود. دومین مساله واجد اهمیت، شرکت کردها با فهرست حزبی در این انتخابات است. تاکنون کردها به‌طور انفرادی به مجلس راه پیدا می‌کردند؛ اما در این انتخابات کردها درصدند با فهرست حزب «دموکراتیک خلق‌ها» به‌صورت حزبی وارد پارلمان شوند. کردها بعد از ۲۵ سال مبارزه قانونی، اولین‌بار است که به این شیوه عمل می‌کنند.»
این جامعه‌شناس اعتقاد دارد که اپوزیسیون در برابر اردوغان می‌تواند نقشی قوی‌تر ایفا کند. به اعتقاد وی از یک منظر دو اپوزیسیون را می‌توان دید؛ یک جبهه‌بندی متعلق به ترک‌ها وجود دارد که خواهان تداوم و اعمال هژمونی ترک بر کرد برآمده است. اگر رویدادهای ترکیه را پیگیری کرده باشید، می‌بینید ماه پیش در پارلمان ترکیه در ارتباط با بحث نسل‌کشی ارامنه بحث‌هایی درگرفت. پارلمان اروپا بر این باور است که باید ترکیه نسل‌کشی ارامنه را بپذیرد. دراین‌میان، حزب «خلق جمهوری»، «حرکت ملی» و«عدالت و توسعه» هر سه متفقا نسبت به این خواست اتحادیه اروپا اعتراض کردند و فقط حزب دموکراتیک خلق‌ها که بیشتر اعضای آن را کردها تشکیل می‌دهند، به این اعتراض نپیوست. او درباره این افتراق می‌گوید: می‌خواهم از این زاویه نگاه کنم که این سه حزب در اصرار بر انگاره‌های ناسیونالیستی ثابت‌قدم هستند. از یک منظر دیگر و جزئی‌تر، حزب عدالت و توسعه با انگاره‌های ناسیونالیستی-اسلامی، حزب حرکت ملی با چارچوب ناسیونالیستی و حزب خلق جمهوری با نگرش سوسیال‌دموکراسی که اتفاقا رهبر آن از کردهای درسیم بوده و حزب دموکراتیک خلق‌ها، هر کدام دارای جبهه‌بندی و خواسته‌های سیاسی خود هستند.
در این میان برخی احزاب هستند که مایل به ائتلاف با احزاب بزرگ‌تر هستند، مانند حزب «اتحاد بزرگ». «جانروژ ییلمازکلس» اما اعتقاد دارد که این حزب نمی‌تواند از حد نصاب ۱۰ درصدی آرا عبور کند. به گفته وی این حزب نیز که دارای نگرش اسلامی- ترکیستی و نشأت‌گرفته از تز اسلام- ترک است، مانند حزب «سعادت»، در پی آن است تا با حزب حرکت ملی وارد کارزار انتخاباتی شود. اما حزب حرکت ملی مایل به ارائه فهرست مشترکی با این دو حزب نبود.
جدایی دو یار دیرین
اردوغان و گل که در ابتدای قرن بیست‌و‌یک طرح حزب عدالت و توسعه را ریختند و در زمانی که یار دیرین برای سرودن شعری اسلامی در زندان به سر می‌برد، او جور یار را کشید و در پست نخست‌وزیر قرار گرفت تا پس از بازگشت، کلید کاخ دولما باغچه‌سی (کاخ نخست‌وزیری) را به وی اعطا کند، حالا با یکدیگربه مشکل برخورده‌اند. این دو برای تغییر نظام سیاسی ترکیه به یک گونه نمی‌اندیشند. هر چند که در این اواخر، بیشتر به دو دشمن زیر پوستی تبدیل شده بودند تا دو هم حزبی. در این شرایط «عبدالله گل»، رئیس‌جمهوری سابق ترکیه در پاسخ به اظهارات و خواست اردوغان، اخیرا گفته است سیستم پارلمانی برای ترکیه بهتر بوده و از سیستم فعلی حمایت می‌کند. «جانروژ ییلمازکلس» در این‌باره می‌گوید: «اردوغان می‌داند در ترکیه نخست‌وزیر مسوول امور اجرایی کشور است. اما باید اشاره کرد در مقایسه با اردوغان؛ گل از شخصیتی لیبرال‌تر و آزادمنش‌تر برخوردار بوده و دارای وجوه روشنفکری است. از سیاست جهانی مطلع است، در خارج از کشور بوده و روندهای سیاست جهانی را به‌خوبی می‌شناسد. بر این نکته نیز واقف است که اردوغان درصدد الگوبرداری از روسیه بوده و عملا خواهان سیستمی نیست که در آن تنها از یک منصب تشریفاتی برخوردار باشد. گل می‌داند ریاست‌جمهوری در ترکیه منصبی سمبلیک به شمار می‌رود و اکنون اردوغان تنها در راستای افزایش قدرت شخصی و ایجاد دسپوتیزم ( استبداد بدون جباریت) در درون حزب و ترکیه است که درصدد تغییر این سیستم برآمده است. از طرف دیگر، ترکیه تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه، اکنون با فسادی عمیق دست‌وپنجه نرم می‌کند و در‌این‌میان، حزب حاکم نیز از روشدن پرونده‌های فساد در هراس است. اسامی بسیاری از نزدیکان اردوغان ازجمله پسر و داماد او در میان فهرست متهمان به فساد وجود دارد. از این زاویه نیز می‌توان سخنان گل را دنبال کرد.
نگاه امیدوار کردها به پیروزی
حزب دموکراسی خلق‌ها با بهره‌گیری از کردها و نیروهای دموکرات در ترکیه درصدد مرکزیت‌زدایی از ترکیه و تکیه بر محلی‌گرایی است. هدف اساسی این حزب دموکراتیزاسیون حکومت در ترکیه بوده و درصدد است در ترکیه سیاست از پایین به بالا و نه از بالا به پایین جریان پیدا کند. سیاست در ترکیه همواره از بالا به پایین جریان داشته و اکنون این حزب با معکوس‌کردن این جریان درصدد است تا نمایندگی صداهای به حاشیه‌رانده جامعه را داشته باشد؛ از زنان گرفته تا اقلیت‌هایی مانند کردها، لازها، چرکس‌ها، علوی‌ها، عرب‌ها، یهودیان و کاملا به تئوری‌های دموکراتیک و چپ نو پایبند هستند.
اما در این میان یک نکته وجود دارد. این کارشناس مسائل ترکیه اعتقاد دارد که ترکیه از زیرساخت‌های تاسیس دموکراسی رادیکال برخوردار است. به اعتقاد وی بنیادهای استقرار دموکراسی رادیکال در ترکیه از جنبه‌های کاملا عینی برخوردارند. در ترکیه قومیت‌ها و اقلیت‌های فراوانی زندگی می‌کنند. نهادهای بی‌شمار جامعه مدنی، زنان و به حاشیه‌راندگان سیاسی و اجتماعی وجود دارند. ترکیه جامعه بسیار پویایی است و دراین‌میان، هویت‌های مختلف این جامعه درصددند تا با تعمیق دموکراسی در این کشور، هویت خود را تجسم بخشند. کردها هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما هنوز راه سختی برای تحقق رویای خودکه همان ورود فهرستی به پارلمان است، دارند. این کارشناس می‌گوید: گذشتن از این حد نصاب (برای این حزب) با چالش بزرگی روبه‌رو است. طبق نظرسنجی‌ها، این حزب 4/10 تا 5/10 درصد آرا را می‌تواند به‌دست بیاورد، اما دراین‌میان، حزب حاکم اقدامات انحرافی و ایذایی را پیگیری می‌کند.
«جانروژ ییلمازکلس» ادامه می‌دهد: شاهد بودیم در استان «آگری» پلیس به غیرنظامیان حمله کرده و در اقدامی دیگر، دفتر حزب دموکراتیک خلق‌ها هدف حمله قرار گرفت. حزب خلق جمهوری نیز در این‌ میان، چندان بی‌میل نیست تا این حزب از حد نصاب ۱۰ درصدی گذر کند. درباره چرایی میل حزب جمهوری خلق ترکیه برای ورود کردها به پارلمان، «جانروژ ییلمازکلس» می‌گوید: چون دراین‌صورت حزب حاکم نمی‌تواند حد نصاب نمایندگان را برای تغییر قانون اساسی و تصویب سیستم ریاستی به‌دست بیاورد، چرا که حزب دموکراتیک خلق‌ها با تصمیمات این حزب مخالفت خواهد کرد. از طرف دیگر، با گذشتن آرای حزب دموکراتیک خلق‌ها از حدنصاب مقرر در قانون اساسی به رهبری «صلاح‌الدین دمیرتاش» از تعداد نمایندگان حزب حاکم کم می‌شود.
این کارشناس اما در خصوص ائتلاف احزاب با یکدیگر اینگونه پیش‌بینی می‌کند: از آنجا که نمایندگان حزب جمهوری خلق زیاد نیستند، ممکن است حزب عدالت و توسعه بعد از پیروزی، با حزب حرکت ملی به ائتلاف دست بزند. از طرفی دیگر، هیچ‌یک از احزاب دموکراتیک خلق‌ها، خلق جمهوری و حرکت ملی نیز نمی‌توانند با یکدیگر ائتلاف کنند.
او ادامه می‌دهد: «دراین‌میان، بر این باورم که حزب حاکم که شمار بیشتری از کرسی‌ها را به دست خواهد آورد، دو راه در پیش دارد: یا با دستیابی به ۳۶۰ کرسی، تنها دولت را تشکیل دهد و اما اگر نزدیک به ۴۰۰ کرسی را تصاحب کند، می‌تواند با جدیت پروژه تغییر قانون اساسی را پیگیری کند. از طرف دیگر حزب عدالت و توسعه ‌خواهان پیروزی حزب دموکراتیک خلق‌ها نبوده و حزب حرکت ملی نیز در تقابل با پروسه آشتی قرار دارد. نظرسنجی‌های کنونی نشان می‌دهند حزب حاکم می‌تواند با کسب حدود ۳۰۰ کرسی به تشکیل کابینه دست بزند. اما بی‌گمان، حزب دموکراتیک خلق‌ها در مقابل تمایلات اقتدار‌طلبانه اردوغان خواهد ایستاد.
برخی می‌گویند این مساله (مخالفت کردها با اردوغان) به فرآیند صلح در ترکیه بازمی‌گردد. این پروسه، در بطن سیاست‌های انتخاباتی و طولانی‌مدت ترکیه سرنوشت مبهمی پیدا کرده است. اما ییلمازکلس از زاویه دیگری به موضوع صلح ترکیه با کردها نگاه می‌کند. او اعتقاد دارد که حزب حاکم پیگیر فرآیند صلح نیست. وی می‌گوید: «برای این حزب پروسه صلح بیشتر یک حربه تبلیغاتی است و همواره تا زمان انتخابات و پایان رای‌گیری، از این فرآیند به‌عنوان تبلیغات استفاده می‌کند. دولت ترکیه هیچ‌گاه خواهان حل مساله کردها نیست و تحت فشار اروپا و جامعه جهانی است که به این خواست تن داده است، چراکه کردستان کریدور انتقال انرژی به اروپاست و این شهر نیز در نزدیکی مرزهای اروپا قرار دارد. طبیعی است اروپا خواهان منازعه در نزدیکی خود و در مسیر انتقال انرژی نیست. اروپا فقط خواهان حل مساله بوده و در‌ این‌ میان، مهم نیست که کدام دولت این پروسه را به نتیجه برساند.» از این منظر، صلح با کردها فرآیند درازمدتی است، اما وی اعتقاد دارد در نهایت این موضوع حل خواهد شد، ولی زمانبر خواهد بود. او می‌گوید: «حزب حاکم می‌خواهد توپ را در زمین حزب دموکراتیک خلق‌ها بیندازد، اما این فرآیند بدین ‌شیوه حل نخواهد شد. اگر حزب حاکم درصدد حل این مساله است، باید «عبدالله اوجالان»، رهبر حزب «کارگران کردستان» را از زندان به خانه‌ای تحت‌نظر انتقال دهد تا امکان ارتباط مستقیم او با حزب دموکراتیک خلق‌ و نهادهای مدنی برقرار شود.»
اردوغان و گولن، دوستان دیروز، دشمنان امروز
بسیاری بر این عقیده‌اند که با جدایی اردوغان از فتح‌الله گولن، روحانی ترکیه‌ای که در ایالات متحده ساکن است، حزب عدالت و توسعه به مشکل برخواهد خورد. هر چند اردوغان توانست پس از گذراندن مشکلات فراوان، در انتخابات ریاست‌جمهوری از سوی مردم ترکیه مجددا رای اعتماد بگیرد، و این‌بار در قامت رئیس‌جمهوری به عرصه سیاست باز گردد، برخی اما می‌گویند که ممکن است اسلام‌گرایان، به‌‌ویژه بخشی که به گولنیست‌ها نزدیک هستند، دو شقه شوند. در این راستا، در بحبوحه کارزارهای انتخاباتی، موضع «فتح‌الله گولن» قدرتمندترین رهبر مذهبی در ترکیه اهمیت فراوانی پیدا خواهد کرد.
این جامعه‌شناس و کارشناس مسائل ترکیه اعتقاد دارد که گولن با تاسیس مدارس خود در داخل و خارج از ترکیه، به پیشبرد برنامه‌های سیاسی و (یکسان سازی فرهنگی) کردها پرداخته و هم با فرآیند صلح در ترکیه مخالفت کرده است؛ از طرفی دیگر، دولتی را در درون دولت تاسیس کرده است. این اقدامات نشات‌گرفته از پروژه ناسیونالیستی-اسلامی اوست. اما در انتخابات، او به حزب اتحادیه بزرگ نزدیک است و طرفداران او تنها ۳ درصد از رای‌دهندگان را تشکیل می‌دهند. در دوره‌ای می‌شد ردپای گولن را در همه‌جای ترکیه مشاهده کرد، اکنون طرفداران گولن در صفوف پلیس، بوروکراسی و قوه قضائیه هم مشاهده می‌شوند. او می‌گوید: گولن پروژه‌های کلانی در سر دارد: چراغ خاموش در عرصه سیاست عمل کند تا اینکه امکان حضور علنی او در عرصه سیاست فراهم آید. اما اردوغان توانسته است با متهم‌کردن او به‌عنوان رئیس یک گروه تروریستی، دامنه عملکرد وی را محدود کند. در آمریکا هم لابی قدرتمندی دارد. ببینید طی چندسال اخیر هزاران روزنامه‌نگار ترک بیکار شده‌، ۳۳ روزنامه‌نگار کرد در ترکیه کشته شده‌اند، «هرانت دینک» در ملأعام کشته شد؛ هیچ نهاد رسمی آمریکایی به این موارد اعتراض نکرد، اما با دستگیری سردبیر روزنامه زمان که متعلق به شبکه رسانه‌ای اوست، ۸۵ سناتور آمریکایی به اردوغان اعتراض کردند. این نشانه قدرت لابی‌گری گولن است.
اردوغان و سیاست خارجی او برای مبارزه با تکفیری‌ها
بسیاری می‌گویند حزب حاکم آنکارا به «داعش» در جریان نبرد کوبانی کمک کرده است. این اقدام در سطح بین‌المللی تاثیری عمیق بر جایگاه این حزب و ترکیه به‌جا گذاشته است. «جانروژ ییلمازکلس» می‌گوید: «حزب عدالت و توسعه ‌خواهان تضعیف موقعیت کردها در سوریه بود. این خواست را نیز از طریق پناه‌دادن به تروریست‌ها در هتل‌های استانبول، آنتپ و حاتا و اعزام آنها به سوریه و تسلیح آنها، تداوم بخشید. جهان نیز شاهد این اقدامات بود. این اقدامات نیز متوجه دو هدف بود: فروپاشی سوریه و ایجاد یک جغرافیای سنی‌نشین. اما این امر نشان‌دهنده غلط‌ بودن اصول اتخاذی اردوغان بود. دومین هدف اردوغان نیز از میان ‌برداشتن آنتونومی(موطن بومی) کردها در «روژآوا» بود و بنابر همین دلیل، جبهه «النصره» و داعش را به کوبانی سوق داد. اما اردوغان در هر دو جبهه شکست خورد؛ نکته‌ای جالب؛ من در تمامی این مدت با دقت مطبوعات آلمانی و انگلیسی‌زبان را پیگیری کرده‌ام و آنان در دو نکته نگاه مشترک داشتند: کمک ترکیه به داعش و شکست سیاست ترکیه در خاورمیانه. ترکیه با این اقدامات، بخشی از اعتماد جامعه جهانی به خود را از دست داد.»
در این راستا، برخی از مراکز مطالعاتی و استراتژیک جهانی این ایده را مطرح می‌کنند که احتمالا آمریکا از این به بعد با اعمال فشار بیشتر علیه روسیه، مرکز ثقل استراتژیک خود را به حوزه بالتیک انتقال داده و از تمرکز بر خاورمیانه بکاهد. نقش ترکیه در این میان پس از وقایع بهار عربی و شکست تئوری به صفر رساندن مشکلات منطقه‌ای با همسایگان دوباره مورد توجه قرار گرفته است. هر چند «جانروژ ییلمازکلس» اعتقاد دارد که آمریکا هیچ‌گاه نمی‌تواند خاورمیانه را ترک کند. او می‌گوید: «شاید این تمایل را داشته باشد، اما عملا قادر به انجام چنین کاری نیست. چرا؟ چون خاورمیانه با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو است. ترور، جنگ ترور و نفت ازجمله مسائلی هستند که آمریکا را متعهد به تداوم حضور در خاورمیانه می‌کند. اکنون روسیه در شرق اوکراین با مساله قومیت روس ساکن در این کشور مواجه است. لیتوانی، لتونی و استونی هم از حوزه روسیه خارج و به ناتو پیوسته‌اند. هرکدام از این دولت‌ها نیز اقلیت چشمگیری از روس‌ها را در خود جای داده و درصدد آسیمیله‌ روس‌ها برآمده‌اند. هرچند آمریکا درصدد بسط نفوذ خود در عمق حوزه نفوذ روسیه و از جمله قزاقستان، گرجستان، آذربایجان، ازبکستان و مغولستان برآمده است، اما این مناطق عملا حیاط‌ خلوت روسیه محسوب شده و این امر با واکنش شدید این کشور مواجه می‌شود. اکنون روسیه با تحریم مواجه است و اقتصاد این کشور با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند. نقش ترکیه از همین‌جا شروع می‌شود؛ روسیه نفت خود را از طریق ترکیه و با قیمت ارزان می‌فروشد. در دوران تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران نیز ترکیه دروازه ایران بود. ترکیه دراین‌میان درصدد بهره‌برداری از وضع موجود بوده و از مناسبات اقتصادی وسیعی با روسیه متنفع می‌شود. اما از یاد نبرید که اردوغان در راستای پیگیری سیاست‌های خود با مشکلات فراوانی مواجه است و این معضل به پراگماتیست(عمل گرا)‌بودن او بازمی‌گردد.
در این‌باره برخی از روزنامه‌های ترکیه از او به‌عنوان دن‌کیشوت عثمانی یاد می‌کنند. اعتقاد اپوزیسیون بر این عقیده است که رئیس‌جمهوری ترکیه در حوزه دیپلماسی خارجی بیشتر بر اساس آرمان‌های خود عمل می‌کند، بی‌آنکه به واقعیت‌ها نگاه کند. اما «جانروژ ییلمازکلس» معتقد است که اردوغان در حرف به‌گونه دیگری ظاهر می‌شود و در عرصه عمل سعی دارد خود را یک پراگماتیست نشان دهد. به اعتقاد «جانروژ ییلمازکلس» یکی از رویکردهای پراگماتیستی اردوغان را می‌توان در این باب جست‌وجو کرد که وی پس از اینکه در مورد موضوع یمن، سخنان غیردیپلماتیکی زد، اما در عرصه عمل در برابر تهران کوتاه آمد و راهکار موضوع یمن را نه راهکار نظامی-کاری که پیش از آن تایید کرده بود- بلکه راهکاری دیپلماتیک اعلام کرده بود. «جانروژ ییلمازکلس» در مورد این ویژگی رفتار اردوغان می‌گوید: رؤیاهای اردوغان بلندپروازانه و بسیار جاه‌طلبانه هستند، اما ببینید دو کشور مشکلات فراوانی با هم دارند. اما سیاست ایجاب می‌کند تا همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد گذاشته نشوند.
به‌رغم اختلافاتی که بین دو کشور در برخی مسائل وجود دارد این دو کشوردر برخی مسائل اقتصادی و سیاسی با هم همکاری می‌کنند. اما این کارشناس اعتقاد دارد که احتمال دارد پس از انتخابات هفتم ژوئن تغییراتی را در رویکردهای ترکیه مشاهده کرد. این کارشناس می‌گوید: «بدون توجه به نتایج انتخابات، می‌توان گفت سیاست خارجی و خاورمیانه‌ای آنکارا تغییر می‌کند. ترکیه اکنون در منطقه ایزوله شده و بعد از شکست‌های اخیر، درصدد ارتباط مجدد با اسرائیل و مصر و سوریه است. هرچند علنا بر این موارد صحه نمی‌گذارد، اما در مجامع درونی، سیاست‌های پیشین را نقد می‌کند. تا چندسال قبل، استراتژی تنش صفر با همسایگان را در دستور کار داشت، اما این سیاست به جایی رسیده که ترکیه هیچ همسایه بدون تنشی ندارد؛ با ایران، عراق، سوریه، ارمنستان، قبرس و یونان مشکل دارد و درصدد خروج از این بن‌بست است. تغییر در سیاست منطقه‌ای و بازی جدید ترکیه در خاورمیانه، متغیری است که در روابط آتی تهران و آنکارا باید آن را مدنظر قرار داد».
بازی دوگانه حزب حاکم ترکیه
زمانی که حزب حاکم در ترکیه تازه به روی کار آمده بود با سیاست‌های تنش‌زدایی در منطقه قصد داشت تا ارتباطات خود را با کشورهای منطقه از نو بنا کند. همزمان با حضور تئوریسیونی به نام احمد داووداوغلو، که بعدها وزیر امور خارجه اردوغان شد، این سیاست با عنوان «استراتژی تنش صفر با همسایگان» موجب همکاری‌های دوجانبه فراوانی از سوی این کشور با کشورهای منطقه شد.
در این دوره حتی بشار اسد، دوست و برادر اردوغان به‌حساب می‌آمد. اما در اواخر سال ۲۰۱۰ و اوایل سال ۲۰۱۱ که بادهای بهار عربی وزیدن گرفته بود، سیاست ترکیه در عرصه بین‌الملل از نهان به بیرون آمد و ترکیه سعی کرد نقش فعالانه‌تری در این بهار عربی بازی کند.
او که از اخوان‌المسلمین به عنوان بازوی سیاسی خود در منطقه استفاده می‌کرد سعی داشت بتواند با روی کار آوردن این گروه در کشورهایی که دچار انقلاب شده بودند، حوزه نفوذ خود را گسترش دهد اما با خزان بهار عربی، آنکارا در عرصه سیاست قافیه را باخت و هم‌اینک مصر، سوریه و تا حدی عربستان با سیاست‌های آنکارا در منطقه به شدت مخالف هستند.
سیاست‌های آرمانگرایانه حزب حاکم کاررا به جایی رساند که معاون وزیر امور خارجه در خصوص به شکست رسیدن «استراتژی تنش صفر با همسایگان» گفت که در هر دوره‌ای این کشور سیاستی را اتخاذ خواهد کرد اما آنکارا از اصول خود عقب‌نشینی نخواهد کرد. او تنهایی آنکارا را به دلیل حفظ موضعش در قبال تحولات منطقه‌ای با عنوان «تنهایی پر بها» همراه می‌کند!