چگونه به کودکان خود اقتصاد بیاموزیم؟
کودکان و ۶ مفهوم اجتماعی و اقتصادی
بخشی مهم از مسائل اقتصادی خانواده، آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است، آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. بخش غیرمستقیم که مهمتر است، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه ناخواه حتما به فرزندان منتقل میشود. مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوعطلب و مصرفزده به جامعه تحویل میدهند. بنابراین اولین و مهمترین گام در تربیت صحیح اقتصادی فرزندان (مثل سایر زمینههای تربیتی)، تصحیح عملکرد والدین است.
بخشی مهم از مسائل اقتصادی خانواده، آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است، آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. بخش غیرمستقیم که مهمتر است، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه ناخواه حتما به فرزندان منتقل میشود. مادران مدیر، قانع و صرفهجو، فرزندانی به همین گونه تربیت میکنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرفگرا نیز فرزندانی تنوعطلب و مصرفزده به جامعه تحویل میدهند. بنابراین اولین و مهمترین گام در تربیت صحیح اقتصادی فرزندان (مثل سایر زمینههای تربیتی)، تصحیح عملکرد والدین است.در شیوه دوم، والدین یا مربیان بهگونهای مستقیم عمل میکنند. برای مثال، درباره مسائل اقتصادی با فرزندان گفتوگو میکنند یا در هنگام خرید تذکرات لازم و آموزشهای ضروری را به آنها میدهند یا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذایی، نگهداری وسایل و... امر و نهی میکنند. در این نوشتار به برخی از این آموزشها اشاره میکنیم.
فرزندان و مالکیت
کودکان خیلی زود با مفهوم مالکیت آشنا میشوند. از همان اویل زندگی بچهها در بازی با خواهر و برادر و همسالان خود با معنای «مال من» و مفهوم اینکه «دیگران حق تعرض به محدوده و اموال او را ندارند»، مانوس میشوند. کمی که بزرگتر شدند، اعیاد و دید و بازدیدها فرصت خوبی برای گرفتن عیدیها و هدیههای مختلف است. بهطور معمول والدین نیز در همین ارتباط بچهها را تشویق به پسانداز میکنند. با رفتن به دبستان، بچهها با پول تو جیبی گرفتن و خرید کردن از بوفه مدرسه یا مغازه سر راه، کمکم وارد دادوستدهای مالی کوچک میشوند. بعدها در سن نوجوانی برخی به کار و فعالیت در بازار میپردازند و در جوانی هم که بهطور کلی وارد بازار کار میشوند. در این دوران مسائل زیادی وجود دارد که یاد گرفتن آنها برای فرزندان ما ضروری است. برخی از مسائل، احکام شرعی مربوط به امور اقتصادی است که والدین باید با توجه به فتاوای مراجع تقلید خود آنها را بشناسند و به فرزندان هم بیاموزند؛ ولی ذکر برخی از این مسائل در اینجا هم بیمناسبت نیست:
- اگر فرزند دختر 10 ساله یا بزرگتر و پسر 15 ساله یا بزرگتر از طریق کسب، مالی بهدست آورند، پرداخت خمس آن بر آنها واجب است.
- داد و ستد کودک اگر بهطور مستقل- نه از سوی ولی باشد، باطل است؛ خواه هر دو طرف معامله کودک باشند یا یک طرف آن کودک باشد.
- داد و ستد کودک ممیز ( دارای فهم اولیه اجتماعی و زیر سن بلوغ) در چیزهای کمارزشی که رسم مردم در آنها بر معامله با کودکان است، باطل نیست.
- کودک نمیتواند قرض بدهد یا بگیرد، اجازه بدهد یا مالی را ببخشد یا چیزی را عاریه دهد یا امانت بدهد یا امانت بگیرد.
فرزندان و خرید
یکی از امور اقتصادی خانوادهها، خرید کردن فرزندان است. خرید کردن از کارهای خوبی است که هم باعث همکاری فرزندان در امور خانه میشود تا کمکی به انبوه کارهای پدر و مادر باشد و هم عاملی برای ایجاد حس مسوولیت و مهارت برای زندگی مشترک آینده آنها محسوب میشود. همچنین، گاهی خرید کردن فرزندان بزرگتر در مواقع ضروری برای کوچکترها، موجب ایجاد محبت بیشتر بین آنها میشود. از اینرو اگر با فرزندانتان به خرید میروید، باید به نکات زیر توجه داشته باشید: در مورد اجناسی که میخواهید خرید کنید، از آنها نظرخواهی کنید تا توجهشان به ملاکهای خرید، مثل کیفیت و قیمت مناسب، تولید داخلی بودن، سالم بودن کالا، شماره پروانه، تاریخ تولید و... جلب شود. از همان آغاز از خریدهای غیرضروری خودداری کنید تا این کار برای بچهها بهعنوان یک عادت دربیاید، نه اینکه جذب رنگ و ظاهر و تبلیغات کالاها شوند و هرچه در چشم زیبا آید در سبد خرید قرار داده شود. خرید را باید متناسب با مقدار پول موجود و نیاز واقعی و با توجه به اولویتهای خانواده انجام داد.
اگر فرزندان را به خرید میفرستید، به نکات زیر توجه داشته باشید:
- به مقدار لازم پول در اختیار او قرار دهید. منظور از مقدار لازم، نه کمتر از میزان کالای سفارش شده است تا فرزند شما پس از خرید مقروض یا احیانا سرافکنده در مقابل مغازهدار و سایر مشتریها نشود و نه خیلی بیشتر از حد نیاز، تا برای خریدهای غیرضروری وسوسه نشود.
- به مغازهها و فروشندگان، مسیر رفت و آمد و به مدت زمان رفت و برگشت او توجه و نظارت داشته باشید.
- نوعی برنامهریزی داشته باشید که بچهها مکررا به خرید نروند، بلکه با کمی هماهنگی، خریدها بیشتر بهصورت یکجا انجام شود تا از اتلاف وقت آنها پرهیز شود.
- کودکان را در ساعات دیر وقت شب به خرید نفرستید.
- به آنها تذکر بدهید که هر خریدی درست نیست، مانند خرید شانسیها یا مواد محترقه یا برخی از مواد غذایی ظاهرا جذاب که از نظر تغذیهای مضر هستند، مثل یخمک، پفک و... یا خرید مواد خوراکی خارجی که تولید داخلی آن هم وجود دارد و از لحاظ مرغوبیت نیز مناسب است.
- به آنها یاد دهید برای خرید کردن با شما مشورت کنند و برای خرج کردن پول خود هم برنامهریزی و دقت داشته باشند.
فرزندان و پول
نحوه نگهداری از اسکناسها را باید به فرزندان آموزش داد تا از ضرر بزرگ ملی ناشی از عدم نگهداری صحیح پول جلوگیری شود. با خرید یک کیف پول که هزینه کمی دارد، به راحتی میتوان پول را نگهداری کرد. بچهها باید ارزش پول درآوردن، پول نگهداشتن و پول خرج کردن را بدانند. آنها باید بدانند که پول نعمتی از جانب خداست که با زحمات فراوان پدر و مادر بهدست میآید. بنابراین نباید به راحتی از بین برود و باید در قبال آن احساس مسوولیت کنند. در ضمن باید این را هم بدانند که پول وسیله است، نه هدف و در برخورد با پول باید نه آنقدر وابسته بود که به مرز بخل و خساست رسید و نه آنقدر بیتوجه که به مرز اسراف و زیادهروی وارد شد. به همین خاطر باید به آنها آموزش داد که پول توجیبی خود را به اندازه و به جا خرج کنند. به جا و اندازه بودن را هر خانواده با توجه به شرایط خود به فرزندان آموزش میدهد.مدیریت خانواده سعی کند پول توجیبی بیش از اندازه نیاز فرزندان به آنها ندهد و با محاسبه نیاز هفتگی یا ماهانه بچهها و با گفتوگو و توافق این پول را در اختیار آنها بگذارد. ضمن آنکه میتوان گهگاه آنها را تشویق به دادن صدقه از پول خود یا شرکت در خیریههای فصلی کرد. همچنین میتوان آنها را راهنمایی و تشویق کرد که اضافه پول توجیبیها یا عیدیهای خود را پسانداز کرده و در موارد مهمتر خرج کنند.
فرزندان و حفظ اموال
از دیگر آموزشهای ضروری به فرزندان، توجه دادن آنان به حفظ اموال است. برخورد توپ با شیشه و شکسته شدن آن یا وارد شدن ضرر به اموال دیگران، مستلزم صرف هزینههای مادی و زمانی زیادی است و پدر و مادر لازم است از پول پسانداز فرزند (اگر دارد) یا از پول خودشان خسارت وارد شده را جبران کنند، علاوه بر آنکه آبروی فرزند نزد دیگران مخدوش میشود. والدین میتوانند به بچهها بیاموزند که برای باز کردن در نوشابه از قاشق و چنگال استفاده نکنند، درها را آهسته ببندند، آب زیاد مصرف نکنند، در نگهداری وسایل خود انضباط و نظم داشته باشند و... تا با ایجاد احساس مسوولیت در آنها این دقت و آموزشها تدریجا برای حفظ اموال عمومی نیز گسترش یابد و مثلا از وسایل مدرسه به نحو صحیح استفاده کنند، به میز و نیمکت و در و دیوار و وسایل همکلاسیهای خود ضرر و صدمهای وارد نکنند، بدون اجازه دست به جیب و کیف دیگران و لوازم خانواده خود نبرند، برای برداشتن وسایل دیگران از آنها اجازه بگیرند (رعایت همین نکته از بسیاری درگیریهای خانگی فرزندان جلوگیری میکند)، کرایه تاکسی و اتوبوس را بهطور کامل بپردازند و کوتاهی در پرداخت آن را زرنگی ندانند و به خاطر این امور دوستان خود را تایید نکنند، بلکه کوتاهی کردن در این امور را یک ضرر معنوی برای خود و یک ضرر مادی برای جامعه بدانند. بهطور کلی، برای مالکیت دیگران و حدود آن اهمیت قائل شوند و حقالناس را مهم بدانند. توجه دادن بچهها به این امور سبب میشود که بعدها در بزرگسالی وقتی در جامعه متصدی شغلی و فعالیتی شدند، نسبت به اموال و حقوق مردم حدود و ضوابط را رعایت کنند.
فرزندان و کار
تشویق فرزندان به کار کردن از وظایف تربیتی والدین است. کار کردن را باید بهعنوان یک ارزش مثبت به فرزندان آموزش داد و آغاز آن هم از همان ابتدای کودکی است. میتوان کودک را برای همکاری در امور ساده و پیش پا افتاده تشویق کرد. با بزرگ شدن کودکان میتوان انسانهایی را که با کار و تلاش پیگیر و پشتکار فزاینده خود درجات عالی انسانی و اجتماعی رسیدهاند، بهعنوان الگو معرفی کرد. متاسفانه بسیاری از جوانان اینگونهاند که میخواهند خیلی زود به همه چیز برسند و از ابتدای زندگی همه چیز داشته باشند، در حالی که باید به آنها یادآوری کرد که جوهره زندگی کار است و کار.حتی همه آنهایی که بهعنوان افراد ثروتمند شناخته شدهاند، سالیان سال کار کردهاند تا به این جا رسیدهاند، جوانان ما باید بدانند که کار عامل مهم تربیت، کسب تجربه، تشخص اجتماعی، به دست آوردن مهارتهای زندگی و رشد استعدادها و بروز خلاقیتهاست. در واقع کار، قانون حیات آدمی است. بیکاری موجب عدم تعادل و کسالت روحی و مادر انواع بزهکاریها است، در حالی که کار و کوشش موجب ایجاد تجربه و مجموعه تجربهها، نردبان ترقی، تعالی و استقلال است.
گفتوگوهای خانوادگی
یکی از روشهای ایجاد رفتار اقتصادی، ترتیب دادن گفتوگوهای خانوادگی درباره مسائل اقتصادی است. سوالات فرزندان، اتفاقات مختلف در جامعه، کم و زیاد شدن درآمد خانواده و... فرصتهای مناسبی است که در آن هاگفتوگوهای جمعی صورت بگیرد. پدران و مادران آگاه از این موقعیتها استفاده کرده، به بچهها آموزش میدهند. از مهمترین مباحث، توضیح درباره وضع و پایگاه اجتماعی خانواده برای فرزندان است. هر خانواده در جامعه دارای وضع اجتماعی خاص خود است. منظور از «وضع» این است که از حیث امکانات، زندگی هرکس با دیگران تفاوتهایی دارد که این تفاوتها برخی جبری و برخی اختیاریاند.کودکان و نوجوانان در مدرسه، اجتماع یا در مهمانیها، با همکلاسیها یا افرادی برخورد میکنند که مثلا لباسها یا لوازم خیلی متنوع و قشنگ دارند یا خیلی راحت پول خرج میکنند. اینها ممکن است سوالات یا ابهاماتی برای فرزندان به وجود آورند یا اینکه انگیزهای شوند تا آنها از وضعیت خود دچار نارضایتی شده، درخواستهای گوناگون را از والدین داشته باشند. برای آنها باید توضیح داده شود که هر خانواده دارای جایگاه و وضع اجتماعی خاص خود است.
گرچه خانوادهها میتوانند و باید تغییراتی در وضعیت خود به وجود آورند، ولی این مساله بسیار مهم است که هرگز نباید در این ارتباط دچار چشم و همچشمیها و رقابتهای فرساینده شد، بلکه باید بهگونهای همهجانبه و با رعایت شرایط، بهخصوص رعایت حدود الهی و حلال و حرام و ضرورت حضور فیزیکی، معنوی و تربیتی والدین در خانه، به این مسائل پرداخت. فرزندان باید یاد بگیرند که قانع باشند و براساس آنچه دارند با خلاقیت و تلاش، امکانات بهتری فراهم کنند و نسبت به داشتههای دیگران حسادت نورزند. همچنین، والدین هرگز نباید از کمبودها و نداشتهها بنالند.بهخصوص مادران فهمیده نباید کاستیهای زندگی را در پیش چشم فرزندان به رخ پدر و اعضای خانواده بکشند، بلکه برعکس، بههنگام شکایت فرزندان توجه آنها را به نقاط مثبت زندگی جلب کرده، با ارجگذاری بر زحمات پدر و مادر، آنها را به کار و تلاش بیشتر و آینده بهتر و تامین درآمد از راه حلال امیدوار و تشویق کند. شکرگزاری خدا را به خاطر نعمتهای بیشمارش یادآوری کنند و میانهروی و اعتدال را به آنها آموزش دهند و درس خودباوری و تمرین اعتماد به نفس به آنها بدهند.توجه به این نکته ضروری است که احساس رفاه و آسایش، مهمتر از داشتن وسایل و اسباب متعدد است.
چه بسیار خانوادهها که با داشتن امکانات رفاهی فراوان احساس رضایت و آرامش نمیکنند، زیرا ارزش داشتههای خود را نمیدانند و چه بسیار افراد که با رضایتمندی و قناعت از حداقل امکانات با مدیریت و دقت استفاده و رفع نیاز میکنند، زیرا «ولاکنز اغنی من القناعه.» هیچ گنج و ثروتی بینیازکنندهتر از قناعت نیست. در این گفتوگو میتوان روشهای جلوگیری از اسراف را به فرزندان آموزش داد و حتی با سوال از فرزندان و تحریک خلاقیت آنان از خودشان خواست که با ابداع روشهای جدید و ارائه ایدههای نو شیوههای بهرهوری را نشان دهند یا آنچه را که در این زمینه آموختهاند به بقیه اعضای خانواده بیاموزند. همچنین با بیان تجارب شخصی یا شخصیتهای تاریخی، بهخصوص مردان الهی و اولیای دین یا حوادثی که در ملل دیگر اتفاق افتاده، به آنها یاد داد که چگونه میتوان با کار سالم، خلاقانه و توام با پشتکار و با توکل بر خدا و نیز با مشورت و یاری دادن به آنها شغل مناسب و زندگی پاک و شیرین داشت.
ارسال نظر