چهار ستون محکم برای ساختن کاخ موفقیت
مترجم: میثاق شمشیری بعضی اوقات نبوغ در مدیریت ارائه یک چیز مدرن یا چشمگیر و جدید نیست. برعکس! شاید برخی مواقع نبوغ در مدیریت دقیقا همراستا با بازبینی درس‌هایی باشد که مدت‌ها قبل آنها را خوانده ایم ولی به دلیل عجله برای رسیدن به نبوغ آنها را فراموش کرده‌ایم. شاید هم نظمی که در رشته‌های دیگر می‌بینیم و تایید می‌کنیم بتواند برای ما هم یک تحول به همراه داشته باشد. رتبه استادی در دوره‌های موسیقی فقط به یک شرط امکان‌پذیر است. دوره کردن پی‌در‌پی درس‌های پایه‌ای تا آنجایی که ملکه ذهن شود. تا کاملا به اصول اولیه واقف نشوید نمی‌توانید پیشرفت کنید. این داستان در مدیریت هم صادق است. اصول را بیاموزید؛ باقی راه خودش روشن می‌شود! برای استادی در مدیریت هم این چهار اصل را یاد بگیرید:
۱. تواضع: وقتی همه برای گرفتن دستور نزد شما می‌آیند، اصلا سخت نیست که احساس قدرت و مدیریت کنید. ولی فکر کردن به این شیوه، گول زننده و مخرب است. اگر کمی از تجربه‌های دیگران استفاده کنید، می‌بینید که مدیریت در اطرافیانتان تعریف می‌شود نه در شما! باید با کسانی که زیردست شما هستند ارتباط داشته باشید و با مشکلات آنها روبه‌رو شوید، نه اینکه به فکر خودتان و ایده‌هایتان باشید. فقط با این روش مردم از شما پیروی می‌کنند.
2. ارتباطات: برقراری ارتباط خوب به معنی مردم‌داری و به طور خاص رابطه تجاری خوب است. ارتباط خوب با مشتری، همکار و اسپانسر منتج به ایجاد اعتماد، کارآیی و ایمنی در روند کار خواهد شد. ارتباط خوب یعنی شنیدن به اندازه سخن گفتن؛ برنامه برای تولید و گفتمان‌های خودمانی به اندازه لیست دستورات رسمی! جزئیات زیادی را می‌توان برای ترمیم انتخاب کرد. پاسخ تمام آنها در اصول و پایه ارتباطات خوب است.
۳. اعتماد: اعتماد یک شبه به دست نمی‌آید. اعتماد را باید برای خودتان بسازید. با مهارت‌هایی نظیر احترام به خواسته‌های مشتری، گوش کردن به انتقادات دیگران و یک ارتباط روشن و واضح. اعتماد یک جاده دو طرفه است. اگر شما اعتمادتان را به دیگران نشان ندهید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که مورد اعتماد آنها قرار بگیرید. پس برای اینکه بتوانید اعتماد جلب کنید، باید اعتماد کردن را هم بیاموزید.
4. نبوغ: پیروی از الگوهای معروف و قدیمی کاری ندارد! راه رفته را می‌توان با آسایش و اطمینان طی کرد! این را هر کسی می‌تواند انجام دهد. یک مدیر باید خلاقیت داشته باشد و به دیگران این را اثبات کند که این شرکت درجا نخواهد زد. مهارت‌های جدید را از هرجا می‌توانید یاد بگیرید. مغزتان را خلاق تربیت کنید. نت‌ها اولین چیز برای آموختن موسیقی هستند. البته همین‌ها شما را به استادی می‌رسانند. برای مدیریت هم همین ماجرا صادق ست. البته ممکن است پایه‌های مدیریت به همین اندازه که فکر می‌کنید ساده نباشد. مطالعه و تلاش کنید تا مهارت‌های مورد نیازتان را مرتفع سازید.