گفتوگو با سارا اشرفی به بهانه حضور در یک نمایشگاه گروهی
نقاشی همه زندگی من است
این روزها نمایشگاه گروهی «نقاشی خط» به همت موسسه فرهنگی هنری مهر تابان در گالری آس در حال برگزاری است. سارا اشرفی یکی از هنرمندانی است که در این نمایشگاه حضور دارد. او متولد ۱۳۶۰ و فارغالتحصیل رشته گرافیک است. به گفته خودش، از سال ۱۳۷۳ کار هنری خود را با تصویرسازی و کاریکاتور در روزنامهها و مجلهها آغاز کرده اما رفتهرفته به سمت نقاشی گرایش پیدا کرد و پس از آن راهِ دیگری را در پیش گرفت وارد دنیای حرفهای نقاشها شد. با این هنرمند جوان درباره آخرین حضورش در نمایشگاههای داخلی و خارجی به گفتوگو نشستهایم.
این روزها نمایشگاه گروهی «نقاشی خط» به همت موسسه فرهنگی هنری مهر تابان در گالری آس در حال برگزاری است. سارا اشرفی یکی از هنرمندانی است که در این نمایشگاه حضور دارد. او متولد 1360 و فارغالتحصیل رشته گرافیک است. به گفته خودش، از سال 1373 کار هنری خود را با تصویرسازی و کاریکاتور در روزنامهها و مجلهها آغاز کرده اما رفتهرفته به سمت نقاشی گرایش پیدا کرد و پس از آن راهِ دیگری را در پیش گرفت وارد دنیای حرفهای نقاشها شد. با این هنرمند جوان درباره آخرین حضورش در نمایشگاههای داخلی و خارجی به گفتوگو نشستهایم.
شما این روزها در نمایشگاه گروهی «نقاشیخط» که در گالری «آس» برپاست، حضور دارید، میشود کمی درباره این نمایشگاه بگویید؟
در این نمایشگاه من به همراه ۵ نقاش دیگر، با سی اثر، حضور داریم، یعنی آثار من در کنار آثار هنرمندان دیگری نظیر امیر شاهرخ فریوسفی، محیا طلوع کیان، شهروز صدر فرزانه، پژمان رحیمی زاده و منصوره حسینی به نمایش گذاشته شده است. بخشی از این این سی اثر، نقاشیخط است و بخشی دیگر از آن، نقاشی.
شما با چند اثر دراین نمایشگاه حضور دارید؟
من ۸ اثر در این نمایشگاه دارم.
از حال و هوا و سبک کارتان در این نمایشگاه بگویید.
سبک کارهای من در ادامه سبک کارهای قبلیام است. یعنی نقاشیهایم سبک سوررئال دارد.
یکی از عناصر پررنگ در آثار شما به تصویر کشیدن چهره انسانهاست، چه چیز در وجود انسانها آنها را به مهمترین شخصیت نقاشی شما تبدیل کرده است؟ به بیان دیگر انسانها قرار است راوی کدام حرف شما باشند؟
نمیخواهم خودم بگویم نقاشیهایم چه هدفی خاصی داشته است. من همیشه دلم میخواهد کارهایم بازتاب کارهای مردم باشد. با وجود این شاید بخشی از این کارها، بازتاب روحیات خودم باشد. هرچند شاید خیلی وقتها این دو در کارهایم با هم ترکیب شدهاند، در واقع من همیشه میخواهم آن چیزهایی را که میبینم نمایش دهم نه آن چیزهایی را که در درون خودم است و آن حسی که در برخورد با مردم میگیرم و آن چیزی را که در نگاهشان پنهان است، روایت کنم. حالا نمیدانم چقدر دراین کار موفق بودهام. شاید هر تابلوی من حسی باشد که من یک ثانیه دریافت کردهام و بعد من به آن حس، بال و پر دادهام. یعنی سعی میکنم آن یک ثانیه را بزرگنمایی کنم و میکوشم یک سری جزئیات را در آن پر رنگ کنم تا هم برای بیننده جالب باشد و هم اینکه او خود را در آن تابلو پیدا کند. در واقع کارهایم چیز پیچیدهای نیست. همین جریان عادی و روزمره است و من جریان زندگی روزمره را با کمی بزرگنمایی و ظریفکاری بیشتر میکشم.
از نمایشگاههایی که تا بهحال برگزار کردهاید، بگویید.
من سه نمایشگاه انفرادی داشتهام و اولین نمایشگاه انفرادیام را در ۱۸ سالگی گذاشتم. از ۱۳ سالگی کار خود با مطبوعات را آغاز کردم، یعنی تصویرسازی میکردم، کاریکاتوریست بودم و... کمی از کار نقاشی فاصله گرفته بودم؛ یعنی در اینکه بخواهم برای نمایشگاه کار کنم، کُند شده بودم. اما در جریانِ کار تصویرسازی و مطبوعات، دوباره به نقاشی روی آوردم و احساس کردم کارهایم باید بزرگ شود، روی تکنیک کارهایم بیشتر دقت کردم و تمام کارهایم را خودآموخته و بدون استادی پیش بردم و آرام آرام جلو رفتم تا به مرحلهای رسیدم که احساس کردم، نقاشم. پس از ۱۸ سالگی، دو نمایشگاه انفرادی دیگر گذاشتم. بعد با گالری «نار» آشنا شدم، گالری نار، کارهای مرا پیش از اینکه به نمایش بگذارم، در خانه میخرید. در آن سالها مخاطب کمی داشتم؛ چون مستقیم و بدون اینکه کارهایم دیده شود، با گالریدار در ارتباط بودم. ولی در این دو سال اخیر، احساس کردم که حیف است که کارهایم دیده نشود. در واقع هنرمند کار میکند که دیده شود و انرژیای که از مخاطب میگیرد خیلی تاثیرگذار است.
شما در صحبتهایتان به بازخورد مثبت از نگاه مخاطب اشاره کردید، میشود کمی راجع به این قضیه بگویید؟ مثلا اینکه مخاطب چه تاثیری در کار شما و ادامه آن دارد؟ صرفا انرژی مثبت گرفتن مطرح است؟
هم انرژی مثبت گرفتن مطرح است و هم اینکه من میتوانم از حاصل گفتوگو با مخاطبان، کارهای بعدیام را رقم بزنم. من خیلی آدم انعطافپذیری نیستم که صحبت کسی یا نظرش، روند کارم را تغییر دهد؛ ولی صحبتهای مخاطبان در ناخودآگاه من تاثیر میگذارد. نتایج خوبی هم از این اتفاق دیدهام و فکر میکنم کارهایم با گذشته که تنها با گالری دار و کلکسیونر در ارتباط بودم، خیلی تفاوت دارد.
همزمان با این نمایشگاه، در خارج از کشور هم در نمایشگاهی حضور دارید، میشود کمی راجع به آن نمایشگاه هم بگویید؟
در ماه دسامبر، در گالری لیمنر نیویورک نمایشگاهی افتتاح شد که آثاری از من در آن حضور دارد. در حقیقت در گالری لیمنر، توامان حراج آثار و نمایشگاه برگزار میشود. این نمایشگاه تا ۳۱ دسامبر ادامه دارد. گالری لیمنر یکی از معتبرترین گالریهای نیورک است. این گالری در سال ۲۰۱۶ نمایشگاهی برگزار میکند که در آن هنرمندان برگزیدهای از کل دنیا شرکت دارند، گالری بین این هنرمندان برگزیده، مسابقهای برگزار میکند و سه نفر را بهعنوان نفرات اول تا سوم انتخاب میکند، من برای این نمایشگاه، برای اینکه کارم روی دیوار برود، انتخاب شدهام و هنوز معلوم نیست رتبهای میآورم یا نه. اما همین حضور در نمایشگاه، خودش خیلی مهم است.
برگزاری نمایشگاه انفرادی را دوست دارید یا گروهی؟ چرا؟ به تعبیر دیگر مزایا و معایب برگزاری این نمایشگاهها چیست؟
این سوال خیلی سوال خوبی است. من در این نمایشگاه با ۸ اثر حضور دارم. برای برگزاری یک نمایشگاه انفرادی داشتن، ۸ اثر، کفایت میکند. اما من خودم احساس کردم که میتوانم از حضور مخاطبان هنرمندان دیگر هم بهره ببرم. در نمایشگاه گروهی، شما صد درصد میتوانید مخاطب بیشتری داشته باشید، به خاطر همین هم احساس کردم که اگر در نمایشگاه گروهی شرکت کنم، بهتر است. البته مساله دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آدم خودش احساس میکند که حالا زمان چه کاری است، من احساس کردم که بد نیست حالا در نمایشگاه گروهی شرکت کنم و بعد نتیجه این حضور را هم دیدم.
شما این روزها در نمایشگاه گروهی «نقاشیخط» که در گالری «آس» برپاست، حضور دارید، میشود کمی درباره این نمایشگاه بگویید؟
در این نمایشگاه من به همراه ۵ نقاش دیگر، با سی اثر، حضور داریم، یعنی آثار من در کنار آثار هنرمندان دیگری نظیر امیر شاهرخ فریوسفی، محیا طلوع کیان، شهروز صدر فرزانه، پژمان رحیمی زاده و منصوره حسینی به نمایش گذاشته شده است. بخشی از این این سی اثر، نقاشیخط است و بخشی دیگر از آن، نقاشی.
شما با چند اثر دراین نمایشگاه حضور دارید؟
من ۸ اثر در این نمایشگاه دارم.
از حال و هوا و سبک کارتان در این نمایشگاه بگویید.
سبک کارهای من در ادامه سبک کارهای قبلیام است. یعنی نقاشیهایم سبک سوررئال دارد.
یکی از عناصر پررنگ در آثار شما به تصویر کشیدن چهره انسانهاست، چه چیز در وجود انسانها آنها را به مهمترین شخصیت نقاشی شما تبدیل کرده است؟ به بیان دیگر انسانها قرار است راوی کدام حرف شما باشند؟
نمیخواهم خودم بگویم نقاشیهایم چه هدفی خاصی داشته است. من همیشه دلم میخواهد کارهایم بازتاب کارهای مردم باشد. با وجود این شاید بخشی از این کارها، بازتاب روحیات خودم باشد. هرچند شاید خیلی وقتها این دو در کارهایم با هم ترکیب شدهاند، در واقع من همیشه میخواهم آن چیزهایی را که میبینم نمایش دهم نه آن چیزهایی را که در درون خودم است و آن حسی که در برخورد با مردم میگیرم و آن چیزی را که در نگاهشان پنهان است، روایت کنم. حالا نمیدانم چقدر دراین کار موفق بودهام. شاید هر تابلوی من حسی باشد که من یک ثانیه دریافت کردهام و بعد من به آن حس، بال و پر دادهام. یعنی سعی میکنم آن یک ثانیه را بزرگنمایی کنم و میکوشم یک سری جزئیات را در آن پر رنگ کنم تا هم برای بیننده جالب باشد و هم اینکه او خود را در آن تابلو پیدا کند. در واقع کارهایم چیز پیچیدهای نیست. همین جریان عادی و روزمره است و من جریان زندگی روزمره را با کمی بزرگنمایی و ظریفکاری بیشتر میکشم.
از نمایشگاههایی که تا بهحال برگزار کردهاید، بگویید.
من سه نمایشگاه انفرادی داشتهام و اولین نمایشگاه انفرادیام را در ۱۸ سالگی گذاشتم. از ۱۳ سالگی کار خود با مطبوعات را آغاز کردم، یعنی تصویرسازی میکردم، کاریکاتوریست بودم و... کمی از کار نقاشی فاصله گرفته بودم؛ یعنی در اینکه بخواهم برای نمایشگاه کار کنم، کُند شده بودم. اما در جریانِ کار تصویرسازی و مطبوعات، دوباره به نقاشی روی آوردم و احساس کردم کارهایم باید بزرگ شود، روی تکنیک کارهایم بیشتر دقت کردم و تمام کارهایم را خودآموخته و بدون استادی پیش بردم و آرام آرام جلو رفتم تا به مرحلهای رسیدم که احساس کردم، نقاشم. پس از ۱۸ سالگی، دو نمایشگاه انفرادی دیگر گذاشتم. بعد با گالری «نار» آشنا شدم، گالری نار، کارهای مرا پیش از اینکه به نمایش بگذارم، در خانه میخرید. در آن سالها مخاطب کمی داشتم؛ چون مستقیم و بدون اینکه کارهایم دیده شود، با گالریدار در ارتباط بودم. ولی در این دو سال اخیر، احساس کردم که حیف است که کارهایم دیده نشود. در واقع هنرمند کار میکند که دیده شود و انرژیای که از مخاطب میگیرد خیلی تاثیرگذار است.
شما در صحبتهایتان به بازخورد مثبت از نگاه مخاطب اشاره کردید، میشود کمی راجع به این قضیه بگویید؟ مثلا اینکه مخاطب چه تاثیری در کار شما و ادامه آن دارد؟ صرفا انرژی مثبت گرفتن مطرح است؟
هم انرژی مثبت گرفتن مطرح است و هم اینکه من میتوانم از حاصل گفتوگو با مخاطبان، کارهای بعدیام را رقم بزنم. من خیلی آدم انعطافپذیری نیستم که صحبت کسی یا نظرش، روند کارم را تغییر دهد؛ ولی صحبتهای مخاطبان در ناخودآگاه من تاثیر میگذارد. نتایج خوبی هم از این اتفاق دیدهام و فکر میکنم کارهایم با گذشته که تنها با گالری دار و کلکسیونر در ارتباط بودم، خیلی تفاوت دارد.
همزمان با این نمایشگاه، در خارج از کشور هم در نمایشگاهی حضور دارید، میشود کمی راجع به آن نمایشگاه هم بگویید؟
در ماه دسامبر، در گالری لیمنر نیویورک نمایشگاهی افتتاح شد که آثاری از من در آن حضور دارد. در حقیقت در گالری لیمنر، توامان حراج آثار و نمایشگاه برگزار میشود. این نمایشگاه تا ۳۱ دسامبر ادامه دارد. گالری لیمنر یکی از معتبرترین گالریهای نیورک است. این گالری در سال ۲۰۱۶ نمایشگاهی برگزار میکند که در آن هنرمندان برگزیدهای از کل دنیا شرکت دارند، گالری بین این هنرمندان برگزیده، مسابقهای برگزار میکند و سه نفر را بهعنوان نفرات اول تا سوم انتخاب میکند، من برای این نمایشگاه، برای اینکه کارم روی دیوار برود، انتخاب شدهام و هنوز معلوم نیست رتبهای میآورم یا نه. اما همین حضور در نمایشگاه، خودش خیلی مهم است.
برگزاری نمایشگاه انفرادی را دوست دارید یا گروهی؟ چرا؟ به تعبیر دیگر مزایا و معایب برگزاری این نمایشگاهها چیست؟
این سوال خیلی سوال خوبی است. من در این نمایشگاه با ۸ اثر حضور دارم. برای برگزاری یک نمایشگاه انفرادی داشتن، ۸ اثر، کفایت میکند. اما من خودم احساس کردم که میتوانم از حضور مخاطبان هنرمندان دیگر هم بهره ببرم. در نمایشگاه گروهی، شما صد درصد میتوانید مخاطب بیشتری داشته باشید، به خاطر همین هم احساس کردم که اگر در نمایشگاه گروهی شرکت کنم، بهتر است. البته مساله دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آدم خودش احساس میکند که حالا زمان چه کاری است، من احساس کردم که بد نیست حالا در نمایشگاه گروهی شرکت کنم و بعد نتیجه این حضور را هم دیدم.
اعظم حسن تقی
ارسال نظر