غریزه زیستن و صیانت از نفس و ترس از مرگ که در وجود هر انسانی به‌صورت ناخودآگاه وجود دارد، ممکن است زمینه‌ساز بسیاری از حرکات تروریستی و واکنش‌های تروریست‌ها باشد. دکتر پیتزینسکی استاد دانشگاه کلرادو، نظریه‌پرداز پدیده تروریسم و بنیان‌گذار «تئوری مدیریت ترور» به مطالب جالبی در این‌خصوص اشاره می‌کند. چارچوب اصلی نظریه وی به این مساله اشاره دارد که چگونه رهبران گروه‌های تروریستی با استفاده از فرهنگ و مذهب، ترس از مرگ که در مرز آگاهی انسان نهفته و تقریبا اجتناب‌ناپذیر است را در میان افراد گروه از بین می‌برند. پدیده‌ای که ریشه‌کن کردن این گروه‌ها را بسیار دشوار کرده است. حتی تصور این امر بسیار دشوار است که چگونه این تعداد از افراد به‌راحتی حاضرند از جان خود بگذرند؟

در جریان مطالعاتی که وی انجام داد، به افراد و تیم‌های شرکت‌‌کننده در آن، با استفاده از تحریک ذهن نیمه‌هوشیار آنها افکار مرگبار القا شد و در نهایت وی به ارزیابی آن‌ افراد از اثرات مرگ پرداخت. آنها در جریان این آزمایش دریافتند که رفته‌رفته افراد مورد بررسی به لحاظ روانی مقاومتشان در رابطه با مساله مرگ کاهش می‌یابد، اما چرا این اتفاق می‌افتد و این پدیده ریشه در چه موردی دارد؟ نتایج این آزمایش دلیل این امر را در هویت فرهنگی افراد و انگیزه فراوان آنها در حمایت از این ارزش‌ها می‌داند. جالب است بدانید این آزمایش برای از بین بردن تضاد در نمونه‌های موردبررسی، حتی در بین آمریکایی‌ها و برخی کشورهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. این افراد به‌طرز ماهرانه‌ای در معرض پیام‌های راجع به مرگ و نقش آن در حفظ ارزش‌های فرهنگیشان قرار گرفته بودند. نتایج نشان داد آنها برای حمایت از این ارزش‌ها نه‌تنها حاضرند جان خود را فدا کنند؛ بلکه در این راه از انجام اعمال خشونت‌بار نیز امتناع نمی‌کردند. برای مثال از آمریکایی‌ها پرسیده شده بود که آیا در مقابل حمله افراط‌گرایان مسلمان حاضرند که غیرنظامیان را نیز از بین ببرند و اکثریت این کار را امری عادی برای حفظ ارزش‌های فرهنگی کشورشان قلمداد می‌کردند یا اسرائیلی‌ها حاضر بودند همین واکنش را در قبال غیرنظامیان فلسطینی انجام دهند. این نتایج خیره‌کننده بوده است و تا حد زیادی انجام اعمال انتحاری تروریست‌ها را روشن می‌کند.

در تحقیقی دیگر که توسط محققان و در کشورهای عربی صورت گرفت، مشخص شد که روحیات جمع‌گرایانه نقش بسیار مهمی در ارتکاب اعمال تروریستی دارد. این پژوهش که در میان هزاران نفر از مردم این کشورها انجام گرفت، نشان داد که افرادی که دارای روحیات جمع‌گرایانه و فرهنگی هستند، نسبت به کسانی که گرایش‌های فردی دارند، تمایل بسیار شدیدتری نسبت به انجام اعمال تروریستی علیه آمریکا دارند. این نتایج حاکی از آن است که بنا بر روان‌شناسی سیاسی، اغلب مردم تمایل دارند به‌جای آنکه زندگی فردی موفقی داشته باشند، نقش پررنگی در فعالیت‌های فرهنگی داشته باشند و این همان دلیلی بود که آنها به‌خاطر نادیده گرفته شدن آن توسط آمریکا (به‌خصوص در سرزمین‌هایی که به عقیده آنان با حمله آمریکا مواجه شده است) حاضر به انجام هرگونه عمل خشونت‌باری علیه این کشور بودند. این نتایج نشان می‌دهد وقتی کسی به گروه‌های تروریستی می‌پیوندد در حقیقت به‌نوعی به بدنه فرهنگی متصل می‌شود که به آنها حس امنیت جدیدی می‌دهد و آنها دیگر به‌صورت فردی به زندگی و احساسات خود توجه نمی‌کنند و تمایل دارند در جهت فرهنگ گروه حرکت کنند. وقتی افراد جزئی از یک جمع یا فرهنگ می‌شوند، حس فداکاری شخصی برای نیل به اهداف آن گروه به‌شدت تقویت می‌شود. حال تصور کنید این فرهنگ خودکشی باشد.

این همان موضوعی است که باعث می‌شود عدم تعادل در خواسته‌های سیاسی گوشه‌ای از دنیا موجب شیوع خشونت و پدیده تروریسم در گوشه‌ای دیگر شود. وقتی نگرش آمریکایی‌های مورد بررسی در مقابل مسلمانان و حتی کشتار غیرنظامیان می‌تواند به‌گونه‌ای ایجاد شود و در طرف دیگر هزاران نفر از مسلمانان در مقابل سیاست‌های آنان همین دیدگاه را دارند، می‌توان دریافت چگونه در جریان حمله آمریکا به عراق و افغانستان این چنین گروه‌های تروریستی مخوفی در جهان شکل می‌گیرند. نارضایتی شدید افراد موجب تشکیل گروه‌های معترض شده و رسیدن به اهداف جمع‌گرایانه آنان تا مرز از جان گذشتن و انجام عملیات انتحاری پیش می‌رود.