هادی پژوهش اولین استاندار خراسان در دوره قاجاریه، محمد ولی میرزا، پسر چهارم فتحعلی شاه بود. وی در سن 11 سالگی از سوی شاه قاجار به سمت استانداری و حکومت سمنان منصوب شد تا سرانجام پس از فتح مشهد در سال 1218 ه.ق توسط نیروهای دولتی و از بین بردن حکومت نادر میرزا آخرین باز مانده سلسله افشاری، محمد ولی میرزا در سن 16 سالگی به‌عنوان اولین استاندار قجری در خراسان از پدر حکم گرفت. فتحعلی شاه، سردار حسین خان قزوینی را به‌عنوان فرمانده لشکر خراسان منصوب نمود تا در کنار محمد ولی میرزا بتوانند امور خراسان را رتق و فتق نمایند. در آن دوران شاهان قاجار به‌علت تعدد زوجات و داشتن اولاد زیاد در صدد دور نگه‌داشتن شاهزادگان از مرکز حکومت از سن خردسالی بودند. به این علت که از هرگونه توطئه که نتیجه رقابت بین اولاد ذکور با همراهی زنان حرمسرا که هریک وابسته به تیره و طایفه‌ای از مناطق مختلف ایران بودند، در امان باشند. در آن دوران برخی براین باور بودند که شاهان با این اقدام می‌خواستند، آنان را برای پذیرش مسئولیت‌های خطیرتری آماده نمایند و این انتصابات و اعطای مسئولیت حتی در صغر سن معطوف به این نگرش بوده است. اما نظر اول بر تحلیل دوم غالب‌ است.
زمانی‌که محمد ولی خان به امارت خراسان منصوب شد در کارنامه خود حکومت بر سمنان و دامغان و بسطام را داشت و تجاربی از این بابت کسب کرده بود، در عین حال سپردن امور منطقه حساسی چون خراسان و شرق آن روز کشور به نوجوانی ۱۶ ساله حاکی از بی‌تدبیری و خودخواهی شاهان و درباریان بی‌خرد قجری بوده است. خاصه اینکه آن دوران مصادف است با توسعه سریع علوم وفنون در قاره اروپا و نیاز کشورهای اروپایی به منابع با توجه به کمبود و فقر منابع طبیعی در آن قاره و آنان با گسیل نیروهای سیاسی و نظامی و فرهنگی خود در صدد دست‌اندازی و غارت منابع طبیعی و تسخیر و مستعمره نمودن سرزمین‌ها به شیوه‌های گوناگون در آسیا و آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی و اقیانوسیه بودند. سرآمد غارت‌گران اروپایی امپراطوری آن روز بریتانیا بود که با ا یجاد کمپانی هند شرقی در حال غارت منابع ملی کشور وسیع و غنی هندوستان بود و برای صیانت مرزهای غربی هند و جلوگیری از نفوذ روسیه تزاری با لطایف الحیل در صدد توطئه و اختلاف افکنی حاکمان و درباریان ضعیف‌النفس قاجاری بود.
محمد ولی میرزا تا سال 1232 ه.ق، عهده‌دار حکومت خراسان بود و طی 14 سال حکومت با حوادث و وقایعی روبه‌رو شد که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:
۱-تاخت وتاز و تجاوز ترکمن‌ها به خراسان: در زمان استانداری محمد ولی میرزا تراکمه پی در پی به سرحدات خراسان تجاوز و مرتکب قتل و وغارت و اسارت زنان و جوانان می‌شدند. محمد ولی میرزا، سردار حسین خان قاجار قزوینی را مامور نمود تا نسبت به قطع این تجاوزات اقدام نماید. حسین خان نیز با گسیل نیروهای تحت امر خود اقدام به سرکوبی تراکمه نمود و امنیت منطقه و مردم را برقرار کرد.
2- سرکوب شورش یوسف کاشغری در ترکمن صحرا: یوسف کاشغری با تحریک خوانین طوایف ترکمن یموت و گوکلان، اقدام به شورش و آشوب و قتل و غارت شهرها و حمله به مقر حکومتی نمودند و با تصرف قلعه پرک میرفندرسک، میرزا علی‌نقی میرفندرسکی حاکم منطقه را به قتل رساندند. فتحعلی شاه قاجار با هدف دفع این غائله به محمد ولی میرزا حاکم خراسان به همراه ابراهیم خان از جاجرم و محمد قلی میرزا ملک آرا حاکم مازندران ماموریت داد تا نسبت به سرکوب غائله به‌پا شده توسط ترکمن‌ها و یوسف کاشغری اقدام نمایند. آنان آشوب را سرکوب و پس از آن محمد ولی میرزا به همراه امیر لشکر خراسان به مشهد مراجعت کردند.
۳- دفع طغیان و تمرد حاکم منصوب ایران در هرات : در سال ۱۲۲۲ ه.ق، فیروز میرزا والی هرات علیه استاندار خراسان طغیان نمود. محمد ولی میرزا با اعزام نیرو به آنجا، قوای هرات را پس از متواری شدن فیروز شکست داد و توانست آرامش و امنیت را به منطقه غوریان و هرات برگرداند.
4- دفع تجاوزات ازبک‌ها به شهرها و مناطق مرزی: در سال 1224 ه.ق، ازبکان به شهرهای مرو و سرخس و کلات و درگز حمله کردند و اقدام به قتل و غارت و اسارت ساکنان آنجا نمودند. محمد ولی میرزا با کمک خوانین خراسان، ازبکان را سرکوب و امنیت را به شهرها و سرحدات خراسان برگرداند .
۵- تبعید مصطفی خان میش مست: یاد شده از دستورات و فرامین حاکم خراسان تمرد نمود و محمد ولی میرزا در سال ۱۲۲۴ ه.ق، او را دستگیر و تحت نظر به تهران اعزام نمود. مصطفی خان به مدت ۲۰ سال در تبعید بود تا سرانجام با وساطت میرزای قمی نزد شاه قاجار به کاشمر (ترشیز) مراجعت نمود.
6- سرکوبی شورش خوانین خراسان علیه محمد ولی میرزا: خوانین خراسان در سال 1230ه.ق با هدف عزل و برکناری استاندار، مرکز مخالفت خود را قوچان قرارداده و علیه محمد ولی میرزا هم‌داستان شدند. استاندار خراسان فرمانده لشکر را مامور نمود تا تمرد خوانین را سرکوب نماید. آنان نیز قوچان را محاصره نمودند و با عوامل خوانین زد و خورد کردند. پس از متواری شدن گروهی از نیروهای منتسب به خوانین، قوچان به تصرف نیروهای دولتی درآمد و خوانین تسلیم آنان شدند و متعهد گردیدند مطیع استاندار خراسان باشند. در این نبرد تعداد زیادی از نیروهای دو طرف کشته شدند و خسارات سنگینی به بار آمد. متعاقب این قضیه استاندار خراسان، اسحاق خان قرائی از خوانین متنفذ که در امر تهییج و تحریک غائله خوانین دخیل بود به بهانه‌ای به مشهد فراخواند و پس از برخورد لفظی با او به فراشان خود دستور داد تا اسحاق خان و پسرش حسنعلی خان را کتک زده و به دار آویزند.
پس از قتل خان قرائی و برخورد با سایر خوانین، کینه و دل‌خوری از محمد ولی میرزا رو به فزونی گذاشت و آنان مراتب ناخشنودی و عدم رضایت خود را به طرق مختلف به درباریان مطرح کردند و زمینه نارضایتی مردمی را فراهم آوردند. فتحعلی شاه قاجار از خوف شورش سراسری در خراسان در سال ۱۲۳۲ ه.ق، محمد ولی میرزا را به تهران فراخواند و پسر ششم خود را به عنوان دومین استاندار قجری روانه مشهد کرد.
منابع : رجال ایران، مهدی بامداد
وقایع خاور ایران، میر نیا