فرهنگساز اقتصادی
چندی قبل مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بیسرو صدا تغییرکرد و حامد عسگریان فر، مدیرکل سابق در مراسم تودیع که هیچ یک از رسانهها حضور نداشتند به دفاع از عملکرد خود پرداخت. مهمترین نکتهای که او به آن اشاره کرد افزایش درآمد کانون پرورش فکری در اصفهان بود که ۱۰ برابر شده و تملک و دارایی کانون نسبت به گذشته بیشتر و بودجه برای ساخت واحد در مناطق محروم فراهمشده است. اما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چه وظیفهای دارد؟ چه نقشی میتواند ایفا کند؟ و آیا افزایش صرف درآمد و افزایش واحدها میتواند سیاست اصلی آن باشد؟
وظیفهای که گم شده
طبق تعریفی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از وظیفه خود ارائه داده، این مرکز با هدف ایجاد امکانات لازم جهت رشد و پرورش فکری و ذوقی کودکان و نوجوانان تأسیسشده است.
چندی قبل مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بیسرو صدا تغییرکرد و حامد عسگریان فر، مدیرکل سابق در مراسم تودیع که هیچ یک از رسانهها حضور نداشتند به دفاع از عملکرد خود پرداخت. مهمترین نکتهای که او به آن اشاره کرد افزایش درآمد کانون پرورش فکری در اصفهان بود که ۱۰ برابر شده و تملک و دارایی کانون نسبت به گذشته بیشتر و بودجه برای ساخت واحد در مناطق محروم فراهمشده است. اما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چه وظیفهای دارد؟ چه نقشی میتواند ایفا کند؟ و آیا افزایش صرف درآمد و افزایش واحدها میتواند سیاست اصلی آن باشد؟
وظیفهای که گم شده
طبق تعریفی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از وظیفه خود ارائه داده، این مرکز با هدف ایجاد امکانات لازم جهت رشد و پرورش فکری و ذوقی کودکان و نوجوانان تأسیسشده است. سابقه فعالیت آن به میانه دهه چهل شمسی در سال ۱۳۴۴ بازمیگردد و تاکنون فراز و نشیبهای بسیاری از سر گذرانده است. زمانی کانون نقشی اساسی در تولید فیلمها و کتابهای به یادماندنی داشت و اکنون خبری از آن نیست؛ با این حال هنوز که هنوز است واحدهای آن با مربیان خود به تعلیم و تربیت کودکان میپردازند ولی آنچه در جامعه به ویژه در شهرها دیده میشود، ناآشنا بودن مردم با کانون است.
رابطه اقتصاد با کانون
کانون در سالهای گذشته با سفارش فیلمهای گوناگون و نشر کتابهای ویژه کودک و نوجوانان نقش اساسی در حوزه سینما و ادبیات کودک بازی میکرد. همچنین نمایشهای عروسکی و تئاتر کودکان نیز تحت حمایت این کانون بودند ولی در سالهای اخیر این فعالیتها کمرنگ و آموزش تنها فعالیتی بود که همچنان مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ویژه در اصفهان بر روی آن تاکید داشتند و شاهد برگزاری مداوم آن بودیم. البته با تغییر رویکردهایی که کانون در سالهای اخیر داشته، تولیداتی به ویژه در نوشتافزار و عروسکها ارایه نمود اما آنچه در استانها شاهد آن هستیم صرفاً آموزش است. آموزش حوزهای هزینهزا بوده و بودجههای استانی کانون را صرف تأمین حقوق پرسنل خواهدکرد. البته کانون پرورش فکری نیز همچون سایر دستگاهها بینصیب از استخدامهای بیرویه دولت قبل نبوده ولی میتوان حدس زد آنچه باعث میشود که سیاستهای یک مدیرکل به سمت درآمدزایی برای کانون باشد، تأمین کسری بودجه ناشی از حقوق پرسنل و توسعه فعالیتهای آموزشی باشد.
همچنین بهرهبرداری از پروژههای نیمهتمام عمرانی و احداث مراکز جدید در سطح استان از دیگر عوامل هزینه زاست. با این حساب که اصلاً وظیفه کانون در درجه اول درآمدزایی نیست و در اساسنامه آن بحث از رشد و پرورش کودکان شده نه اینکه بنگاهی اقتصادی باشد. در رویکرد کلان نیز شاهد هستیم که کانون خود وارد گود اقتصاد میشود و همچون رقیبی برای بخش خصوصی ظاهر میشود، از ساخت عروسک گرفته تا نوشتافزار و جالب اینجاست که سایر فعالیتها همچون ادبیات کودک نسبت به سالهای دور کم رونق شده است. اگر درآمدزایی هدف کانون شود، آنگاه باید شاهد برگزاری بیش از پیش کلاسها باشیم اما اگر قرار بر این باشد که ضمن رشد و پرورش کودکان شرایطی نیز برای تأمین درآمد و خودکفایی کانون ایجاد شود، بازنگری در رویکردهای اقتصادی این مجموعه میتواند تأثیرگذارباشد. رویکرد کنونی باعث شده تا استانها صرفاً به برگزاری کلاسها یا جشنوارهها بپردازند و در سایر فعالیتها دست و پایشان بسته باشد، در حالی که استانها میتوانند نقشی اساسی در اقتصاد بازی کنند و همچنین از نقش آموزشدهنده صرف نیز بیرون بیایند.
بسترسازی برای فعالان اقتصادی
در مقیاس کلان شاهد این هستیم که علاوه بر گسترش مراکز فیزیکی کانون و توجه بیش از اندازه به آموزش مستقیم، کانون پرورش فکری به فعالیتهایی همچون نشر کتاب و تولید فیلم و تهیه بستههای آموزشی نیز پرداخته است. اما استانها از این تنوع محرومند و بخش خصوصی نیز کانون را رقیبی برای خود میبیند. کانون پرورش فکری به جای سرمایهگذاری مستقیم میتواند نقش حمایتی یا مشارکتی داشته باشد و با این کار به تقویت انتشارات و فیلمسازان و نویسندگان کودک و نوجوان بپردازد و با اعطای اختیارات بیشتر به استانها، آنها را فعالتر کند. استان این امکان را دارد که با توجه به ویژگیهای قومی و مذهبی خود بستههای آموزشی را بومیسازی کند و بتواند علاوه بر درآمدزایی به هدف اصلی خود نیز برسد و در ثانی به دورترین نقاط یک استان نیز صدای آموزشی خود را برساند.
شاخص سنج بالقوه
از مشکلاتی که در سالهای اخیر با آن رو به رو بودیم، نداشتن اسباببازیهای بومی و با ویژگیهای ایرانی اسلامی بوده است. به صورتی که علیرضا کرمانی، مدیرکل آموزش و پژوهش کانون در این باره میگوید، "با توجه به تحولات جدید دنیای کودکی امروز اسباببازیها پاشنه آشیل کانون هستند و ما در این زمینه نیازمند همراهی پژوهشگران در جهت افزایش غنای ادبیات نظری و توسعه صنعت اسباببازیها هستیم". اما نیازی نیست که کانون به صورت مستقیم وارد تولید اسباببازی شود، بلکه میتواند با مشارکت بخش خصوصی به ارائه سلیقههای کودکان و نوجوانانی که با آنها کار میکند، پرداخته و به سمت رشد تولید اسباببازی بومی حرکت کند. مطمئناً سرمایهگذاران ایرانی و تولیدکنندگان به دنبال این هستند که علایق و سلایق بچهها چیست تا بتوانند بر اساس آن به تولید بپردازند. از سوی دیگر خانوادههایی که توان خرید کالاهای ایرانی را ندارند، میتوانند با کمکهای کانون آنها را تهیه کنند.
فرهنگساز اقتصادی
عسگری فر، مدیرکل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان اصفهان در جمع خبرنگاران بیش از ۱۰۰ هزار نفر را در ارتباط با این سازمان دانسته اما برنامههای کانون تنها معطوف به آموزش آنها بوده است. نکته اینجاست که دوربین کانون میتواند کمی آنطرفتر را هم ببیند و آن، فعالان اقتصادی منتظر ورود به بازارهایی همچون نوشتافزار هستند. حمایت از تولید ملی و داخلی در ماههای اخیر شدت گرفته ولی جای فرهنگسازی در این میان همچنان خالی است؛ به ویژه در میان کودکان و نوجوانان. اینکه آموزشهای کانون در راستای برگرداندن توجه بچهها از بتمن و باربی به سمت عروسکهای بومی برای حمایت از تولید داخلی باشد، میتواند به شدت در اقتصاد نوشتافزارها کمککننده باشد. آنچه بیش از همه مهم است، فعال شدن نقش کانونهای پرورش فکری استانهاست که میتوانند با فرهنگسازی، مشارکت با بخش خصوصی، ایجاد پایگاههای افکارسنجی از کودکان و... نقش مهمی در تولید ملی ایفا و هدف کانون را پررنگتر از همیشه به ثمر برسانند. اما خطر در این است که اگر کانون مستقیماً به تولید بپردازد، ممکن است تنها فرهنگسازی را به آثار خود محدود سازد اما اگر نقش حمایتی و مشارکتی بر عهده داشته باشد، همواره از تولید ملی به عنوان یک حامی بزرگ خواهدبود.
ارسال نظر